longtime

/ˈlɔːŋˌtaɪm//ˈlɒŋˌtaɪm/

دیرین، دراز مدت، دراز مدت our family's long time friend: mr. ghaffari دوست دیرین خانوادهی ما: آقای غفاری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having existed or continued over a long period of time.
مشابه: old

- a longtime fear of flying
[ترجمه گوگل] ترس طولانی مدت از پرواز
[ترجمه ترگمان] ترس از پرواز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Henry Hyde, R-Ill., a longtime abortion opponent tapped by Dole to chair the committee crafting the official party platform.
[ترجمه گوگل]هنری هاید، R-Ill, یک مخالف قدیمی سقط جنین که توسط دول برای ریاست کمیته ایجاد پلت فرم رسمی حزب انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]هنری هاید، آر ای یک رقیب قدیمی سقط جنین که توسط دول به راه افتاد تا ریاست کمیته را بر روی سکوی رسمی حزب ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Big talker and longtime Tucsonan Martin Rivera will conduct a free workshop for those interested in the time-honored art of storytelling.
[ترجمه گوگل]مارتین ریورا، سخنور بزرگ و باسابقه توسانان، یک کارگاه رایگان برای علاقه مندان به هنر داستان سرایی برگزار خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]سخنگوی بزرگ و Tucsonan مارتین ریورا یک کارگاه رایگان برای کسانی برگزار می کند که به هنر داستان سرایی در زمان علاقه مند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His longtime friends describe his populist style as no political gimmick.
[ترجمه گوگل]دوستان دیرینه او سبک پوپولیستی او را هیچ حقه سیاسی توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]دوستان قدیمی او سبک populist او را به عنوان یک حیله سیاسی توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A longtime breeder of champion bull mastiffs, Einstein is a smart, able, take-no-prisoners type of gal.
[ترجمه گوگل]انیشتین که مدتهاست پرورش دهنده ماستیف های گاو نر قهرمان است، یک دختر باهوش، توانا و بدون زندانی است
[ترجمه ترگمان]انیشتین که به مدت طولانی گاو نر قهرمان شده بود، مردی باهوش، توانا، take و no بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pesci and Glover are longtime chums who win a fishing vacation in Florida.
[ترجمه گوگل]Pesci و Glover دوستان قدیمی هستند که در تعطیلات ماهیگیری در فلوریدا برنده می شوند
[ترجمه ترگمان]Pesci و گلاور، chums قدیمی هستند که در یک تعطیلات ماهیگیری در فلوریدا برنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His longtime sailboat, named Apogee in honor of his lunar Apollo flight, is for sale.
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی قدیمی او که به افتخار پرواز آپولوی قمری او Apogee نامیده شده است، برای فروش است
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی قدیمی او، که به افتخار پرواز آپولو به نام (apogee)نامگذاری شده، برای فروش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The longtime congressman from Texas was cast as Democratic evil incarnate.
[ترجمه گوگل]نماینده قدیمی کنگره از تگزاس به عنوان تجسم شیطانی دموکرات انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]عضو کنگره قدیمی تگزاس از تگزاس به عنوان رهبر حزب دموکرات خلق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jack Lemmon, his longtime amateur partner, will be absent after 23 consecutive unsuccessful attempts to make the pro-am cut.
