liberality

/ˌlɪbəˈræləti//ˌlɪbəˈrælɪti/

معنی: سخاوت، دهش، ازادگی، بخشایندگی
معانی دیگر: گشاده دستی، سخاوتمندی، رادی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: liberalities
(1) تعریف: openness and generosity.
مشابه: bounty, largess

(2) تعریف: something generously given.
مشابه: bounty, largess

(3) تعریف: an attitude of tolerance and respect for individual differences.

- They had always professed liberality and shouldn't have been surprised when their daughter announced that she was marrying outside of their religion.
[ترجمه گوگل] آنها همیشه آزادی خواهی داشتند و نباید تعجب می کردند که دخترشان اعلام کرد که خارج از مذهبشان ازدواج می کند
[ترجمه ترگمان] آن ها همیشه با آزادی عمل می کردند و هنگامی که دخترشان اعلام کرد که در خارج از دین خود ازدواج می کند، نباید تعجب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She is known for the liberality of her views.
[ترجمه گوگل]او به خاطر آزاد بودن دیدگاه هایش شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]این زن به خاطر the نظرات او شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hospitality of luxury and the liberality of ostentation had ruined many.
[ترجمه گوگل]میهمان نوازی تجمل گرایی و گشاده رویی خودنمایی خیلی ها را خراب کرده بود
[ترجمه ترگمان]مهمان نوازی و تجمل بی حد و نزاکت بسیاری از آن را خراب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our horizons are broader, we think, basking in liberality and charity.
[ترجمه گوگل]ما فکر می‌کنیم که افق‌های ما گسترده‌تر است و از آزادی و خیریه استفاده می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم افق های ما وسیع تر هستند و از بخشندگی و احسان لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The question is in what circumstances this liberality might be appropriate.
[ترجمه گوگل]سؤال این است که در چه شرایطی این آزادگی ممکن است مناسب باشد
[ترجمه ترگمان]سوال این است که این liberality چه شرایطی ممکن است مناسب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In short, the government's liberality turned universities into a powder-keg.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، آزادی خواهی دولت، دانشگاه ها را به انبار باروت تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، بخشندگی دولت، دانشگاه ها را به یک بشکه پودر تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The liberality or otherwise of such Community arrangements will help to answer our initial question.
[ترجمه گوگل]آزاد بودن یا غیر آن چنین ترتیبات جامعه به پاسخ به سؤال اولیه ما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]بخشندگی یا در غیر این صورت تنظیم چنین ترتیباتی به پاسخ به پرسش اولیه ما کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But this liberality does not affect the argument.
[ترجمه گوگل]اما این آزادگی بر استدلال تأثیر نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]اما این liberality بر این بحث تاثیر نمی گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Buffett's splendid liberality, announced this week in Fortune, is noteworthy for more than its magnitude.
[ترجمه گوگل]آزادی فوق العاده آقای بافت که این هفته در مجله فورچون اعلام شد، بیش از عظمت آن قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]بزرگواری آقای بافت، که این هفته را در بخت و اقبال اعلام کرد، بیش از عظمت آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She firmly relied on the liberality of his intentions.
[ترجمه گوگل]او قاطعانه بر آزادگی نیات او تکیه کرد
[ترجمه ترگمان]عزم جزم کرده بود که به مقاصد خود متکی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The decline in morality and increasing liberality . Is that a word?
[ترجمه گوگل]زوال اخلاق و افزایش آزادگی این یک کلمه است؟
[ترجمه ترگمان]انحطاط اخلاق و بخشندگی رو به افزایش است آیا این یک کلمه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was a man of extraordinary vigour and liberality of mind.
[ترجمه گوگل]او مردی با قدرت و نشاط فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]او مردی بود با قدرت و مهربانی فوق العاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The liberality of SCRAP, however, proved short - lived.
[ترجمه گوگل]با این حال، آزاد بودن SCRAP کوتاه مدت بود
[ترجمه ترگمان]با این حال The of اثبات شد که عمر کوتاهی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Liberality is not giving much but giving wisely.
[ترجمه گوگل]آزادی بخشش زیاد نیست بلکه عاقلانه دادن است
[ترجمه ترگمان]سخاوت سخاوت زیادی قائل نیست اما عاقلانه رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Looking at the palm of father's liberality.
[ترجمه گوگل]نگاه کردن به کف دست آزادگی پدر
[ترجمه ترگمان]و در حالی که به کف دست برادر نگاه می کرد گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He exhibits a spirit of liberality and reasonableness.
[ترجمه گوگل]او روحیه آزادی خواهی و منطقی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او روحیه of و معقول بودن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخاوت (اسم)
bounty, generosity, liberality, munificence, largess

دهش (اسم)
give, liberality, munificence, largess, donation

ازادگی (اسم)
toleration, liberality, largess, liberalism

بخشایندگی (اسم)
liberality

انگلیسی به انگلیسی

• state of being liberal; tolerance; generosity, open-handedness; generous gift

پیشنهاد کاربران

بپرس