linking

جمله های نمونه

1. The hotel has a private lift linking it to the beach.
[ترجمه گوگل]این هتل دارای آسانسور خصوصی است که آن را به ساحل متصل می کند
[ترجمه ترگمان]هتل یک آسانسور خصوصی دارد که آن را به ساحل وصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Linking the proposals in a single package did have a certain logic.
[ترجمه گوگل]پیوند دادن پیشنهادها در یک بسته دارای منطق خاصی بود
[ترجمه ترگمان]ارتباط این پیشنهادها در یک بسته دارای منطق خاصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Arrangements were well advanced for linking up this newly operated length with the Lancaster bypass.
[ترجمه گوگل]ترتیبات برای اتصال این طول تازه بهره برداری شده با کنارگذر لنکستر بسیار پیشرفته بود
[ترجمه ترگمان]برای ارتباط دادن این طول مدت به تازگی با bypass لنکستر، ترتیباتی به خوبی پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He walked with her, linking arms .
[ترجمه گوگل]او با او راه می رفت و بازوها را به هم می زد
[ترجمه ترگمان]او با او به راه افتاد و بازوهایش را به هم پیوند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The information superhighway embraces computers, telephones and TVs, linking consumers with services and with each other across the globe.
[ترجمه گوگل]بزرگراه اطلاعاتی رایانه ها، تلفن ها و تلویزیون ها را در بر می گیرد و مشتریان را با خدمات و با یکدیگر در سراسر جهان پیوند می دهد
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات شامل کامپیوترها، تلفن ها و تلویزیون ها، ارتباط مصرف کنندگان با خدمات و با یکدیگر در سرتاسر جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She stayed with them, linking arms with the two girls, joking with the boys.
[ترجمه گوگل]او در کنار آنها ماند، دستانش را به دو دختر وصل کرد، با پسرها شوخی کرد
[ترجمه ترگمان]او پیش آن ها ماند، با دو دختر که با بچه ها شوخی می کردند، با آن ها شوخی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was a mass of circumstantial evidence linking Watson to the murder.
[ترجمه گوگل]انبوهی از شواهد غیرواقعی وجود داشت که واتسون را به قتل مرتبط می‌کرد
[ترجمه ترگمان]یه سری مدارک تصادفی به قتل \"واتسون\" ربط داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He denied reports linking him to Colombian drug dealers.
[ترجمه گوگل]او گزارش های مرتبط با فروشندگان مواد مخدر کلمبیایی را رد کرد
[ترجمه ترگمان]او گزارش ها مربوط به ارتباط او با فروشندگان مواد مخدر کلمبیایی را تکذیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As well as linking branches of a company, WANs offer the opportunity to transact business electronically with other companies.
[ترجمه گوگل]شبکه های WAN علاوه بر پیوند دادن شعب یک شرکت، فرصتی برای انجام معاملات الکترونیکی با سایر شرکت ها را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]WANs علاوه بر پیوند دادن شاخه های یک شرکت، فرصتی را برای انجام معاملات به صورت الکترونیکی با شرکت های دیگر فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A government spokesman declined to comment upon reports linking the resignation with the Ursus bankruptcy.
[ترجمه گوگل]سخنگوی دولت از اظهار نظر در مورد گزارش هایی که این استعفا را با ورشکستگی اورسوس مرتبط می کند، خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی دولت از اظهار نظر درباره گزارش ها مربوط به رابطه با ورشکستگی with خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Validation before linking showed that 92% of fatal cancers known to the clinic were also known to the registry.
[ترجمه گوگل]اعتبارسنجی قبل از پیوند نشان داد که 92 درصد از سرطان های کشنده شناخته شده برای کلینیک نیز برای ثبت شناخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]اعتبار سنجی قبل از ارتباط نشان داد که ۹۲ % سرطان های مهلک شناخته شده به کلینیک نیز به مرکز ثبت مشهور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Topic work Certain common linking topics or themes may be chosen for humanities-driven work.
[ترجمه گوگل]کار موضوعی ممکن است برخی موضوعات یا مضامین مرتبط مشترک برای کارهای مبتنی بر علوم انسانی انتخاب شوند
[ترجمه ترگمان]موضوع موضوع کاری است که موضوعات و موضوعات مرتبط با موضوعات مرتبط را می توان برای کاره ای انسانی - محور انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is an underwater telephone cable linking the two islands.
[ترجمه گوگل]یک کابل تلفن زیر آب وجود دارد که این دو جزیره را به هم وصل می کند
[ترجمه ترگمان]یک کابل تلفن در زیر آب وجود دارد که این دو جزیره را به هم متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The third section will review the published research linking participation and effectiveness in social work and other human welfare interventions and programmes.
[ترجمه گوگل]بخش سوم به بررسی تحقیقات منتشر شده مرتبط با مشارکت و اثربخشی در مددکاری اجتماعی و سایر مداخلات و برنامه های رفاهی انسانی می پردازد
[ترجمه ترگمان]بخش سوم تحقیقات منتشر شده مربوط به مشارکت و اثربخشی در کار اجتماعی و دیگر مداخلات و برنامه های رفاهی انسانی را مورد بررسی قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Aside from linking the curriculum together, there are two additional benefits from altering the usual schedule of the high school day.
[ترجمه گوگل]جدای از پیوند دادن برنامه درسی با هم، دو مزیت اضافی از تغییر برنامه معمول روز دبیرستان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر ارتباط دادن برنامه درسی با هم، دو مزیت دیگر از تغییر برنامه معمول روز دبیرستان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] زنجیره ای، اتصال

انگلیسی به انگلیسی

• connecting, joining
connection, joining

پیشنهاد کاربران

Linking of sth and sth
ارتباط بین دو چیز
وابستگی
ارتباط دهی، ایجاد ارتباط
linking ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: پیونددِهی
تعریف: فرایند یا عمل ارتباط دادن دو جزء نرم‏افزاری یا سخت‏افزاری
وصل کردن
رابط
برقراری پیوند، اتصال، پیوندزنی، پیونددهی، پیوند
متصل کننده، اتصال دهنده

بپرس