magnifying glass

/ˈmæɡnəˌfaɪɪŋˈɡlæs//ˈmæɡnɪfaɪɪŋɡlɑːs/

معنی: ذره بین
معانی دیگر: ذره بین (به ویژه برای خواندن یا بزرگ نشان دادن)، بزرگ نما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a lens that enlarges the image of objects seen through it.

جمله های نمونه

1. Fame is a magnifying glass.
[ترجمه یاسین] شهرت یک ذره بین است
|
[ترجمه گوگل]شهرت یک ذره بین است
[ترجمه ترگمان]شهرت یک ذره بین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He uses a magnifying glass to read tiny print.
[ترجمه گوگل]او برای خواندن چاپ ریز از ذره بین استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از ذره بین برای خواندن حروف کوچک استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You really need a magnifying glass to appreciate all the fine detail.
[ترجمه گوگل]شما واقعاً به یک ذره بین نیاز دارید تا تمام جزئیات را درک کنید
[ترجمه ترگمان]شما واقعا به یک ذره بین نیاز دارید تا همه جزئیات خوب را درک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you focus the sun's rays through a magnifying glass on a dry leaf, it will start to burn.
[ترجمه گوگل]اگر پرتوهای خورشید را از طریق ذره بین روی یک برگ خشک متمرکز کنید، شروع به سوختن می کند
[ترجمه ترگمان]اگر پرتوه ای خورشید را از ذره بین روی یک برگ خشک متمرکز کنید، شروع به سوختن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A magnifying glass also figured heavily in testimony about the 31 photos showing Simpson wearing Bruno Magli shoes.
[ترجمه گوگل]یک ذره بین نیز در شهادت ۳۱ عکسی که سیمپسون را با کفش‌های برونو ماگلی نشان می‌داد، نقش مهمی داشت
[ترجمه ترگمان]یک ذره بین همچنین به شدت در شهادت ۳۱ عکس نشان داد که \"سیمپسون\" کفش های Bruno را به پا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Use of a magnifying glass may be helpful in examining and repairing wounds.
[ترجمه گوگل]استفاده از ذره بین ممکن است در معاینه و ترمیم زخم ها مفید باشد
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک ذره بین در بررسی و تعمیر زخم ها مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One should pass the magnifying glass over to science; the eyes are sufficient to appreciate the beauties of the landscape.
[ترجمه گوگل]باید ذره بین را به علم سپرد چشم ها برای درک زیبایی های منظره کافی است
[ترجمه ترگمان]انسان باید ذره بین را به علم منتقل کند؛ چشم ها برای درک زیبایی مناظر کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Linen tester a magnifying glass designed for checking the dot image of a halftone.
[ترجمه گوگل]تستر کتانی یک ذره بین طراحی شده برای بررسی تصویر نقطه ای یک هافتون
[ترجمه ترگمان]یک ذره بین را برای بررسی تصویر نقطه ای یک halftone طراحی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Taking his magnifying glass from a desk drawer, he fell upon the plans and scrutinized each one intently without speaking.
[ترجمه گوگل]ذره بین خود را از کشوی میز بیرون آورد، روی نقشه ها افتاد و بدون اینکه حرفی بزند، هر کدام را به دقت بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]ذره بین را از کشو میزش برداشت، روی نقشه افتاد و بی آن که حرفی بزند، یکدیگر را برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By squinting or using a big magnifying glass.
[ترجمه گوگل]با چشمک زدن یا استفاده از ذره بین بزرگ
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ذره بین بزرگ و یا با استفاده از ذره بین بزرگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fujisaki did give the jurors the magnifying glass they requested.
[ترجمه گوگل]فوجیزاکی ذره بین درخواستی را به هیئت منصفه داد
[ترجمه ترگمان]Fujisaki ذره بین را به هیات منصفه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A photographer's loupe or magnifying glass will make it even easier to identify any problem areas.
[ترجمه گوگل]لوپ یا ذره بین عکاس تشخیص هر ناحیه مشکل را آسان تر می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از ذره بین یا ذره بین یک عکاس، تشخیص هر گونه مشکل را آسان تر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is the magnifying glass icon with an dotted box around it; the zoom region tool allows you to zoom in on the chart to get more detailed view of the data.
[ترجمه گوگل]این نماد ذره بین با یک جعبه نقطه چین در اطراف آن است ابزار منطقه بزرگنمایی به شما امکان می دهد تا روی نمودار بزرگنمایی کنید تا جزئیات بیشتری از داده ها مشاهده کنید
[ترجمه ترگمان]این یک ذره بین با یک جعبه نقطه چین در اطراف آن است؛ ابزار منطقه ای زوم به شما این امکان را می دهد که روی نمودار زوم کنید تا اطلاعات دقیق تری از داده ها کسب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new kind of magnifying glass is being made in that factory.
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از ذره بین در آن کارخانه ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از ذره بین در آن کارخانه ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If I use magnifying glass, little things look big.
[ترجمه گوگل]اگر از ذره بین استفاده کنم، چیزهای کوچک بزرگ به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان] اگه از ذره بین استفاده کنم، چیزای کوچیک به نظر خیلی بزرگ میان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذره بین (اسم)
burning glass, magnifier, magnifying glass, lens, microscope, handglass

تخصصی

[مهندسی گاز] ذره بین
[نساجی] ذره بین پود شمار

انگلیسی به انگلیسی

• lens that causes images to appear larger than normal
a magnifying glass is a piece of glass which makes objects appear bigger than they actually are.

پیشنهاد کاربران

magnifying glass ( n ) =a piece of glass, usually with a handle, that you look through and that makes things look bigger than they really are
magnifying glass
magnifying glass ( فیزیک - اپتیک )
واژه مصوب: ذره‏بین
تعریف: وسیله‏ای که با استفاده از آن شی‏ء مشاهده‏شده بزرگ تر دیده می‏شود
ذره بین شیشه ای
ذره بین

بپرس