miscible

/ˈmɪsəbl̩//ˈmɪsəbl̩/

معنی: مخلوط شدنی، حل پذیر
معانی دیگر: آمیختنی، مخلوط کردنی، قابل اختلاط و امتزاج، آمیزپذیر

جمله های نمونه

1. Oil and water are not miscible.
[ترجمه گوگل]روغن و آب قابل اختلاط نیستند
[ترجمه ترگمان]نفت و آب miscible نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diffusion occurs between mutually soluble or miscible liquids.
[ترجمه گوگل]انتشار بین مایعات متقابل محلول یا قابل امتزاج رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]انتشار بین مواد قابل حل در دو طرفه و یا miscible رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All gases are miscible and thus they can all diffuse through each other.
[ترجمه گوگل]همه گازها قابل امتزاج هستند و بنابراین همه آنها می توانند از طریق یکدیگر پخش شوند
[ترجمه ترگمان]تمام گازها miscible هستند و بنابراین همه آن ها می توانند از هم عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Carbon dioxide miscible flooding is an important way for enhanced oil recovery.
[ترجمه گوگل]سیل امتزاج پذیر دی اکسید کربن راه مهمی برای افزایش بازیافت نفت است
[ترجمه ترگمان]سیلاب کربن دی اکسید یک روش مهم برای افزایش بازیابی نفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper presents a three-dimensional miscible solute transport model for salt water intrusion into fresh water aquifers, in an inland monoclinal structure.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مدل حمل و نقل املاح امتزاج پذیر سه بعدی را برای نفوذ آب نمک به سفره های آب شیرین، در یک ساختار تک کلینال داخلی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مدل انتقال حل شونده سه بعدی برای نفوذ آب نمک به سفره های آبی تازه آب در یک ساختار monoclinal داخلی ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nitroglycerine is hardly miscible with water.
[ترجمه گوگل]نیتروگلیسیرین به سختی با آب قابل اختلاط است
[ترجمه ترگمان]nitroglycerine به سختی با آب حل میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fig. 1 interdiffusion of the miscible unit crystals A and B at different diffusivities.
[ترجمه گوگل]شکل 1 انتشار درونی کریستال های واحد امتزاج پذیر A و B در نفوذهای مختلف
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ interdiffusion از کریستال های واحد miscible A و B در diffusivities مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The core driving test demonstrates that the miscible drive can greatly increase oil recovery efficiency. It is feasible that the miscible drive is used for the low permeability reservoir development.
[ترجمه گوگل]تست اصلی رانندگی نشان می دهد که درایو امتزاج پذیر می تواند راندمان بازیافت روغن را تا حد زیادی افزایش دهد امکان پذیر است که از درایو امتزاج پذیر برای توسعه مخزن با نفوذپذیری کم استفاده شود
[ترجمه ترگمان]تست رانندگی اصلی نشان می دهد که درایو miscible می تواند به شدت کارآیی بازیابی نفت را افزایش دهد امکان پذیر است که درایو miscible برای توسعه ذخایر نفوذپذیری پایین مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Natural gas injection miscible flooding is one of means for EOR.
[ترجمه گوگل]سیل امتزاج تزریق گاز طبیعی یکی از ابزارهای EOR است
[ترجمه ترگمان]تزریق گاز طبیعی به flooding یکی از راه های for است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Further qualifications require that the two fluids be miscible.
[ترجمه گوگل]شرایط بیشتر مستلزم این است که این دو سیال قابل امتزاج باشند
[ترجمه ترگمان]شرایط بیشتر مستلزم آن است که این دو سیال از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ethyl lactate is partly miscible with water and most organic solvents.
[ترجمه گوگل]اتیل لاکتات تا حدی با آب و اکثر حلال های آلی قابل اختلاط است
[ترجمه ترگمان]lactate Ethyl تا حدودی با آب و بیشتر حلال های آلی ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stalkup has extensively reviewed the status of miscible displacement.
[ترجمه گوگل]استالاپ به طور گسترده وضعیت جابجایی قابل امتزاج را بررسی کرده است
[ترجمه ترگمان]Stalkup به طور گسترده وضعیت جابجایی miscible را مورد بررسی قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sodium polytungstate is a water miscible, nontoxic, high - density and inorganic heavy liquid.
[ترجمه گوگل]پلی‌تنگستات سدیم یک مایع سنگین غیرآلی، غیر سمی، با چگالی بالا و غیرآلی است
[ترجمه ترگمان]polytungstate سدیم یک miscible آب، nontoxic، چگالی بالا و مایع سنگین غیر آلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Water miscible hydroxyethyl cellulose ( HEC ) was modified to increase its fat - solubility by reacting with hexamethyldisilazan.
[ترجمه گوگل]هیدروکسی اتیل سلولز قابل اختلاط در آب (HEC) برای افزایش حلالیت در چربی با واکنش با هگزامتیل دیسیلازان اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]miscible Water سلولز (کمیسیون آموزش عالی)برای افزایش حلالیت fat با واکنش با hexamethyldisilazan، اصلاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Based on the calculation of the minimum miscible phase pressure, the result to apply the CO2 miscible drive to reservoir development for Fan-124 in the Dongying sag is very good.
[ترجمه گوگل]بر اساس محاسبه حداقل فشار فاز قابل امتزاج، نتیجه اعمال درایو امتزاج پذیر CO2 برای توسعه مخزن برای فن-124 در فرورفتگی Dongying بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]براساس محاسبه فشار فاز حداقل miscible، نتیجه اعمال فشار CO۲ miscible به توسعه ذخایر برای فن - ۱۲۴ در نیمه Dongying بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخلوط شدنی (صفت)
miscible

حل پذیر (صفت)
soluble, solvable, miscible

تخصصی

[خودرو] قابلت حل شدن دو حلال در یکدیگر(بطور متقابل)
[شیمی] امتزاج پذیر
[عمران و معماری] آمیزنده - مخلوط شدنی
[نساجی] قابل حل - قابل امتزاج - قابل مخلوط شدن
[نفت] آمیزه
[پلیمر] امتزاج پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• can be mixed

پیشنهاد کاربران

مخلوط شدنی
حل شدنی
امتزاج پذیر
قابل اختلاط
مایعاتی که قادرند در هم حل شوند.

بپرس