merchandising

/ˈmɝːtʃənˌdaɪzɪŋ//ˈmɜːtʃəndaɪzɪŋ/

(بخشی از بازاریابی marketing که با افزایش فروش از راه آگهی و حراج و قیمت گذاری و آراستن فروشگاه و غیره سروکار دارد) بازارپردازی

جمله های نمونه

1. they soon discovered that merchandising is as important as production
آنها به زودی دریافتند که بازارپردازی همان قدر مهم است که فرآوری

2. The concerts generated £3 million in ticket and merchandising sales.
[ترجمه گوگل]این کنسرت ها 3 میلیون پوند فروش بلیت و تجارت داشت
[ترجمه ترگمان]این کنسرت ها ۳ میلیون پوند در فروش بلیط و فروش تجاری ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Company executives say revamped merchandising should help Macy's earnings to grow.
[ترجمه گوگل]مدیران شرکت می گویند بازرگانی اصلاح شده باید به رشد درآمد میسی کمک کند
[ترجمه ترگمان]مدیران شرکت می گویند که تجارت باید به earnings (Macy)کمک کند تا رشد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Children are being targeted in a huge merchandising campaign, with worldwide sales possibly topping £ billion.
[ترجمه گوگل]کودکان در یک کمپین تجاری بزرگ با فروش جهانی احتمالاً بیش از میلیارد پوند هدف قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]کودکان در یک کمپین تجاری بزرگ هدف قرار می گیرند، و فروش جهانی احتمالا به یک میلیارد پوند می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eddie Ricketts, director of branch merchandising and store planning, replies:.
[ترجمه گوگل]ادی ریکتز، مدیر بازرگانی شعبه و برنامه ریزی فروشگاه، پاسخ می دهد:
[ترجمه ترگمان]ادی ricketts رئیس شعبه تجارت و برنامه ریزی فروشگاه جواب می دهد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Look out for the Xmas merchandising: Porky-Man cards.
[ترجمه گوگل]مراقب تجارت کریسمس: کارت‌های Porky-Man باشید
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The party has had to bail out its merchandising section, Ecotrade, from party funds, whilst running at a loss.
[ترجمه گوگل]حزب مجبور است بخش تجاری خود، Ecotrade را از بودجه حزب نجات دهد، در حالی که با ضرر کار می کند
[ترجمه ترگمان]این حزب باید بخش تجاری خود، Ecotrade، را از وجوه حزب به قید وثیقه آزاد کند، در حالی که در حال فرار از دست دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is also a study in marketing and merchandising genius and uncompromising product control.
[ترجمه گوگل]این همچنین یک مطالعه در بازاریابی و بازاریابی و کنترل نابجای محصول است
[ترجمه ترگمان]همچنین یک مطالعه در بازاریابی و نبوغ تجاری و کنترل محصول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Decoworld will utilize world class marketing, merchandising and sales techniques to facilitate the movement of products from manufacturers to retailers and the design trade.
[ترجمه گوگل]Decoworld از تکنیک های بازاریابی، تجارت و فروش در کلاس جهانی برای تسهیل انتقال محصولات از تولید کنندگان به خرده فروشان و تجارت طراحی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]Decoworld از بازاریابی طبقه جهانی، تجارت و تکنیک های فروش برای تسهیل جابجایی محصولات از تولید کنندگان به خرده فروشان و تجارت طراحی استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Merchandising business also sell products to customers.
[ترجمه گوگل]تجارت تجاری نیز محصولات را به مشتریان می فروشد
[ترجمه ترگمان]شرکت های تجاری نیز محصولات خود را به مشتریان می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Genderless merchandising: Try blending navigational pathways via genderless merchandising to help promote social interaction in-store.
[ترجمه گوگل]تجارت بدون جنسیت: برای کمک به ترویج تعامل اجتماعی در فروشگاه، مسیرهای ناوبری را از طریق تجارت بدون جنسیت ترکیب کنید
[ترجمه ترگمان]genderless تجارت: سعی کنید مسیر ناوبری را از طریق genderless تجاری ترکیب کنید تا به ارتقا تعامل اجتماعی در فروشگاه کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Medical merchandising enterprises, as a important section of medical industry, connect two links of production and consumption, and play the indispensable role in medical circulation market.
[ترجمه گوگل]بنگاه های بازرگانی پزشکی به عنوان بخش مهمی از صنعت پزشکی، دو حلقه تولید و مصرف را به هم متصل کرده و نقشی بی بدیل در بازار گردش پزشکی ایفا می کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های تجاری تجاری، به عنوان بخش مهمی از صنعت پزشکی، دو پیوند تولید و مصرف را به هم متصل می کنند و نقش ضروری در بازار گردش پزشکی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Toys and other tie - in movie merchandising grossed a ground total of 9 billion US dollars.
[ترجمه گوگل]اسباب‌بازی‌ها و سایر کراوات‌ها - در بازرگانی فیلم در مجموع 9 میلیارد دلار درآمد کسب کردند
[ترجمه ترگمان]Toys و دیگر tie در فیلم در مجموع ۹ میلیارد دلار آمریکا دست به دست هم دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Job scope: 1 Execute the merchandising activities in supporting US Product Development teams.
[ترجمه گوگل]محدوده شغلی: 1 فعالیت های تجاری را در حمایت از تیم های توسعه محصول ایالات متحده اجرا کنید
[ترجمه ترگمان]حوزه کاری: ۱ اجرای فعالیت های تجاری در حمایت از تیم های توسعه محصول آمریکا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] تجاری

انگلیسی به انگلیسی

• promotion of merchandise sales as an extensive function that includes market research and development of new products (also merchandizing)

پیشنهاد کاربران

( خرده فروشی ) چیدمان کالا در قفسه فروشگاه و وب سایت برای تاثیرگذاری در خرید مشتری حضوری و آنلاین برای افزایش فروش تعدادی، حجمی یا ریال سود یا درصد حاشیه سود
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : merchandise
✅️ اسم ( noun ) : merchandise / merchandise / merch / merchandising / merchandiser / merchant / merchantability / merchantman
✅️ صفت ( adjective ) : merchant / merchantable
✅️ قید ( adverb ) : _
چیدمان ویترین
بازرگانی
بازار پردازی از طریق تبلیغ اگهی و حراج
چیدمان_ آراستن
بازارپردازی
رونق افزایی
بازاریابی

بپرس