lie low


1- (در اثر شکست یا خستگی و غیره) بر زمین افتاده باقی ماندن 2- پنهان شدن، در انظار نیامدن، آفتابی نشدن 3- (در انتظار فرصت مناسب) خف کردن، 1- خود را پنهان یا ناپیدا کردن، از نظرها محو شدن یا کردن، قایم شدن 2- (با شکیبایی) منتظر فرصت ماندن

جمله های نمونه

1. He decided to lie low for a while after the report came out.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت پس از انتشار گزارش، مدتی دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت مدتی استراحت کند، بعد از آنکه گزارش بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We'll have to lie low until tonight.
[ترجمه هاشم] تا شب نباید آفتابی بشیم!
|
[ترجمه گوگل]تا امشب باید دراز بکشیم
[ترجمه ترگمان]باید تا امشب استراحت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'd lie low if I were you till the trouble passes.
[ترجمه گوگل]من اگر جای شما بودم دراز می کشیدم تا زمانی که مشکل از بین برود
[ترجمه ترگمان]اگر من جای تو بودم، خیلی کوتاه دراز می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He sensibly decided to lie low for a while.
[ترجمه گوگل]او عاقلانه تصمیم گرفت برای مدتی دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]عاقلانه تصمیم گرفت که مدتی استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the policy then was not to lie low until a more favourable climate developed.
[ترجمه گوگل]اما سیاست در آن زمان این بود که تا زمانی که آب و هوای مساعدتری ایجاد نشود، دراز نکشیم
[ترجمه ترگمان]اما این سیاست در آن زمان تا زمانی که آب و هوای مطلوب توسعه پیدا کند، ضعیف نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Find a place to lie low.
[ترجمه گوگل]جایی برای دراز کشیدن در پایین پیدا کنید
[ترجمه ترگمان] یه جایی واسه استراحت پیدا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rest, lie low and study your progress, Leo – especially Sunday.
[ترجمه گوگل]استراحت کنید، دراز بکشید و پیشرفت خود را مطالعه کنید، لئو - به خصوص یکشنبه
[ترجمه ترگمان]استراحت کنید، پایین دراز بکشید و پیشرفت خود را مطالعه کنید، لئو، به خصوص یکشنبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After the third robbery, the thieves decided to lie low for a time.
[ترجمه گوگل]پس از سومین سرقت، سارقان تصمیم گرفتند مدتی دراز بکشند
[ترجمه ترگمان]پس از سرقت سوم، دزدها تصمیم گرفتن که برای مدت کوتاهی دراز بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Better lie low until this affair blows over.
[ترجمه گوگل]بهتر است دراز بکشید تا زمانی که این ماجرا تمام شود
[ترجمه ترگمان]بهتره دراز بکشی تا این قضیه تموم بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If I am to lie low, help me to do it patiently.
[ترجمه گوگل]اگر قرار است دراز بکشم، به من کمک کنید تا آن را با حوصله انجام دهم
[ترجمه ترگمان]اگر من دراز بکشم، به من کمک کن این کار را صبورانه انجام بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I shall lie low and pretend to know nothing about it.
[ترجمه گوگل]من دراز می کشم و وانمود می کنم که چیزی در مورد آن نمی دانم
[ترجمه ترگمان]باید دراز بکشم و وانمود کنم که چیزی در این مورد نمی دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He'll lie low and pretend he knows nothing about it.
[ترجمه گوگل]او دراز می کشد و وانمود می کند که چیزی در مورد آن نمی داند
[ترجمه ترگمان]او دروغ می گوید و وانمود می کند که چیزی در این مورد نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The escaped prisoners had to lie low for month.
[ترجمه گوگل]زندانیان فراری مجبور بودند یک ماه دراز بکشند
[ترجمه ترگمان]زندانیان فراری باید تا ماه پایین دراز بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These highway safety problems mainly lie low - level management measure and rapid highway network construction.
[ترجمه گوگل]این مشکلات ایمنی بزرگراه عمدتاً به اقدامات مدیریتی سطح پایین و ساخت سریع شبکه بزرگراه مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]این مشکلات ایمنی بزرگراه ها عمدتا معیار مدیریت سطح پایین و ساخت سریع شبکه بزرگراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• keep a low profile, not attract attention

پیشنهاد کاربران

We should lie low for a bit
ما باید یه مدت آفتابی نشیم
( Especially of a criminal ) keep out of sight; avoid detection or attention/ to hide so you will not be found
( بویژه در مورد یک مجرم ) آفتابی نشدن، پنهان شدن، زیر زمین رفتن، گور و گم شدن

...
[مشاهده متن کامل]

The gunmen were lying low until the sheriff left town
"At the time of the murder he appears to have been lying low in a barn"
I'd lie low if I were you till the trouble passes

منابع• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/lie-low
دراز کشیدن - لم دادن
آفتابی نشدن

بپرس