lie in

/ˈlaɪɪn//laɪɪn/

معنی: ارزیدن، در بستر زایمان بودن
معانی دیگر: دوران نقاهت (به ویژه پس از زایمان) را گذراندن، تمام شدن

جمله های نمونه

1. Lie in (oron) the bed one has made.
[ترجمه گوگل]در تختی که یک نفر درست کرده است دراز بکش
[ترجمه ترگمان]روی تخت دراز بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We lie in the sunshine for hours, getting a tan.
[ترجمه گوگل]ساعت ها زیر آفتاب دراز می کشیم و برنزه می شویم
[ترجمه ترگمان]ساعت ها در آفتاب دراز می کشیم و برنزه می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We're going to lie in the sun and roast for two weeks.
[ترجمه گوگل]قرار است دو هفته زیر آفتاب دراز بکشیم و کباب کنیم
[ترجمه ترگمان]قرار است دو هفته در آفتاب استراحت کنیم و کباب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was a Sunday, so she could lie in till almost lunch time.
[ترجمه امین جهانگرد] یکشنبه بود، پس اون میتونست تا ناهار تو تخت بمونه ( وقتی بیدار میشه از تخت بیرون نیاد )
|
[ترجمه گوگل]یکشنبه بود، بنابراین او می توانست تقریباً تا وقت ناهار دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]یک روز یکشنبه بود، بنابراین تا موقع ناهار می توانست دراز بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I like to lie in at weekends.
[ترجمه امین جهانگرد] من دوست دارم آخر هفته بیشتر تو تخت بمانم ( دیر تر پاشم )
|
[ترجمه گوگل]من دوست دارم آخر هفته ها دراز بکشم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم در آخر هفته دراز بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm perfectly content just to lie in the sun.
[ترجمه گوگل]من کاملاً راضی هستم که فقط زیر آفتاب دراز بکشم
[ترجمه ترگمان]کاملا راضی هستم که در آفتاب دراز بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Maturity does not lie in how old you are, but how strong you are to take on responsibilities.
[ترجمه تل زرد] بلوغ به سن شما بر نمی گردد، بلکه به اینکه در قبول مسوولیت ها چه قدر قوی هستید بر می گردد
|
[ترجمه گوگل]بلوغ به این بستگی ندارد که چند سال دارید، بلکه به این بستگی دارد که چقدر برای قبول مسئولیت‌ها قوی هستید
[ترجمه ترگمان]بلوغ در این نیست که شما چقدر قدیمی هستید، اما چقدر قوی هستید که مسئولیت ها را قبول کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was prepared to lie in order to achieve her ends.
[ترجمه گوگل]او آماده بود تا برای رسیدن به اهدافش دروغ بگوید
[ترجمه ترگمان]او آماده بود تا برای رسیدن به اهداف خود دراز بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Normally, a woman will lie in a few hours before the birth of her child.
[ترجمه محیا قره خانی نژاد] به طور معمول ، یک زن چند ساعت قبل از تولد ( زایمان ) بچه اش ، در بستر زایمان خواهد ماند
|
[ترجمه گوگل]به طور معمول، یک زن چند ساعت قبل از تولد فرزندش دروغ می گوید
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، یک زن تا چند ساعت قبل از تولد بچه اش دروغ می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I trapped a lie in my throat.
[ترجمه گوگل]دروغی را در گلویم حبس کردم
[ترجمه ترگمان]یک دروغ توی گلویم گیر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't lie in the sun for too long.
[ترجمه گوگل]برای مدت طولانی زیر نور خورشید دراز نکشید
[ترجمه ترگمان]برای مدت زیادی در آفتاب دراز نکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their plans for a comeback now lie in ruins.
[ترجمه گوگل]برنامه های آنها برای بازگشت اکنون ویران شده است
[ترجمه ترگمان]برنامه های آن ها برای بازگشت دوباره در حال نابودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The islands lie in a wide arc just off the mainland.
[ترجمه گوگل]این جزایر در یک قوس عریض در نزدیکی سرزمین اصلی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]این جزایر در یک قوس گسترده از سرزمین اصلی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All their hopes lie in him.
[ترجمه گوگل]تمام امیدشان به اوست
[ترجمه ترگمان]همه امیدهای آن ها در او نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارزیدن (فعل)
cost, lie in

در بستر زایمان بودن (فعل)
lie in

انگلیسی به انگلیسی

• if you have a lie-in, you stay in bed later than usual in the morning.

پیشنهاد کاربران

lie in ( verb )
بیشتر از مواقع دیگر در رختخواب ماندن ( صبح )
to stay in bed later than usual in the morning:
It was a Sunday, so she could lie in till almost lunch time.
lie in something ( verb )
...
[مشاهده متن کامل]

وجود داشتن، قرار داشتن
to exist or be found in something:
His skill lies in his ability to communicate quite complex ideas very simply.
The play's interest lies in the questions it raises about sexuality.
lie - in ( noun )
در رختخواب
a time when you stay in bed later than usual in the morning:
I'm not working tomorrow so I can have a bit of a lie - in.
The next morning there was no time for a lie - in.
lie - in ( noun )
اعتراض
an occasion when people lie down somewhere, especially in a public place, and refuse to move as a protest about something:
Activists in Evanston held a lie - in as part of a nationwide statement against gun violence.
The student organizing the lie - in is doing so in memory of her friend who was killed.

lie_in ( adj )
خواب دلچسب
خواب حسابی
خواب تا نیمروز
to remain in bed in the morning for longer than usual�
خوابیدن و ماندن در تخت هنگام صبح
چیزی رو در چیز دیگری قرار بدیم و نهفته کنیم.
وجود داشتن
قرارداشتن، بودن
Lie in ( v ) :to exist or be found in some thing
Ex:The difficulty lies in providing sufficent evidence
مشکل در آماده کردن شواهد است.
خوابیدن در
روی زمین گذاشتن
قرار داشتن * نهفته بودن
بدلیل
دراز بکش
Lie in Something
to exist or be found in something
وجود داشتن یا یافت شدن در چیزی

خواب بیشتر در صبح
Have a lie - in
to exist or be found in something
بر مبنای چیزی استوار بودن
دخیل بودن در
بیشتر در رختخواب ماندن
I always have a lie - in on Fridays
بسته به اینکه

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس