linguistics

/lɪŋˈɡwɪstɪks//lɪŋˈɡwɪstɪks/

معنی: زبان شناسی، لسانیات، علم زبان
معانی دیگر: علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) the scientific and historical study of the form and structure of human language.

- His wrote a paper on military slang for his linguistics class.
[ترجمه گوگل] او مقاله ای در مورد زبان عامیانه نظامی برای کلاس زبان شناسی خود نوشت
[ترجمه ترگمان] او یک مقاله از اصطلاحات نظامی برای کلاس شیمی او نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. comparative linguistics
زبان شناسی تطبیقی

2. my major was english literature and my minor was linguistics
رشته ی اصلی من ادبیات انگلیسی و رشته ی فرعی من زبان شناسی بود.

3. my major was english literature and my minor was linguistics
رشته ی اصلی من ادبیات انگلیس و رشته ی فرعی من زبان شناسی بود.

4. These ideas rapidly became the new orthodoxy in linguistics.
[ترجمه گوگل]این ایده‌ها به سرعت به ارتدکس جدید در زبان‌شناسی تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]این عقاید به سرعت به orthodoxy جدید در زبان شناسی تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My brother has an MA in linguistics.
[ترجمه گوگل]برادرم فوق لیسانس زبان شناسی دارد
[ترجمه ترگمان]برادرم یک دکترای زبان شناسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bloomfield's approach to linguistics was based on observation of the language.
[ترجمه گوگل]رویکرد بلومفیلد به زبان شناسی مبتنی بر مشاهده زبان بود
[ترجمه ترگمان]رویکرد Bloomfield به زبان شناسی مبتنی بر مشاهده زبان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's professor of linguistics at the University of Wales.
[ترجمه گوگل]او استاد زبان شناسی در دانشگاه ولز است
[ترجمه ترگمان]او استاد زبان شناسی دانشگاه ولز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Linguistics embraces a diverse range of subjects such as phonetics and stylistics.
[ترجمه گوگل]زبان شناسی طیف متنوعی از موضوعات مانند آوایی و سبک شناسی را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی شامل گستره ای از موضوعات مانند phonetics و سبک شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Linguistics is a scientific study of the property of language.
[ترجمه گوگل]زبان شناسی یک مطالعه علمی در مورد ویژگی زبان است
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی یک مطالعه علمی از ویژگی زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She became Emeritus Professor of Linguistics when she retired.
[ترجمه گوگل]او پس از بازنشستگی استاد بازنشسته زبان شناسی شد
[ترجمه ترگمان]وقتی بازنشست شد اون تبدیل به پروفسور مک of شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She plans to take a course in applied linguistics.
[ترجمه گوگل]او قصد دارد دوره زبان شناسی کاربردی را بگذراند
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد یک دوره زبان شناسی کاربردی را انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The secretary had diplomas in both education and linguistics.
[ترجمه گوگل]دبیر هم در رشته تحصیلی و هم در رشته زبان شناسی دیپلم داشت
[ترجمه ترگمان]منشی هم مدرک تحصیلی و هم زبان شناسی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In borrowing from structural linguistics the early structuralists took on the task of analysing signs and systems of signification.
[ترجمه گوگل]ساختارگرایان اولیه با وام گرفتن از زبان‌شناسی ساختاری، وظیفه تحلیل نشانه‌ها و نظام‌های دلالت را بر عهده گرفتند
[ترجمه ترگمان]در قرض گرفتن از زبان شناسی ساختاری، structuralists اولیه وظیفه تحلیل نشانه ها و سیستم های دلالت را بر عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But that definition is based less on linguistics than on politics: the countries are divided by national borders.
[ترجمه گوگل]اما این تعریف کمتر مبتنی بر زبان شناسی است تا سیاست: کشورها بر اساس مرزهای ملی تقسیم شده اند
[ترجمه ترگمان]اما این تعریف بر پایه زبان شناسی کم تر از سیاست است: کشورها به مرزه ای ملی تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Applied Linguistics also includes a reviews section containing authoritative contributions on recent publications.
[ترجمه گوگل]زبان‌شناسی کاربردی همچنین شامل یک بخش بررسی است که حاوی مشارکت‌های معتبر در مورد انتشارات اخیر است
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی کاربردی نیز شامل یک بخش مرور حاوی مشارکت های معتبر در نشریات جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زبان شناسی (اسم)
linguistics

لسانیات (اسم)
linguistics

علم زبان (اسم)
linguistics, philology

تخصصی

[کامپیوتر] زبانشناسی .

انگلیسی به انگلیسی

• scientific study of language

پیشنهاد کاربران

This is an uncountable noun but not plural noun!!
linguistics ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: زبان شناسی
تعریف: مطالعۀ علمی زبان
علم زبان شناسی
Ics رو هر وقت میبینیم باید یاد شناسی و علم بیفتیم
مثلا
Physics علم فیزیک
زبان شناسی

بپرس