[ترجمه گوگل]جک لمون، شریک آماتور دیرینه‌اش، پس از 23 تلاش ناموفق متوالی برای ایجاد برش pro-am غایب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]جک Lemmon، شریک قدیمی آماتور او، پس از ۲۳ تلاش ناموفق متوالی برای ساخت این برنامه، غایب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many longtime Internet users vow to stick with the lowest-priced provider, not the one with the biggest brand name.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کاربران قدیمی اینترنت قول می‌دهند که با ارائه‌دهنده ارزان‌قیمت، و نه ارائه‌دهنده بزرگ‌ترین برند، پایبند باشند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کاربران اینترنتی قدیمی قول می دهند که با پایین ترین ارایه دهنده قیمت رقابت کنند، نه یکی با بزرگ ترین نام تجاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But Caster and several other longtime tenants begged that the building be spared because of its unusual neoclassical design and rare charm.
[ترجمه گوگل]اما کستر و چندین مستأجر دیگر التماس کردند که به دلیل طراحی غیرمعمول نئوکلاسیک و جذابیت کمیاب، از این ساختمان در امان بمانند
[ترجمه ترگمان]اما Caster و چندین نفر دیگر از مستاجران قدیمی درخواست کردند که این ساختمان به دلیل طراحی نئوکلاسیک غیر معمول و جذابیت نادر معاف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Word comes from Boston that longtime coach and scout John Killilea died.
[ترجمه گوگل]از بوستون خبر می رسد که جان کیلیلیا مربی و پیشاهنگ دیرینه درگذشت
[ترجمه ترگمان]اخبار مربوط به مربی قدیمی بوستون است و جان Killilea را نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Longtime residents recall seeing police cars overturned and set afire because the officers had dared tried to patrol here.
[ترجمه گوگل]ساکنان قدیمی به یاد می آورند که ماشین های پلیس واژگون شده و به آتش کشیده شده اند، زیرا افسران جرأت کرده بودند در اینجا گشت زنی کنند
[ترجمه ترگمان]ساکنان Longtime به یاد دارند که خودروهای پلیس واژگون شده و به آتش کشیده شده اند، چرا که افسران جرات کرده اند تا در اینجا گشت زنی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kuwata said Milken and Ellison are longtime friends and have discussed a variety of subjects on business, Kuwata said.
[ترجمه گوگل]کوواتا گفت که میلکن و الیسون دوستان دیرینه ای هستند و در مورد موضوعات مختلف تجاری بحث کرده اند
[ترجمه ترگمان]Kuwata گفت که Milken و الیسون دوستان قدیمی هستند و درباره موضوعات مختلفی در زمینه تجارت بحث و تبادل نظر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Former longtime President Peter MacDonald is serving a 14-year federal prison sentence after being convicted of riot charges in 199
[ترجمه گوگل]پیتر مک‌دونالد، رئیس‌جمهور سابق، پس از محکوم شدن به اتهام شورش در سال 199، در حال گذراندن حکم 14 سال زندان فدرال است
[ترجمه ترگمان]پیتر مک دونالد، رئیس جمهور سابق سابق، پس از محکوم شدن به جرم ضد شورش در ۱۹۹ زندانی ۱۴ ساله به حبس ابد محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He said his goodbyes knowing that a long time would pass before he would see his child again.
[ترجمه گوگل]خداحافظی کرد چون می دانست که مدت زیادی می گذرد تا دوباره فرزندش را ببیند
[ترجمه ترگمان]خداحافظی کرد و فهمید که زمان زیادی می گذرد، قبل از اینکه دوباره بچه اش را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She rammed the door for a long time but it remained closed.
[ترجمه گوگل]مدت زیادی در را محکم زد اما در بسته ماند
[ترجمه ترگمان]در را برای مدتی دراز کرد اما بسته ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It's a long time since she ate out last time.
[ترجمه ممد] او مدت طولانی است که رفته است
|
[ترجمه گوگل]از آخرین باری که بیرون غذا نخورده بود خیلی گذشته
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که اون بیرون غذا خورده خیلی وقت گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Jack and Mary had been married for a long time but gradually drifted apart until they separated.
[ترجمه گوگل]جک و مری مدت زیادی بود که ازدواج کرده بودند اما به تدریج از هم جدا شدند تا اینکه از هم جدا شدند
[ترجمه ترگمان]جک و مری مدت زیادی با هم ازدواج کرده بودند، اما رفته رفته از هم جدا می شدند تا از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. For a long time with is how long? Buried in the side enough.
