multiplex

/ˈməltiˌpleks//ˈmʌltɪpleks/

معنی: تسهیم، مرکب، متعدد، چندتایی
معانی دیگر: چندگانه، چندبخشی، چند عضوی، (الکترونیک) مولتی پلکس، تسهیم کننده، با مولتی پلکس سخن پراکنی کردن، تسهیم کردن

جمله های نمونه

1. All multiplex companies operate similar regimes with regard to staff behaviour to ensure that their work is predictable.
[ترجمه گوگل]همه شرکت های مالتی پلکس رژیم های مشابهی را با توجه به رفتار کارکنان اجرا می کنند تا اطمینان حاصل کنند که کار آنها قابل پیش بینی است
[ترجمه ترگمان]همه این شرکت ها رژیم های مشابهی را با توجه به رفتار کارکنان اجرا می کنند تا اطمینان حاصل کنند که کار آن ها قابل پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the meantime, however, multiplex construction continues unabated and the sizes of complexes get progressively bigger.
[ترجمه گوگل]با این حال، در این بین، ساخت و ساز مالتی پلکس بدون وقفه ادامه می یابد و اندازه مجتمع ها به تدریج بزرگتر می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، با این حال، ساختار پیچیده همچنان بی وقفه ادامه دارد و اندازه کمپلکس ها به تدریج بزرگ تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The avenues to prestige and financial security are multiplex and, to a large extent, unrestricted.
[ترجمه گوگل]راه های رسیدن به اعتبار و امنیت مالی چندگانه و تا حد زیادی نامحدود است
[ترجمه ترگمان]راه های پرستیژ و امنیت مالی مالتی پلکس هستند و تا حد زیادی نامحدود می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The multiplex cinema is another sign of the decade.
[ترجمه محمد علی] سینمایی با چندین سالن نمایش از دیگر نشانه های دهه است.
|
[ترجمه گوگل]سینمای چندگانه یکی دیگر از نشانه های این دهه است
[ترجمه ترگمان]سینمای multiplex نشانه دیگری از این دهه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A multiplex control system based on serial entry and output in series-parallel mixed mode is designed.
[ترجمه گوگل]یک سیستم کنترل مالتی پلکس بر اساس ورودی و خروجی سریال در حالت مختلط سری موازی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کنترل پیچیده براساس ورودی و خروجی سریال در حالت ترکیبی موازی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion The 9 canine - STR loci multiplex system are suitable for individual discrimination and paternity identification.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: سیستم مالتی پلکس جایگاه 9 سگ - STR برای تشخیص فردی و شناسایی پدری مناسب است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ۹ جایگاه ویژه سگ - اس تی اس دارای سیستم پیچیده ای برای شناسایی فردی و شناسایی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally, the excellence of this multiplex forward converter is verified by experiment.
[ترجمه گوگل]در نهایت، برتری این مبدل رو به جلو چندگانه با آزمایش تأیید می شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، برتری این مبدل به جلو با آزمایش تایید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods Multiplex PCR was applied to detect virulence characters with four pairs of primers.
[ترجمه گوگل]روش‌ها Multiplex PCR برای تشخیص صفات حدت با چهار جفت پرایمر استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش های PCR برای شناسایی شخصیت های virulence با چهار جفت شدگی بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The quantitative computation of balanced solid solubility of multiplex second-phase is a difficult problem in this area.
[ترجمه گوگل]محاسبه کمی حلالیت جامد متعادل فاز دوم مالتی پلکس یک مشکل دشوار در این زمینه است
[ترجمه ترگمان]محاسبه کمی حلالیت محکم در فاز دوم یک مساله دشوار در این حوزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To develop a novel multiplex polymerase chain reaction ( PCR ) to detect multidrug - resistant Acinetobacter baumannii.
[ترجمه گوگل]هدف توسعه یک واکنش زنجیره ای پلیمراز مالتی پلکس جدید (PCR) برای تشخیص اسینتوباکتر بومانی مقاوم به چند دارو
[ترجمه ترگمان]هدف توسعه یک واکنش زنجیره ای polymerase (PCR)برای تشخیص Acinetobacter مقاوم در برابر دارو (PCR)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods 52 buccal and gnathic multiplex fractures patients with other systemic damages were retrospectively evaluated.
[ترجمه گوگل]Methods52 بیماران باکال و مولتی پلکس گناتیک با سایر آسیب های سیستمیک به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها ۵۲ buccal و gnathic با استفاده از دیگر آسیب های سیستمیک مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The multiplex bus controller(BC) plays aker- nel role among of terminals in modern avionics 1553B multiplex communication system.
[ترجمه گوگل]کنترلر باس چندگانه (BC) نقش هسته ای را در میان پایانه ها در سیستم ارتباطات چندگانه 1553B اویونیک مدرن ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]کنترل کننده مالتی پلکس (پیش از میلاد)نقش aker را در میان ترمینال ها در سیستم ارتباطی ویژه هوایی و هوایی ۱۵۵۳ به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The multiplex bus's capability decides the quality of integrate electrical system.
[ترجمه گوگل]قابلیت باس مولتی پلکس کیفیت سیستم الکتریکی یکپارچه را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]قابلیت باس multiplex کیفیت سیستم الکتریکی را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. GSM system offers rich and multiplex services, and it can support most low-speed data communications services which were provided by the land telecommunications network.
[ترجمه گوگل]سیستم GSM خدمات غنی و مالتی پلکس را ارائه می دهد و می تواند اکثر خدمات ارتباطی داده با سرعت پایین را که توسط شبکه مخابرات زمینی ارائه می شود پشتیبانی کند
[ترجمه ترگمان]سیستم GSM خدمات غنی و مالتی پلکس ارائه می دهد، و می تواند از بسیاری از خدمات ارتباطات داده با سرعت پایین پشتیبانی کند که توسط شبکه مخابرات زمینی تامین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسهیم (اسم)
allotment, sharing, multiplexing, multiplex, apportionment

