motivation

/ˌmoʊtɪˈveɪʃn̩//ˌməʊtɪˈveɪʃn̩/

معنی: محرک، انگیزش، انگیزه، انگیختگی
معانی دیگر: انگیزش، محرک

جمله های نمونه

1. she lacks motivation
او انگیزش کافی ندارد.

2. Ability is what you're capable of doing. Motivation determines what you do. Attitude determines how well you do it.
[ترجمه Shey] توانایی آن چیزی است که شما قادر به انجام آن هستید انگیزه مشخص می کند که چه کار می کنید طرز برخورد و نگرش شما مشخص می کند که شما چقدر خوب این کار را انجام می دهید
|
[ترجمه گوگل]توانایی چیزی است که شما قادر به انجام آن هستید انگیزه تعیین می کند که چه کاری انجام می دهید نگرش تعیین میکنه که چقدر خوب کاری را انجام میدهید
[ترجمه ترگمان]توانایی آن چیزی است که شما قادر به انجام آن هستید انگیزه مشخص می کند که چه کار می کنید طرز برخورد مشخص می کند که شما چطور این کار را انجام می دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jack is an intelligent pupil, but he lacks motivation.
[ترجمه سید غریب] جک دانش آموز باهوشی است اما انگیزه ندارد.
|
[ترجمه گوگل]جک دانش آموز باهوشی است، اما فاقد انگیزه است
[ترجمه ترگمان]جک دانش آموز باهوشی بود، اما فاقد انگیزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Increased motivation is more than an incidental benefit of reward schemes.
[ترجمه گوگل]افزایش انگیزه بیش از یک مزیت اتفاقی طرح‌های پاداش است
[ترجمه ترگمان]افزایش انگیزش بیش از یک مزیت تصادفی برای طرح های پاداش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many of the boys have very poor motivation.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پسرها انگیزه بسیار ضعیفی دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پسرها انگیزه بسیار ضعیفی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There seems to be a lack of motivation among the staff.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بی انگیزگی در بین کارکنان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که فقدان انگیزه در بین کارکنان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such measures are likely to result in decreased motivation of the workforce.
[ترجمه گوگل]چنین اقداماتی احتمالاً منجر به کاهش انگیزه نیروی کار می شود
[ترجمه ترگمان]چنین اقداماتی احتمالا منجر به کاهش انگیزش نیروی کار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They lack the motivation to study.
[ترجمه فریبرز رحمانی] آنها انگیزشون را برای مطالعه از دست دادن .
|
[ترجمه گوگل]انگیزه مطالعه ندارند
[ترجمه ترگمان]آن ها فاقد انگیزه برای مطالعه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Organizations have an interest in ensuring that employee motivation is high.
[ترجمه گوگل]سازمان‌ها علاقه‌مند به اطمینان از بالا بودن انگیزه کارکنان هستند
[ترجمه ترگمان]سازمان ها دارای منافعی در حصول اطمینان از بالا بودن انگیزش کارمندان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Being a teacher needs a high level of motivation.
[ترجمه گوگل]معلم بودن نیاز به انگیزه بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]معلم بودن به سطح بالایی از انگیزه نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What was the motivation for the attack?
[ترجمه فریبرز رحمانی] انگیزه شما از حمله چه بود ؟
|
[ترجمه سیف الدین زاهدی] انگیزه برای حمله، چه بود؟
|
[ترجمه گوگل]انگیزه این حمله چه بود؟
[ترجمه ترگمان]انگیزه این حمله چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's intelligent enough but he lacks motivation.
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی باهوش است اما فاقد انگیزه است
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی باهوش است، اما انگیزه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What was your motivation for becoming a teacher?
[ترجمه ‌فریبرز رحمانی] انگیزه شما برای معلم شدن چیست
|
[ترجمه گوگل]انگیزه شما از معلم شدن چه بود؟
[ترجمه ترگمان]انگیزه شما برای تبدیل شدن به یک معلم چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gross's skill in motivation looked in doubt when his side began the second half badly.
[ترجمه گوگل]مهارت گراس در انگیزه زمانی که تیمش نیمه دوم را بد شروع کرد، مورد تردید قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مهارت چندش اور در انگیزه، وقتی که طرف او نیمه دوم را آغاز کرد، تردید به او دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Escape can be a strong motivation for travel.
[ترجمه گوگل]فرار می تواند انگیزه ای قوی برای سفر باشد
[ترجمه ترگمان]فرار یک انگیزه قوی برای سفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محرک (اسم)
irritant, motive, stimulus, exciter, motivation, engine, motor, impellent, driver, incitation, incitant

انگیزش (اسم)
incitement, provocation, stimulation, animation, motivation, urge, inanition, fillip, incitation