[ترجمه گوگل]برای مدت طولانی با چقدر است؟ به اندازه کافی در پهلو دفن شده است
[ترجمه ترگمان]واسه یه مدت طولانی چقدر طول میکشه؟ به اندازه کافی طرف دفن شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. It takes me a long time to sort over my thoughts before I can start writing.
[ترجمه گوگل]زمان زیادی طول می کشد تا افکارم را مرتب کنم تا بتوانم شروع به نوشتن کنم
[ترجمه ترگمان]خیلی طول می کشد تا افکارم را مرور کنم تا بتوانم شروع به نوشتن کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. They took a long time to mend the roof.
[ترجمه Nagin] مدت زیادی طول کشید تا آنها سقف را درست کنند
|
[ترجمه گوگل]مدت زیادی طول کشید تا سقف را تعمیر کنند
[ترجمه ترگمان]مدتی طول کشید تا سقف را تعمیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. It's the best news I've heard in a long time.
[ترجمه گوگل]این بهترین خبری است که در مدت طولانی شنیده ام
[ترجمه ترگمان]این بهترین خبری است که تا به حال شنیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. I've known the Browns for a long time. They're very pleasant people.
[ترجمه گوگل]من مدت زیادی است که براون ها را می شناسم اونا آدمای خیلی خوبین
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی است که the را می شناسم آدم های خیلی مطبوعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. It takes a long time to work around to mentioning a possible increase in pay.
[ترجمه گوگل]برای ذکر افزایش احتمالی دستمزد زمان زیادی طول می کشد
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی طول می کشد تا تلاش کنید تا یک افزایش احتمالی در پرداخت را ذکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Fruit juices ferment if they are kept a long time.
[ترجمه گوگل]آب میوه ها اگر به مدت طولانی نگهداری شوند تخمیر می شوند
[ترجمه ترگمان]آب میوه اگر مدت زیادی نگه داشته شود، تخمیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The bell has rung for a long time.
[ترجمه گوگل]زنگ مدت هاست به صدا درآمده است
[ترجمه ترگمان]زنگ مدت زیادی نواخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. A year seems like such a long time to be away,so we will miss you a lot,and we hope you will miss us,too.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که یک سال دور باشد، بنابراین ما بسیار دلتنگ شما خواهیم شد و امیدواریم شما نیز دلتنگ ما باشید
[ترجمه ترگمان]یک سال به نظر می رسد که زمان زیادی برای دور شدن وجود داشته باشد، بنابراین ما خیلی از شما دل تنگ خواهیم شد و امیدواریم که شما هم ما را از دست بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. We protested about the changes for a long time, but in the end we had to submit.
[ترجمه گوگل]ما مدت ها به تغییرات اعتراض کردیم، اما در نهایت مجبور شدیم تسلیم شویم
[ترجمه ترگمان]ما برای مدتی طولانی نسبت به تغییرات اعتراض کردیم، اما در نهایت مجبور بودیم تسلیم شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• existing for a long period of time (e.g., "she is longtime friend")
extended period of time, lengthy period of time
long-time is used of something that has existed or been a particular thing for a long time.

پیشنهاد کاربران

دیرباز
( کارمندان، پرسنل و. . . ) با سابقه
به متن آهنگ Gravity گروه Coldplay توجه کنید . . مفهوم زیبایی برای long time استفاده شده
وقت زیاد
دیرینه
قدیمی
دیرین، دیرینه
دوست داشتن بی وقفه

You don't look like words or songs
You're a long way from me
You become like a stranger
You've forgotten me for a long time
You haven't been the same for a long time
شبیه حرفات و اهنگات نیستی
...
[مشاهده متن کامل]

خیلی ازم فاصله گرفتی
مثل یه غریبه شدی
خیلی وقته که فراموشم کردی
تو خیلی وقته که همونی که بودی نیستی

مدت طولانی
long time به معنی زمان طولانی هم هست
been here for a long time
باسابقه
زمان زیاد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس