litigator

جمله های نمونه

1. Manx law gives unusually strong protection against litigators.
[ترجمه گوگل]قانون Manx به طور غیرمعمول محافظت قوی در برابر اصحاب دعوی می دهد
[ترجمه ترگمان]قانون Manx به طور غیرمعمول نسبت به litigators محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was a litigator 28 years ago when I told my boss I wanted to work part---- time.
[ترجمه گوگل]من 28 سال پیش وکیل دادگستری بودم که به رئیسم گفتم می‌خواهم پاره وقت کار کنم
[ترجمه ترگمان]من ۲۸ سال پیش وقتی به رئیسم گفتم که می خواهم پاره وقت کار کنم، یک litigator بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Above buyer's attorney is a litigator and spends most days in court unable to respond to seller's attorney.
[ترجمه گوگل]وکیل خریدار فوق یک وکیل دادگستری است و اکثر روزها را در دادگاه سپری می کند و نمی تواند به وکیل فروشنده پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]بالای وکیل خریدار یک litigator است و بیشتر روزها را در دادگاه برای پاسخ دادن به وکیل فروشنده خرج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hard work is what the insightful litigator does when she synthesizes four disparate ideas and comes up with an argument that wins the case--in less than five minutes.
[ترجمه گوگل]کار سخت همان کاری است که خواهان دعوی با بصیرت وقتی چهار ایده متفاوت را ترکیب می کند و استدلالی را مطرح می کند که در کمتر از پنج دقیقه پیروز می شود
[ترجمه ترگمان]کار سخت چیزی است که litigator خردمندانه در زمانی انجام می دهد که او چهار ایده متفاوت را تکرار می کند و با بحثی که در این مورد برنده می شود - - در کم تر از پنج دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ever the diligent litigator, Butler had been reading up on his military law. In time of war, he knew, a commander had a right to seize any enemy property that was being used for hostile purposes.
[ترجمه گوگل]باتلر که همیشه وکیل دادگستری سخت کوش بود، قوانین نظامی خود را مطالعه می کرد او می‌دانست که در زمان جنگ، یک فرمانده حق دارد هر اموال دشمن را که برای اهداف خصمانه استفاده می‌شود، تصرف کند
[ترجمه ترگمان]تا به حال خدمتکار diligent، باتلر، طبق قانون نظامی او مطالعه کرده بود در زمان جنگ، او می دانست که فرمانده حق دارد هر دشمنی را که برای مقاصد دشمن به کار می برد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After leaving the DA's office, she became a litigator, representing clients in complex international legal disputes.
[ترجمه گوگل]پس از ترک دفتر DA، او یک وکیل دادگستری شد و به نمایندگی از مشتریان در اختلافات حقوقی بین المللی پیچیده
[ترجمه ترگمان]پس از ترک دفتر بازپرس، او به یک litigator تبدیل شد که به نمایندگی از مشتریان در دعاوی قانونی بین المللی پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A litigator responsible for a class action faces a spending profile vastly different from an environmental lawyer who's overseeing two Superfund cleanups and a dispute regarding a site.
[ترجمه گوگل]یک وکیل دادگستری که مسئول یک دعوای دسته جمعی است، با مشخصات مخارج بسیار متفاوتی با یک وکیل محیط زیستی روبرو می شود که بر دو پاکسازی Superfund و اختلاف در مورد یک سایت نظارت دارد
[ترجمه ترگمان]فردی که مسیول یک اقدام گروهی است، دارای پروفایل هزینه بسیار متفاوت از یک وکیل زیست محیطی است که دو صندوق را تحت نظارت قرار داده و اختلافی را در مورد یک سایت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A retired litigator misses the challenge to her pugnacious intellect.
[ترجمه گوگل]یک وکیل حقوقی بازنشسته چالشی را که با عقل خصمانه‌اش پیش می‌آید از دست می‌دهد
[ترجمه ترگمان]A بازنشسته این چالش را برای intellect جنگجو خود از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Linda Stevens, a commercial litigator based in Chicago, said the H-P suit focuses on the legal concept of trade secrets, which she said is "defined very broadly.
[ترجمه گوگل]لیندا استیونز، یک وکیل دادگستری تجاری مستقر در شیکاگو، گفت که دعوای H-P بر مفهوم حقوقی اسرار تجاری تمرکز دارد، که به گفته او «بسیار گسترده تعریف شده است
[ترجمه ترگمان]لیندا استیونز، یک litigator تجاری مستقر در شیکاگو، گفت که کت و شلوار جین - پی بر مفهوم قانونی اسرار تجاری تمرکز دارد که او گفت \"بسیار گسترده\" تعریف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her high forehead was knit in concentration as she listened to the the litigator.
[ترجمه گوگل]در حالی که به حرف خواهان گوش می داد، پیشانی بلندش بافته شده بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که به صدای litigator گوش می داد، پیشانی بلندش در تمرکز به هم گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As Bush's quarterback in the Florida courts during last fall's bruising recount, the white-maned Tallahassee, Fla., litigator became a familiar figure to TV audiences.
[ترجمه گوگل]به عنوان مدافع بوش در دادگاه های فلوریدا در جریان بازشماری کبودی های پاییز گذشته، قاضی دادگاه یال سفید تالاهاسی، فلوریدا، به چهره ای آشنا برای مخاطبان تلویزیون تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]به عنوان بازیکن خط حمله بوش در دادگاه های فلوریدا در آخرین سال سقوط، the Tallahassee، the، Fla، به یک شخصیت آشنا برای مخاطبان تلویزیونی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chapter, Rana Jazayerli has spoken on panels for employment-based visas, in particular the EB-5 Immigrant Investor petition. An experienced litigator, Rana has also successfully filed actions in U. S.
[ترجمه گوگل]فصل، رعنا جزایرلی در پانل هایی برای ویزاهای مبتنی بر اشتغال، به ویژه درخواست سرمایه گذار مهاجر EB-5 صحبت کرده است رعنا که یک وکیل با تجربه است نیز با موفقیت در ایالات متحده اقامه دعوی کرده است
[ترجمه ترگمان]فصل، رعنا jazayerli در مورد پانل های ویزای مبتنی بر اشتغال، به ویژه درخواست سرمایه گذار مهاجر EB - ۵ صحبت کرده است رعنا در سال ۲۰۰۹ با موفقیت اقداماتی را به انجام رسانده است اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A former Supreme Court law clerk and white collar criminal defense litigator, she previously hosted her own show on MSNBC and was a commentator for CBS News.
[ترجمه گوگل]منشی سابق دادگاه عالی و وکیل مدافع جنایی یقه سفید، او قبلاً برنامه خود را در MSNBC میزبانی می کرد و مفسر اخبار CBS بود
[ترجمه ترگمان]یکی از کارمندان سابق دادگاه عالی و دفاع جنایی white، او قبلا مجری نمایش خود در MSNBC بوده است و مفسر اخبار CBS بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. First, there will always be a need to associate with local counsel in jurisdictions where the responsible in-house litigator is not licensed.
[ترجمه گوگل]اولاً، همیشه نیاز به همراهی با وکیل محلی در حوزه‌هایی وجود دارد که خواهان داخلی مسئول مجوز ندارد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، همیشه نیاز به مشورت با مشاور محلی در حوزه قضایی وجود دارد که در آن the مسیول خانگی مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• claimant, contestant, person who litigates (law)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : litigate
✅️ اسم ( noun ) : litigation / litigator / litigant / litigiousness
✅️ صفت ( adjective ) : litigious
✅️ قید ( adverb ) : _
دادخواه
معترض, شاکی
خواهان, پیگرد قانونی کننده

بپرس