merchandiser

جمله های نمونه

1. Merchandisers were seeking ways to precondition the customers to buy their products.
[ترجمه گوگل]بازرگانان به دنبال راه هایی برای پیش شرطی کردن مشتریان برای خرید محصولات خود بودند
[ترجمه ترگمان]merchandisers به دنبال راه هایی برای precondition مشتریان برای خرید محصولاتشان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In 197 Liquor Barn thrived as a discount merchandiser.
[ترجمه گوگل]در سال 197، Liquor Barn به عنوان یک فروشنده تخفیف دار رشد کرد
[ترجمه ترگمان]در مورد مشروب خوری ۱۹۷ بارنی به عنوان تخفیف جرم کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Four Merchandisers now support the Retail Sales Force, erecting displays of carpets and curtains within the shops.
[ترجمه گوگل]اکنون چهار تاجر از نیروی خرده‌فروشی پشتیبانی می‌کنند و تابلوهایی از فرش‌ها و پرده‌ها را در مغازه‌ها برپا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]چهار merchandisers در حال حاضر از نیروی فروش خرده فروشان، برپایی نمایش های فرش و پرده درون مغازه ها حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Additionally, grain merchandisers bought corn futures this morning, suggesting additional sales could loom on the horizon, traders said.
[ترجمه گوگل]به‌علاوه، تاجران غلات صبح امروز معاملات آتی ذرت را خریداری کردند که نشان می‌دهد ممکن است فروش بیشتری در افق باشد
[ترجمه ترگمان]تجار گفتند که علاوه بر آن، merchandisers در این روز آینده ذرت را خرید و پیشنهاد داد که فروش اضافی می تواند در افق پدیدار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now Perky as much an evangelist as a merchandiser, proposed to make Shredded Wheat a household word.
[ترجمه گوگل]حالا پرکی به همان اندازه که یک مبشر بود و هم یک بازرگان، پیشنهاد کرد که گندم خرد شده را به یک کلمه خانگی تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، perky به عنوان یک انجیل به عنوان یک merchandiser، پیشنهاد کرد تا یک واژه خانوار را به عنوان یک واژه خانگی در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The merchandiser and the fruit grower have blamed each other for bruised unattractive fruit.
[ترجمه گوگل]تاجر و میوه‌کار یکدیگر را به خاطر کبودی میوه‌های غیرجذاب سرزنش کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]The و کاشت میوه به خاطر میوه غیر جذاب یکدیگر را مقصر می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Oriental is searching a skilled and intelligent Merchandiser who is expert at fabric and accessories.
[ترجمه گوگل]اورینتال در حال جستجوی یک تاجر ماهر و باهوش است که در پارچه و لوازم جانبی متخصص باشد
[ترجمه ترگمان]شرقی در جستجوی a ماهر و ماهر است که در پارچه و لوازم جانبی متخصص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The artwork layout should be sent to GP merchandiser for approval before making print proof.
[ترجمه گوگل]طرح‌بندی اثر هنری باید قبل از انجام اثبات چاپ برای تاجر GP برای تأیید ارسال شود
[ترجمه ترگمان]طرح کار هنری باید پیش از ارائه مدرک چاپی به پزشک عمومی فرستاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Assist Merchandiser for daily work report to Merchandiser directly.
[ترجمه گوگل]به فروشنده برای گزارش کار روزانه به طور مستقیم به فروشنده کمک کنید
[ترجمه ترگمان]کمک به merchandiser برای گزارش کاری روزانه به merchandiser
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Personal care products merchandiser:Called on supermarkets and took orders from department managers. Conducted comparative price surveys. Organized promotional activities and managed shelf stock.
[ترجمه گوگل]فروشنده محصولات مراقبت شخصی: با سوپرمارکت ها تماس گرفت و از مدیران بخش سفارش گرفت انجام بررسی مقایسه ای قیمت فعالیت های تبلیغاتی سازماندهی شده و انبار مدیریت شده
[ترجمه ترگمان]محصولات مراقبت شخصی: از سوپرمارکت ها استفاده کنید و از مدیران بخش دستور بگیرید Conducted بررسی قیمت تطبیقی فعالیت های تبلیغاتی سازمان یافته و سهام shelf را مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Check the samples with Merchandiser and give proper comments.
[ترجمه گوگل]نمونه ها را با Merchandiser بررسی کنید و نظرات مناسب را ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]نمونه ها را با merchandiser بررسی کرده و نظرات مناسبی را ارایه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Merchandiser: Required for Australian kids wear . Only experienced. Must speak English well.
[ترجمه گوگل]Merchandiser: برای لباس کودکان استرالیایی مورد نیاز است فقط با تجربه باید انگلیسی را خوب صحبت کند
[ترجمه ترگمان]merchandiser: مورد نیاز برای کودکان استرالیایی است فقط با تجربه است باید انگلیسی را به خوبی صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Working responsibility: assist merchandiser with daily order follow up issue.
[ترجمه گوگل]مسئولیت کاری: به فروشنده با موضوع پیگیری سفارش روزانه کمک کنید
[ترجمه ترگمان]مسیولیت های کاری: کمک به merchandiser با نظم و ترتیب روزانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A large one - stop merchandiser will be built here next year.
[ترجمه گوگل]سال آینده یک تاجر بزرگ یک توقف در اینجا ساخته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]سال آینده یک merchandiser توقف بزرگ در اینجا ساخته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Three years or above working experience in Merchandiser relevant area.
[ترجمه گوگل]سه سال یا بالاتر تجربه کاری در منطقه مربوطه Merchandiser
[ترجمه ترگمان]سه سال یا بالاتر از تجربه کاری در حوزه مربوطه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• trader; one who engages in retail trade; seller; merchant (also merchandizer)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : merchandise
✅️ اسم ( noun ) : merchandise / merchandise / merch / merchandising / merchandiser / merchant / merchantability / merchantman
✅️ صفت ( adjective ) : merchant / merchantable
✅️ قید ( adverb ) : _
تاجر
برنامه ریز فضای قفسه خرده فروشی ( a retail shelf space planner )
بازارپرداز، مسئول تبلیغات یک شرکت در یک فروشگاه ( با بازاریاب فرق دارد، چرا که در بازاری که از قبل مشخص است، اجناس را عرضه و تبلیغ می کند )

بپرس