liberally


با آزادگی، آزادانه، با فکر بازو روشن، با نظر بلندی

جمله های نمونه

1. he gave his time and money liberally to the poor
او با سخاوتمندی وقت و پول خود را صرف فقرا کرد.

2. Large vases of flowers were liberally scattered about the room.
[ترجمه گوگل]گلدان های بزرگی از گل به طور گسترده در اطراف اتاق پراکنده شده بود
[ترجمه ترگمان]گلدان های بزرگ گل نیز در اطراف اتاق پراکنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His clothes were liberally spattered with mud.
[ترجمه گوگل]لباس‌های او به طرز گسترده‌ای با گل پاشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]لباس هایش از گل و لای پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Apply the glue liberally to both surfaces.
[ترجمه گوگل]چسب را آزادانه روی هر دو سطح بمالید
[ترجمه ترگمان]چسب را به هر دو سطح بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Apply the suntan cream liberally to exposed areas every three hours and after swimming.
[ترجمه گوگل]کرم ضد آفتاب را هر سه ساعت یکبار و بعد از شنا به طور آزاد در نواحی در معرض آفتاب بمالید
[ترجمه ترگمان]کرم ضد آفتاب را در هر سه ساعت و پس از شنا به مناطق افشا کننده بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He subscribed liberally to charities.
[ترجمه گوگل]او به طور آزادانه در موسسات خیریه مشترک شد
[ترجمه ترگمان]او با توسل به موسسات خیریه subscribed کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was in his mid-forties, his hair liberally splashed with grey.
[ترجمه گوگل]او در اواسط چهل سالگی بود، موهایش به شدت خاکستری شده بود
[ترجمه ترگمان]او در اواسط چهل سالگی بود، موهایش به رنگ خاکستری آغشته به خاکستری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She smeared the cream liberally on her face.
[ترجمه گوگل]کرم را به شدت روی صورتش مالید
[ترجمه ترگمان]کرم رنگ را با ملایمت به صورتش مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The people around here are more liberally inclined than back home.
[ترجمه گوگل]مردم اطراف اینجا نسبت به خانه‌هایشان آزادانه‌تر هستند
[ترجمه ترگمان]مردمی که در این اطراف هستند more از بازگشت به خانه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The strictness of the rules, even when liberally interpreted, has the effect of restricting innovation.
[ترجمه گوگل]سخت‌گیری قوانین، حتی زمانی که آزادانه تفسیر شوند، تأثیری بر محدود کردن نوآوری دارد
[ترجمه ترگمان]سختگیری قوانین، حتی زمانی که سخاوتمندانه تفسیر می شود، تاثیر محدود کردن نوآوری را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chemical products were used liberally over agricultural land.
[ترجمه رخساره محمدخانی] محصولات شیمیایی به مقدار وسیعی در زمینهای کشاورزی بکار می روند.
|
[ترجمه گوگل]محصولات شیمیایی به طور آزاد در زمین های کشاورزی استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]محصولات شیمیایی سخاوتمندانه در زمین های کشاورزی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The word 'original' is liberally interpreted in copyright law.
[ترجمه رخساره محمدخانی] واژه " نسخه اصلی" به طرز صحیحی در قانون کپی رایت توضیح داده نشده است.
|
[ترجمه گوگل]کلمه "اصل" در قانون کپی رایت به طور آزاد تفسیر شده است
[ترجمه ترگمان]واژه اصیل به طور سخاوتمندانه در قانون کپی رایت ترجمه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Apply the cream liberally to the affected area.
[ترجمه رخساره محمدخانی] کرم را به مقدار وسیعی در محل آسیب دیده بمالید.
|
[ترجمه گوگل]کرم را آزادانه روی ناحیه آسیب دیده بمالید
[ترجمه ترگمان]کرم را به منطقه آسیب دیده بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dark hair, liberally sprinkled with grey, curled a little too long over his collar.
[ترجمه گوگل]موهای تیره که به طور گسترده با خاکستری پاشیده شده بود، کمی بیش از حد بلند روی یقه او فر شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای تیره، liberally به خاکستری پاشید و کمی بالای یقه او جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fixed parts should be painted liberally with cold oven cleaner gel and left to stand.
[ترجمه گوگل]قسمت های ثابت را باید با ژل تمیزکننده فر سرد رنگ آمیزی کرد و بگذارید بماند
[ترجمه ترگمان]قطعات ثابت باید سخاوتمندانه با ژل سرد با فر cleaner و چپ برای ایستادن، رنگ آمیزی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a progressive manner; broad-mindedly, tolerantly; generously, abundantly

پیشنهاد کاربران

سخاوتمندانه
دست باز. بدون محدودیت. موسع
​in a way that is not completely accurate or exact
بطوری که صحیح و دقیق نیست
به مقدار زیاد
به وفور
https://www. ldoceonline. com/dictionary/liberally

بپرس