مرکب (صفت)
intricate, compound, multiplex, implicate, composed, composite, mazy, entangled

متعدد (صفت)
many, plenty, numerous, manifold, plural, multiplex, innumerable, multitudinous, multiple, umpteenth, umpteen, massed

چندتایی (صفت)
multiplex

تخصصی

[عمران و معماری] مولتی پلکس
[کامپیوتر] مخابره ترکیبی، تسهیم، تسهیم کردن .
[برق و الکترونیک] تسهیم 1. ارسال همزمان دو یا چند سیگنال روی سیم پالس یا کانال . مخابرات به راهگزینی سیگحنالها با ترتیب زمانی معینی گفته می شود که در آن تعداد زیادی دریافت کننده متفاوت رای کاهش میزان سیم کشی از یک سیم یا باس مشترک استفاده می کننند ( مخابرات ) 2. در صفحه ها نمایش LEDو LSD به استسفاده اشتراکی زمانی از یک باس مشترک گفته می شود . که امکان عملکرد چند گانه بخشها یا نقاط صفحه نمایش را با حد اقل سیم بندی سرعت کافی برای چشمک نزدن صفحه نمایش فراهم می کند . - ادغام، مالتی پلکس
[زمین شناسی] رسام برجسته نما اسم. ابزار رسم نمودارهای استروسکوپی که در تهیه نقشه های توپوگرافیک از تصاویر هوایی بکار گرفته می شود. فعل: انتقال چندین کانال اطلاعات لرزه ای به روی یک کانال یکسان. معمولاً نمونه برداری از کانالهای ورودی متفاوت در بازه های منظم انجام شده و نمونه های حاصل وارد یک کانال خروجی یکسان می شوند. برخی مواقع، نوارهای دیجیتال، بدین صورت، تسهیم می شوند.

انگلیسی به انگلیسی

• structure with multiple sections (such as a movie theatre having several separate auditoriums with viewing screens)
varied, of many parts; of multiple messages through a single medium

پیشنهاد کاربران

multiplex ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: همتافت 2
تعریف: ویژگی سامانه‏ای که عمل همتافتن در آن انجام شود
سینمای چند سالنه
چندبعدی
[پیام ، داده ، علامت ، سیگنال]
چندگانه فرستیِ همزمانِ تک بستر
جابجایی چندگانه همزمان تک بستر
Multiplex cinema
سینما پردیس
ساختمانی دارای چندین سالن سینمای مجزا که همگی از طریق یک لابی مشترک قابل دسترسی هستند
همپارچگی
همپارچه سازی/شدگی/گری
همپارچه رسانی/فرستی/گسیلی
همراه سازی/شدگی/گری
همراه فرستی/گسیلی
همتافتگی ، همتافته سازی

بپرس