motivational


روانشناسى : انگیزشى

جمله های نمونه

1. Managers use a full arsenal of motivational techniques to get employees to take risks.
[ترجمه گوگل]مدیران از زرادخانه کاملی از تکنیک‌های انگیزشی استفاده می‌کنند تا کارکنان را به ریسک‌پذیری وادار کنند
[ترجمه ترگمان]مدیران از مجموعه ای کامل از تکنیک های انگیزشی برای به دست آوردن ریسک ها استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The observations of Peters and Waterman on the motivational effect of comparative performance information supports this view.
[ترجمه گوگل]مشاهدات پیترز و واترمن در مورد تأثیر انگیزشی اطلاعات عملکرد مقایسه ای این دیدگاه را تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]مشاهدات پیترز و Waterman بر روی اثر انگیزشی اطلاعات عملکرد مقایسه ای از این دیدگاه پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The motivational system of a higher organism is complex, comprising several distinct types of mechanism expressed through differing behavioural means.
[ترجمه گوگل]سیستم انگیزشی یک ارگانیسم بالاتر پیچیده است و شامل چندین نوع مکانیسم متمایز است که از طریق ابزارهای رفتاری متفاوت بیان می شود
[ترجمه ترگمان]سیستم انگیزشی یک ارگانیسم بزرگ تر پیچیده است، که شامل انواع مختلفی از مکانیزم بیان شده از طریق ابزارهای مختلف رفتاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This will go far beyond pep talks and motivational speeches.
[ترجمه گوگل]این بسیار فراتر از صحبت های پپ و سخنرانی های انگیزشی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این فراتر از مذاکرات تشویقی و سخنرانی های انگیزشی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Experience to date and motivational goal data give us our greatest chance of picking a winner.
[ترجمه گوگل]تجربه تا به امروز و داده های هدف انگیزشی به ما بیشترین شانس را برای انتخاب یک برنده می دهد
[ترجمه ترگمان]تجربه به تاریخ و داده های هدف انگیزشی بزرگ ترین شانس خود برای انتخاب یک برنده را به ما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, if you listen to motivational and training cassettes while you are driving you will learn while you drive.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر هنگام رانندگی به کاست های انگیزشی و آموزشی گوش دهید، در حین رانندگی یاد خواهید گرفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر به نوارهای انگیزشی و آموزش گوش کنید، در حالی که رانندگی می کنید، در حین رانندگی یاد می گیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After lunch, AEs are given a sales motivational talk, then are whisked on to the dealing floor.
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار، به AE ها یک سخنرانی انگیزشی برای فروش داده می شود، سپس به محل معامله هدایت می شوند
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، aes به یک سخنرانی انگیزشی فروش داده می شود، سپس به سرعت به طبقه بالا سر و کار برده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hopefully, they will focus on motivational aspects of this situation.
[ترجمه گوگل]امیدواریم آنها بر جنبه های انگیزشی این وضعیت تمرکز کنند
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که آن ها بر روی جنبه های انگیزشی این وضعیت تمرکز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Use unique assessment process to identify employee's preferred motivational approach.
[ترجمه گوگل]از فرآیند ارزیابی منحصر به فرد برای شناسایی رویکرد انگیزشی ترجیحی کارکنان استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از فرآیند ارزیابی منحصربفرد برای شناسایی رویکرد انگیزشی غالب کارمندان استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The meeting room was hung with motivational banners.
[ترجمه گوگل]اتاق جلسه با بنرهای انگیزشی آویزان شد
[ترجمه ترگمان]اتاق ملاقات با پرچم های امید دار آویخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is The Institute for Motivational Research.
[ترجمه گوگل]این موسسه تحقیقات انگیزشی است
[ترجمه ترگمان]این موسسه تحقیقات Motivational است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Strong interpersonal communication, motivational and team building ability.
[ترجمه گوگل]ارتباطات بین فردی قوی، انگیزه و توانایی تیم سازی
[ترجمه ترگمان]ارتباط بین فردی قوی، قدرت انگیزشی و تیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Positive thinking is not just a motivational idea.
[ترجمه گوگل]مثبت اندیشی فقط یک ایده انگیزشی نیست
[ترجمه ترگمان]تفکر مثبت تنها یک ایده انگیزشی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I know: this sounds like so much motivational public speaker mumbo jumbo.
[ترجمه گوگل]من می دانم: این به نظر می رسد یک سخنران عمومی بسیار انگیزشی است
[ترجمه ترگمان]می دونم، این به نظر یه speaker عمومی motivational
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• providing incentive, inspirational, bringing motivation

پیشنهاد کاربران

برانگیزنده. شوق اور. ترغیب کننده. انگیزشی
مثال:
Managers use motivational techniques to get employees to take risks.
مدیران از تکنیکهای ترغیب کننده و انگیزشی برای وادار کردن کارگران به خطر کردن استفاده می کنند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : motivate
✅️ اسم ( noun ) : motivation / motive / motivator
✅️ صفت ( adjective ) : motivated / motivational / motive
✅️ قید ( adverb ) : _
motivational ( adj ) = انگیزشی، محرک، تشویقی، ترغیب کننده، تشویق کننده
examples:
1 - To speaker gave a motivational speech that inspired everyone in the audience.
سخنران یک سخنرانی انگیزشی نطق کرد که الهام بخش همه حضار شد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - He makes money giving motivational speeches to executives.
او با سخنرانی های انگیزشی برای مدیران پول در می آورد.
3 - Her boss admitted insulting her but said it was merely a motivational technique to get her to do better.
رئیس او توهین به او را پذیرفت اما گفت که این صرفاً یک تکنیک محرک برای بهتر کردن او بود.
4 - Simon gives motivational talks and raises money for charity.
سایمون صحبت های انگیزشی می کند و برای امور خیریه پول جمع می کند.
5 - He quickly learned that the motivational tactics he used on 20 - year - old sophomores didn't have the same effect on seasoned veterans.
او به سرعت متوجه شد که تاکتیک های تشویقی که برای دانش آموزان 20 ساله سال دوم استفاده می کرد، تأثیری مشابه بر کهنه کاران باتجربه نداشت.
6 - They are looking for inspirational and motivational leadership.
آنها به دنبال رهبری الهام بخش و ترغیب کننده هستند.

انگیزشی
انگیزش دهنده
تحریک کننده
برانگیزاننده
برانگیزنده، محرک
انگیزشی

بپرس