انگیزه (اسم)
cause, motive, stimulant, stimulus, goad, motivation, mover, inducement, incentive, impetus, incitation, propellant, propellent

انگیختگی (اسم)
provocation, motivation

تخصصی

[صنعت] انگیزش، محرک
[ریاضیات] محرک، انگیزه، موجب، انگیزش
[روانپزشکی] انگیزش. انگیزش حالتی است که تمایل به انجام عملی خاص را در فرد به وجود می آورد. چنین حالتی ممکن است، حالت محرومیت باشد (مثل گرسنگی)، یا یک سیستم ارزشی یا یک اعتقاد عمیق (مثلاً مذهبی). در جریان یادگیری و درک، مکانیسم های بیولوژیک نقش مهم در انگیزش رفتار دارند.

انگلیسی به انگلیسی

• incentive, drive; act or process of motivating; inspiration; state of being stirred to action

پیشنهاد کاربران

انگیزه
مثال: Finding a purpose can provide the motivation needed to succeed.
یافتن هدف می تواند انگیزه لازم برای موفقیت را فراهم کند.
جهت گیری، سو گیری. جانبداری
favor
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : motivate
✅️ اسم ( noun ) : motivation / motive / motivator
✅️ صفت ( adjective ) : motivated / motivational / motive
✅️ قید ( adverb ) : _
دوستان لطفا لطفا لطفا incentive رو با motivation اشتباه نگیرید این دو کلمه کلاً یک مفهوم جدا دارند. . .
ببینید
incentive یعنی ما توسط یک شخصی تشویق و وادار بشیم که یک کاری رو انجام بدیم
اما motivation یعنی انگیزه ای ک خودمون داریم یعنی خودمون دوست داریم یه کاری را انجام بدیم و هیچ زوری و مشوقی پشت سرمون نیست چون اون کار و فعالیت و دوست داریم مثل یادگیری زبان انگلیسی که یک انگیزه هست ک خودمون داریم یادبگیریم و کسی ما رو وادار به زبان خوندن نمی کنه. . .
...
[مشاهده متن کامل]

لطفا این دوتارو اشتباه نگیرید برای اطلاعات بشیتر میتونید دوتا واژه رو جستجو کنید

motivation ( noun ) = انگیزه، انگیزش، محرک/دلیل، هدف
examples:
1 - He's a bright enough student - he just lacks motivation.
او به اندازه کافی دانش آموز باهوشی است - او فقط انگیزه ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - There seems to be a lack of motivation among the employees.
به نظر می رسد که کمبود انگیزه بین کارمندان وجود دارد.
3 - What was the motivation for the attack?
انگیزه این حمله چه بود؟
4 - The motivation behind the decision is the desire to improve our service to our customers.
دلیل پشت این تصمیم تمایل به بهبود خدمات ما به مشتریان است.
5 - One motivation for reducing the staff was the need to cut
یک دلیل کاهش کارکنان، نیاز به کاهش هزینه ها بود.
6 - You need a lot of motivation to succeed.
برای موفقیت به انگیزه زیادی نیاز دارید.

motivation ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: انگیزش
تعریف: نیرویی که به رفتار انسان و حیوان هدف و جهت مندی می بخشد
In those two years, I kept it at the peak of motivation and love
Love was real, you have no problem with motivation, you have a problem with willpower, you are moving with your helplessness, I was suffering from severe depression, and gather your senses.
...
[مشاهده متن کامل]

Personal love is superior to your love, you must forget me because I do not understand love in you at this time or it is not acceptable to me
تو اون دو سال ، تو اوج انگیزه و عشق رو نگه داشتم
عشق واقعی بود تو مشکل انگیزه نداری تو مشکل اراده در حرکت داری با درماندگی تو ، من به افسردگی شدید مبتلا شده بودم و حواست رو جمع کن این روزا من از دست تو مایوس و دلشکسته خاطر میشوم
عشق شخصی از عشق تو برتر باشد تو باید فراموشم کنی زیرا من در وجود تو نسبت خودم در این زمان عشقی را متوجه نمیشوم یا مورد قبول من نیست

انگیزه بخش
I study positively with high motivation
دلیل =reason
انگیزه

هدف
انگیزه هیجان
Smile motivation on Labami
You don't know how weird how good a sensation is in my being
You are on the calm beach
You are the love dream of my moon
Wants your heart
انگیزه ی لبخندی رو لبامی
...
[مشاهده متن کامل]

نمیدونی چقددوست داشتنت حسی خوب عجیبی در وجودم ریشه کرده
ساحل آرامش وجودم هستی
تو رویای عشق ماه من هستی
دل تورا میخواد ❤️. .

ضرورت تحقیق ( در مقاله نویسی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس