lifework

/ˌlaɪfˈwɜːrk//ˌlaɪfˈwɜːk/

معنی: کار یا نتیجه یک عمر زندگی
معانی دیگر: کار عمده ی یک نفر (در تمام عمرش)، شاهکار زندگی، مهمترین اثر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: all the work, or the most important work, of one's life.

جمله های نمونه

1. shahnameh is ferdowsi's lifework
شاهنامه مهمترین اثر فردوسی است.

2. She sat, cool and unmoved, with her lifework falling in ruins about her.
[ترجمه گوگل]او نشسته بود، خونسرد و بی‌تحرک، در حالی که کار زندگی‌اش در حال خراب شدن بود
[ترجمه ترگمان]او نشسته بود، خونسرد و بی اعتنا، در حالی که her در حال سقوط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His lifework is to help Christian CEOs and business owners become better leaders and achieve new levels of success and significance in their business, personal and spiritual life.
[ترجمه گوگل]کار زندگی او این است که به مدیران عامل مسیحی و صاحبان مشاغل کمک کند تا رهبران بهتری شوند و به سطوح جدیدی از موفقیت و اهمیت در زندگی تجاری، شخصی و معنوی خود دست یابند
[ترجمه ترگمان]هدف او این است که به مدیران عامل مسیحیت و صاحبان کسب وکار کمک کند تا رهبران بهتری شوند و به سطوح جدیدی از موفقیت و اهمیت در زندگی، زندگی شخصی و معنوی خود دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He risked his fortune to complete his lifework .
[ترجمه گوگل]او ثروت خود را به خطر انداخت تا کار زندگی خود را تکمیل کند
[ترجمه ترگمان]او ثروت خود را به خطر انداخته بود تا lifework را تکمیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To prepare for a lifework.
[ترجمه گوگل]برای آماده شدن برای یک کار زندگی
[ترجمه ترگمان] تا برای یه \"lifework\" آماده بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Trade and law drew the interest of the kind of talented young men who in previous generations chose ministry for their lifework.
[ترجمه گوگل]تجارت و قانون توجه آن دسته از مردان جوان با استعداد را به خود جلب کرد که در نسل های گذشته وزارت را برای کار زندگی خود انتخاب می کردند
[ترجمه ترگمان]تجارت و قانون علاقه افراد جوان با استعداد را جلب کرد که در نسل های گذشته وزارتخانه را برای lifework انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When he conceived of natural selection, he didn't plan a 10-volume lifework.
[ترجمه گوگل]زمانی که او انتخاب طبیعی را در نظر گرفت، یک پروژه زندگی 10 جلدی را برنامه ریزی نکرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او به انتخاب طبیعی رسید، او یک lifework ۱۰ نفره را برنامه ریزی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sins of the fathers may be visited on the sons, but how often we see repeated the old familiar pattern of the sons destroying the lifework of the fathers!
[ترجمه گوگل]گناهان پدران ممکن است بر سر پسران دیده شود، اما چقدر ما شاهد تکرار الگوی آشنای قدیمی پسران هستیم که زندگی پدران را نابود می کنند!
[ترجمه ترگمان]گناهان پدران ممکن است در پسران مورد بازدید قرار گیرد، اما چگونه اغلب می بینیم که الگوی آشنای قدیمی پسران، پدران پدران را از بین می برد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Alfred Russel Wallace was young and brash. When he conceived of natural selection, he didn't plan a 10-volume lifework.
[ترجمه گوگل]آلفرد راسل والاس جوان و جسور بود زمانی که او انتخاب طبیعی را در نظر گرفت، یک پروژه زندگی 10 جلدی را برنامه ریزی نکرد
[ترجمه ترگمان](آلفرد راسل والاس)جوان و بی پروا بود هنگامی که او به انتخاب طبیعی رسید، او یک lifework ۱۰ نفره را برنامه ریزی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What have I to do with party politics or vain amusements?Am I a Christian?Let me make my service of Jesus my occupation, my lifework, my one pursuit.
[ترجمه گوگل]من با سیاست های حزبی یا سرگرمی های بیهوده چه کار دارم؟ آیا من مسیحی هستم؟ اجازه دهید خدمت به عیسی را شغل خود، کار زندگی، و تنها کار خود قرار دهم
[ترجمه ترگمان]چه کاری باید با سرگرمی های حزبی یا سرگرمی های بی هوده انجام دهم؟ آیا من مسیحی هستم؟ اجازه بدهید شغل خود را به دست آورم، lifework، lifework، یک تعقیب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Zwingli was soon called from Basel to enter upon his lifework.
[ترجمه گوگل]زوینگلی به زودی از بازل فراخوانده شد تا وارد کار زندگی خود شود
[ترجمه ترگمان]تسوینگلی به زودی از بال برای ورود به lifework دعوت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کار یا نتیجه یک عمر زندگی (اسم)
lifework

انگلیسی به انگلیسی

• work of a lifetime, work to which one devotes one's life, most important work of one's life
work to which one has devoted one's life

پیشنهاد کاربران

حاصل عمر
کار دائمی
شغل آینده
زندگی کاری
کار یا نتیجه یک عمر زندگی

بپرس