معنی moving و forth میشه بگین
برگشتن، ( مجدد ) به جایی نقل مکان کردن
بازگشت، برگشتن
به تعویق انداختن
عقبگرد کردن، عقب نشینی کردن، برگشتن به مکان یا موقعیت پیشین، وادار کردن به عقب نشینی و یا بازگشت به موقعیت و وضعیت قبلی
از جایی که به آنجا مهاجرت کرده بوده برگشته به محل اول