leisure

/ˈleʒər//ˈleʒə/

معنی: فرصت، مجال، اسودگی، تن اسایی، فراغت، وقت کافی
معانی دیگر: وقت آزاد، وقت فراغت، زمان آسودگی (که انسان مجبور به انجام کاری نیست و می تواند به دلخواه وقت خود را بگذراند)، ماژ هنگام، وقت آسایش، آسودگی، وابسته به اوقات فراغت، کارآسایی، فارغ، آسوده خاطر، در آسایش، در رفاه، (وابسته به کسی که برای امرار معاش نیاز به کار کردن ندارد) مرفه، آسودمند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: at leisure, at one's leisure
• : تعریف: freedom from work or other duties or responsibilities that require time and effort; free time.
متضاد: toil, work
مشابه: ease, recreation, relaxation, repose, respite, rest

- Life was hard for our ancestors, and they had little leisure.
[ترجمه گوگل] زندگی برای اجداد ما سخت بود و اوقات فراغت کمی داشتند
[ترجمه ترگمان] زندگی برای اجداد ما سخت بود و آن ها فراغت کمی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In his leisure, he likes to read mystery novels.
[ترجمه محمدرضا] او دوست دارد در اوقات فراغت رمان های معمایی بخواند
|
[ترجمه گوگل] در اوقات فراغت، او دوست دارد رمان های معمایی بخواند
[ترجمه ترگمان] او در فراغت از خواندن داستان های مرموز خوشش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. leisure activities
فعالیت های اوقات فراغت

2. leisure time
وقت تفریح

3. leisure wear
جامه های راحت

4. the leisure class
طبقه ی مرفه

5. at leisure
1- دارای وقت آزاد،فارغ البال،ماژدار،در آسایش 2- بی شتاب،سر فرصت،در موقع مناسب

6. at one's leisure
هنگامی که شخص فرصت کافی دارد

7. he spends his leisure painting
او اوقات فراغت خود را به نقاشی می گذراند.

8. i don't have enough leisure (time) to go to the movies
من آنقدر وقت آزاد ندارم که به سینما بروم.

9. i gave up my leisure time to write this dictionary
من وقت آزاد خود راصرف نگارش این فرهنگ کردم.

10. those who married in haste repented at leisure
آنان که با شتاب ازدواج کردند در هنگام فراغت پشیمان شدند.

11. Whale-watching has become a growth leisure industry.
[ترجمه گوگل]تماشای نهنگ به یک صنعت تفریحی در حال رشد تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]مراقبت از نهنگ به یک صنعت تفریحی رشد تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most people only have a limited amount of leisure time.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم فقط زمان محدودی دارند
[ترجمه ترگمان]اکثر مردم فقط مقدار محدودی از اوقات فراغت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I have not a moment's leisure.
[ترجمه گوگل]من یک لحظه اوقات فراغت ندارم
[ترجمه ترگمان]حتی یک لحظه هم فراغت ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We've been working all week without a moment's leisure.
[ترجمه گوگل]ما تمام هفته را بدون لحظه ای اوقات فراغت کار کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما تمام هفته رو بدون یک لحظه کار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What do you do in your leisure time?
[ترجمه گوگل]در اوقات فراغت خود چه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]وقت فراغت داری چه کار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. You will be able to stroll at leisure through the gardens.
[ترجمه گوگل]شما می توانید در اوقات فراغت در باغ ها قدم بزنید
[ترجمه ترگمان]می توانید در باغ گردش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We have more leisure than our parents had.
[ترجمه گوگل]ما بیشتر از والدینمان اوقات فراغت داریم
[ترجمه ترگمان]ما بیشتر از پدر و مادرمون وقت داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرصت (اسم)
break, chance, occasion, handle, time, opening, facility, opportunity, by-time, odds, leisure, free time, pudding time

مجال (اسم)
chance, opportunity, leisure, excellent opportunity, lucky chance

اسودگی (اسم)
relief, ease, repose, tranquility, leisure, comfort, convenience, vacation

تن اسایی (اسم)
indolence, lounge, leisure, self-complacency

فراغت (اسم)
rest, relief, leisure, rescue, obviation, leisure time

وقت کافی (اسم)
leisure

انگلیسی به انگلیسی

• time free from work or other demands and duties, free time; rest; recreation
leisure is time when you do not have to work and can do things that you enjoy.
if you do something at leisure or at your leisure, you do it when you want to, without hurrying.

پیشنهاد کاربران

اوقات فراغت
وقتی که کارات تموم میشه و میخواهی کاری مثل تعطیلات بکنی
leisure ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: اوقات فراغت
تعریف: اوقات آزاد برای انجام کارهای مورد علاقه
یک عبارت
Act ( do something ) in haste and repent at leisure
کاری را عجولانه انجام دادن و پشیمانی دائم داشتن.
noun
[noncount]
1 :
time when you are not working : time when you can do whatever you want to do
◀️In his leisure [=free time, spare time], he paints and sculpts
◀️ ( I'd like to write more, but I simply don't have the leisure ( to do it
...
[مشاهده متن کامل]

2 :
enjoyable activities that you do when you are not working
◀️I don't have much time for leisure.
◀️[She leads a life of leisure. [=she does not have to work
◀️a character described as a lady/man/gentleman of leisure [=a woman/man who does not work and who spends a lot of time doing things for pleasure]
— often used before another noun
◀️leisure activities/pursuits
◀️Now that she's retired, she has more leisure time.
◀️[the leisure class [=people who do not have to work

وقت آزاد
He needed more leisure to pursue his studies
Leisure= free time
فراغت، تفریح
تفریح کردن
اوقات فراغت
وقت های ک کاری نمی کنیم
Free time
When you are not working
اوقات فراغت
Free time ⌚
بیکار
الاف
adj. designed for recreational use
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس