mark up

/ˈmɑːrkˈəp//mɑːkʌp/

1- با نشان (یا خدشه یا لکه و غیره) پوشاندن 2- قیمت روی برچسب کالا را بالا بردن 3- (بابت هزینه های مغازه و غیره) روی قیمت کالا کشیدن 4- متن نهایی لایحه ای را تهیه کردن، نر  فروش را بالا بردن، افزایش نر  اجناس، مبلغ اضافه شده بر قیمت، اضافه بها، بالا بردن قیمت (به ویژه قیمت روی برچسب کالا)، قیمت افزایی، هزینه و سود فروشنده که روی بهای کالا کشیده می شود، جلسهای که در آن این کار انجام می شود

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to raise the price of.

- That store marked up toys before the holidays.
[ترجمه گوگل] آن فروشگاه قبل از تعطیلات اسباب بازی ها را علامت گذاری کرد
[ترجمه ترگمان] آن فروشگاه قبل از تعطیلات اسباب بازی های زیادی را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: the amount or percentage that a seller adds to the cost price of goods to determine their selling price.
مشابه: margin

(2) تعریف: an increase in price, or the amount of such an increase.
متضاد: markdown
مشابه: extra

جمله های نمونه

1. a markup of two dollars a pair
یک اضافه بهای دو دلاری بابت هر جفت

2. I have to mark up the pages and send them back to the printer.
[ترجمه گوگل]من باید صفحات را علامت گذاری کنم و آنها را به چاپگر برگردانم
[ترجمه ترگمان] باید صفحه ها رو علامت گذاری کنم و بفرستم به پرینتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Firms set prices as a mark up over average cost.
[ترجمه گوگل]شرکت‌ها قیمت‌ها را به‌عنوان نشانی از هزینه متوسط ​​تعیین می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت ها قیمت ها را به عنوان یک علامت با هزینه متوسط تعیین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To mark up the recipe name, you enclose that text in your element by placing the beginning tag before your text and the ending tag after your text.
[ترجمه گوگل]برای علامت گذاری نام دستور غذا، آن متن را با قرار دادن تگ شروع قبل از متن و تگ پایان بعد از متن خود در عنصر خود قرار می دهید
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن نام دستور پخت، آن متن را با قرار دادن برچسب اول قبل از متن تان و برچسب پایان بعد از متن تان محصور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If we mark up Neil on two or three papers he will just scrape a pass.
[ترجمه گوگل]اگر نیل را روی دو یا سه کاغذ علامت گذاری کنیم، فقط یک پاس می تراشد
[ترجمه ترگمان]اگر ان یل را روی دو یا سه برگ کاغذ نشان بدهیم او فقط یک ساعت رد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If we add these mark up, we'll get a total of 90.
[ترجمه گوگل]اگر این علامت‌گذاری‌ها را جمع کنیم، در مجموع 90 می‌گیریم
[ترجمه ترگمان]اگر این mark را اضافه کنیم، ما در مجموع ۹۰ نفر را بدست خواهیم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How do I mark up the content of each list item?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم محتوای هر یک از آیتم های لیست را علامت گذاری کنم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه محتوای هر یک از موارد لیست را مشخص کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You shouldn't mark up a book which isn't yours.
[ترجمه گوگل]شما نباید کتابی را که مال شما نیست علامت گذاری کنید
[ترجمه ترگمان]شما نباید کتابی را که مال شما نیست نشان بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lenard said retailers normally need to mark up the price of gasoline by about 13 or 14 cents a gallon, which covers their selling expenses and leaves them a profit of about 5 cents.
[ترجمه گوگل]لنارد گفت که خرده فروشان معمولاً باید قیمت بنزین را حدود 13 یا 14 سنت در هر گالن افزایش دهند که هزینه های فروش آنها را پوشش می دهد و سودی در حدود 5 سنت برای آنها به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]Lenard گفت که خرده فروشان معمولا نیاز به افزایش قیمت بنزین تا حدود ۱۳ یا ۱۴ سنت در هر گالن دارند که هزینه های فروش آن ها را پوشش می دهد و آن ها را سود حدود ۵ سنت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One day George offered to take Mark up in his plane.
[ترجمه گوگل]یک روز جورج پیشنهاد کرد که مارک را با هواپیمایش ببرد
[ترجمه ترگمان]روزی جورج پیشنهاد کرد که مارک را در صفحه خود سوار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One day George offered to take Mark up in his plane Mark thought, " I'"
[ترجمه گوگل]یک روز جورج پیشنهاد کرد که مارک را با هواپیمای خود ببرد مارک فکر کرد: "من"
[ترجمه ترگمان]روزی جورج پیشنهاد کرد که مارک را در صفحه خود به عنوان \"من\" انتخاب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why do restaurants have to mark up drinks so much?
[ترجمه گوگل]چرا رستوران ها باید اینقدر نوشیدنی ها را علامت گذاری کنند؟
[ترجمه ترگمان]چرا رستوران ها باید این قدر مشروب بخورند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new tax made it necessary to mark up all the goods in the shop.
[ترجمه گوگل]مالیات جدید باعث شد که تمام کالاهای موجود در مغازه علامت گذاری شوند
[ترجمه ترگمان]مالیات جدید برای بالا بردن تمام کالاها در مغازه ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Luke, nicknamed Lucky after a string of mishaps, escaped with just grazes - and a tyre mark up his back.
[ترجمه گوگل]لوک که پس از یک رشته بدبختی به لاکی ملقب شد، تنها با چریدگی فرار کرد - و یک لاستیک روی کمرش نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]لوک که با افتخار پس از یک رشته حوادث بد نام گرفته بود، با just - و a در پشت سرش جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The feasible real wage will be determined by, for example, unit labour costs and the mark up over unit labour costs.
[ترجمه گوگل]دستمزد واقعی امکان پذیر با، برای مثال، هزینه های نیروی کار واحد و افزایش بیش از هزینه های کار واحد تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]دست مزد واقعی ممکن توسط، برای مثال، هزینه های نیروی کار واحد و قیمت بالای هزینه های نیروی کار تعیین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The mark-up on food in a restaurant is usually at least 100 %.
[ترجمه گوگل]معمولاً قیمت غذا در رستوران حداقل 100 درصد است
[ترجمه ترگمان]قیمت بالای غذا در یک رستوران معمولا حداقل ۱۰۰ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The usual mark-up on clothes is about 20 percent.
[ترجمه گوگل]معمولاً علامت گذاری روی لباس ها حدود 20 درصد است
[ترجمه ترگمان]علامت همیشگی در لباس حدود ۲۰ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The mark-up on food in a restaurant is at least 100%.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت غذا در یک رستوران حداقل 100٪ است
[ترجمه ترگمان]قیمت بالای غذا در یک رستوران حداقل ۱۰۰ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. It is also clearly much easier to produce one's own draft agreement than to work from and mark-up some one else's.
[ترجمه گوگل]همچنین به وضوح تهیه پیش‌نویس توافق‌نامه شخصی بسیار آسان‌تر از کار کردن با دیگران و تعیین آن است
[ترجمه ترگمان]همچنین تولید پیش نویس یک پیش نویس می تواند بسیار ساده تر از کار کردن و علامت گذاری برخی از موارد دیگر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The client must be told the hourly rate charged and the extent of the mark-up for skill, care and attention.
[ترجمه گوگل]به مشتری باید نرخ ساعتی و میزان افزایش مهارت، مراقبت و توجه به مشتری گفته شود
[ترجمه ترگمان]مشتری باید به نرخ ساعتی و میزان ارزش افزوده برای مهارت، مراقبت و توجه گفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The mark-up should be fair and reasonable, the speculator being reimbursed for both time and enterprise.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت باید منصفانه و معقول باشد، و سفته باز هم برای زمان و هم برای شرکت بازپرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]این مبلغ باید عادلانه و معقول باشد، زیرا speculator برای هر دو زمان بازپرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The existence of a mark-up has to be taken into account when considering the response to a corporate tax.
[ترجمه گوگل]هنگام در نظر گرفتن پاسخ به مالیات شرکت، وجود یک افزایش قیمت باید در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]وجود یک علامت در هنگام در نظر گرفتن پاسخ به مالیات شرکتی باید در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Context-tables use the same troff -like mark-up as the rest of a document.
[ترجمه گوگل]جدول‌های زمینه از همان نشانه‌گذاری troff مانند بقیه سند استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این جداول با استفاده از یک علامت مشابه، مانند بقیه یک سند، از یک علامت مشابه استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. If there were to be a reduction in the mark-up, then this would further reinforce the effect.
[ترجمه گوگل]اگر قرار بود کاهشی در نشانه گذاری وجود داشته باشد، آنگاه این اثر را بیشتر تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]اگر کاهشی در علامت وجود داشته باشد، پس این می تواند تاثیر را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Would you propose that mark-up is checked before capture?
[ترجمه گوگل]آیا پیشنهاد می کنید که نشانه گذاری قبل از ضبط بررسی شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا پیشنهاد می کنید که این علامت قبل از ثبت چک شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. They're probably cheaper than Selina, come to think of it, what with the hotel mark-up.
[ترجمه گوگل]احتمالاً ارزان‌تر از سلینا هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا نسبت به سلی نا ارزان تر هستند، به آن فکر می کنند، با علامت هتل چه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The retailer's mark-up is 50%.
[ترجمه گوگل]سود خرده فروش 50 درصد است
[ترجمه ترگمان]قیمت خرده فروشی تنها ۵۰ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. With the simple constant mark-up pricing supposed, the tax on monopoly profit makes no difference.
[ترجمه گوگل]با قیمت گذاری ثابت ثابتی که فرض می شود، مالیات بر سود انحصاری تفاوتی ندارد
[ترجمه ترگمان]با قیمت ثابت قیمت ثابت، مالیات بر سود انحصار هیچ تفاوتی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. All other things being equal, the smaller the retailing mark-up, the greater the profit share for the manufacturer.
[ترجمه گوگل]در صورت مساوی بودن همه چیزهای دیگر، هر چه گرانی خرده فروشی کمتر باشد، سهم سود بیشتری برای تولیدکننده خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هر چیز دیگری برابر است، قیمت خرده فروشی کوچک تر است، سهم سود بیشتری برای تولید کننده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. They are made available directly to you - with no bookstore mark-up and no distribution excesses.
[ترجمه گوگل]آنها مستقیماً در دسترس شما قرار می گیرند - بدون علامت گذاری در کتابفروشی و بدون مازاد بر توزیع
[ترجمه ترگمان]آن ها مستقیما با شما در دسترس قرار می گیرند - بدون هیچ علامت کتابفروشی - بالا و هیچ زیاده روی در توزیع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] حاشیه فروش

انگلیسی به انگلیسی

• deface; raise the sale price
a mark-up is an increase in the price of something, for example the difference between its cost and the price that you sell it for.
selling at an increased price; amount added to the cost of the goods to cover the overhead expenses

پیشنهاد کاربران

افزودن درصد سود
درصد سود
اضافه بها
بالا بردن قیمت
افزایش قیمت فروش
فکر می کنم در اصطلاح به آن "حاشیه سود" هم گفته می شود.
اگر مفید بود، لطفاً لایک بفرمایید. ممنونم.
افزایش قیمت ، اضافه بها، قیمت افزوده: اصطلاح افزایش قیمت، که گاه به جای اصطلاح حاشیه سود یا سود ناخالص به کار می رود، به تفاوتِ بین قیمت کالا و قیمت فروش آن اشاره دارد.
( حسابداری مالی ) نسبت سود به بهای تمام شده
به معنای اضافه بهاء می باشد و نه ارزش افزوده.
( زیرا ارزش افزوده زمانی است که کیفیت کالایی افزایش یافته و به تبع آن ارزش آن کالا افزوده می شود.
ولی اضافه بهاء الزاما ناشی از بهبود کیفیت کالا نیست )
mark up ( اقتصاد )
واژه مصوب: فرابُرد
تعریف: مبلغی که به قیمت تمام شدۀ ( cost price ) یک کالا افزوده می شود تا هزینه های بالاسری ( overheads ) و سود را تأمین کند
نشانه گذاری
mark up ( markup, N ) حاشیه سود افزودن، اصلاحیه زدن ( به متن )
اضافه بها
علامت گذاری - نشانه گذاری
کشیدن روی هزینه تمام شده کالا به طوری که هزینه های بالاسری و سود را پوشش دهد.
کشیدن روی قیمت کالا
قیمت افزوده
مبلغ افزوده به هزینه تمام شده محصول برای تعیین قیمت فروش آن.
قیمت پیشنهادی ( مثلا در مناقصه یا مزایده )
قیمت افزایی
ارزش افزوده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس