mailbox

/ˈmeɪlˌbɑːks//ˈmeɪlbɒks/

معنی: صندوق پستی، صندوق پست
معانی دیگر: صندوق پست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a public depository for outgoing mail.

(2) تعریف: a receptacle on private premises for incoming mail.

جمله های نمونه

1. to stick a letter in the mailbox
نامه ای را در صندوق پست انداختن

2. I check my mailbox every other day.
[ترجمه دل آرام] من یه روز درمیان صندوق پستم را چک میکنم
|
[ترجمه یگانه] من صندوق پستی ام را هرروز چک میکنم
|
[ترجمه محمدرضا صفری] من هروز صندوق پستی خود را چک میکنم
|
[ترجمه منم دیگه] من یک روز در میان صندوق پستی ام را چک میکنم
|
[ترجمه گوگل]من یک روز در میان صندوق پستم را چک می کنم
[ترجمه ترگمان]هر روز صندوق پستم رو چک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Every mailbox was filled with cards at Christmas.
[ترجمه Manel] همه صندوق پستی ها با کارت های کریسمس پر شده بود.
|
[ترجمه گوگل]هر صندوق پستی در کریسمس پر از کارت بود
[ترجمه ترگمان]هر صندوق پستی تو کریسمس پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your mailbox can be password protected to ensure security.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از امنیت، صندوق پستی شما می تواند با رمز عبور محافظت شود
[ترجمه ترگمان]نامه دان شما می تواند رمز عبور برای اطمینان از امنیت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He stopped at the mailbox and dropped the letter in.
[ترجمه گوگل]در صندوق پست ایستاد و نامه را داخل آن انداخت
[ترجمه ترگمان]او در صندوق پستی ایستاد و نامه را به داخل انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He went to the mailbox but the postman had already come and taken the letter.
[ترجمه گوگل]به صندوق پست رفت اما پستچی قبلا آمده بود و نامه را گرفته بود
[ترجمه ترگمان]به صندوق پستی رفت، اما پستچی آمده بود و نامه را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A single password protected voice mailbox exists where you can leave, or update a message that only certain users can access.
[ترجمه گوگل]یک صندوق پست صوتی محافظت شده با رمز عبور وجود دارد که می توانید آن را ترک کنید یا پیامی را به روز کنید که فقط کاربران خاصی می توانند به آن دسترسی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]یک گذرواژه واحد حفاظت از صدا می تواند در جایی وجود داشته باشد که شما می توانید آن را ترک کنید، یا پیغامی را به روز رسانی کنید که فقط کاربران خاصی می توانند به آن دسترسی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A maple-leaf flag painted on a mailbox, an imaginary line across the dark stretch of highway.
[ترجمه گوگل]پرچمی با برگ افرا که روی صندوق پستی نقاشی شده است، خطی خیالی در سراسر تاریک بزرگراه
[ترجمه ترگمان]یک پرچم برگ درخت افرا که روی صندوق پستی رنگ شده بود، خط فرضی در امتداد حاشیه تاریک بزرگراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The newspaper, delivered daily to my mailbox, is a convenience I need to help start my fire in the morning.
[ترجمه گوگل]روزنامه ای که هر روز به صندوق پستی من تحویل داده می شود، وسیله ای است که برای روشن کردن آتش در صبح به آن نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]این روزنامه، که هر روز به صندوق پستی من تحویل داده می شود، یک راحتی است که من نیاز دارم به شروع آتش در صبح کمک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Factor in other magazines, fall catalogs choking the mailbox and spreads in local newspapers and it adds up to stylish overstimulation.
[ترجمه گوگل]در مجلات دیگر، کاتالوگ های پاییزی صندوق پست را خفه می کنند و در روزنامه های محلی منتشر می شوند و باعث تحریک بیش از حد شیک می شوند
[ترجمه ترگمان]در مجلات دیگر، کاتالوگ های در حال خفگی، صندوق پستی را خفه کرده و در روزنامه های محلی پخش می شود و به overstimulation شیک می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mailbox was one of the usual silvery aluminum boxes, with the numbers written neatly in Magic Marker, 2221
[ترجمه گوگل]صندوق پستی یکی از جعبه‌های آلومینیومی نقره‌ای معمولی بود که اعداد آن با نشانگر جادویی 2221 نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]صندوق پستی یکی از جعبه های نقره silvery بود که با حروف بسیار تمیز و براق که در آن نوشته شده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His main activity is running to the mailbox to look for missives from his beloved.
[ترجمه گوگل]فعالیت اصلی او دویدن به صندوق پست است تا به دنبال پیام های مورد علاقه اش باشد
[ترجمه ترگمان]فعالیت اصلی او در صندوق پستی جاری می شود و به دنبال پیغام های ارسال شده از طرف محبوبش بالا و پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a fancy mailbox in the shape of a mallard with the name Alvesteffer beneath it.
[ترجمه گوگل]یک صندوق پستی فانتزی به شکل درخت اردک وجود دارد که در زیر آن نام آلوستفر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]صندوق پستی خیالی به شکل یک of که اسمش Alvesteffer زیرش است وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Steve looked crestfallen as he returned from the mailbox empty-handed.
[ترجمه گوگل]استیو در حالی که دست خالی از صندوق پست برمی‌گشت، غمگین به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی از صندوق پست خالی برگشت، استیو ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صندوق پستی (اسم)
mailbox

صندوق پست (اسم)
post, mailbox

تخصصی

[کامپیوتر] صندوق پست،انبار پیغام های پستی
[برق و الکترونیک] صندوق پستی
[کامپیوتر] جعبه پستی

انگلیسی به انگلیسی

• public box for depositing outgoing letters, postbox; private box for receiving incoming mail; file in which electronic mail is stored (computers)
a mailbox is a box outside your house where letters are delivered; used in american english.
a mailbox is also the same as a post-box; used in american english.

پیشنهاد کاربران

صندوق پیام ( در ایمیل )
صندوق پیام ( در کاربردهای اینترنتی )
mailbox 2 ( n ) =a public box, for example in the street, that you put letters into when you send them
mailbox
mailbox 1 ( n ) ( meɪlbɑks ) =a small box near the main door of a building or by the road, which mail is delivered to
mailbox
mailbox ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: نامه‏دان
تعریف: مکانی که همۀ پیام‏نگارهای یک کاربر در آن نگهداری می‏شود
پِیکدان. نامِهدان.
صندوق پست که درون ان نامه می اندازند
نامه دان
صندوق پست
جای پست نامه

بپرس