mainsail

/ˈmeɪnseɪl//ˈmeɪnseɪl/

معنی: بادبان اصلی کشتی
معانی دیگر: (کشتی های بادبان دار) بادبان اصلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the principal, lowermost sail on the mainmast of a sailing ship.

جمله های نمونه

1. the mainsail
بادبان اصلی

2. She tightened the mainsail while holding the course .
[ترجمه گوگل]او بادبان اصلی را در حین برگزاری کورس سفت کرد
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ را تنگ تر کرد و مسیر را در دست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clew the mainsail down, the wind is too strong.
[ترجمه گوگل]بادبان اصلی را پایین بیاورید، باد خیلی قوی است
[ترجمه ترگمان]بادبان را پایین بکشید، باد خیلی قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mainsail was still swinging back and forth, sweeping the cabin top, so it was lowered and tied down.
[ترجمه گوگل]بادبان اصلی همچنان به جلو و عقب می چرخید و بالای کابین را جارو می کرد، بنابراین پایین و بسته شد
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ هنوز تاب می خورد و به جلو و عقب تاب می خورد، اتاق کابین را جارو می کرد، بنابراین پایین آمد و بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Easing Golden Girl up under mainsail, Trent watched the motor yacht roll gently in the swell.
[ترجمه گوگل]ترنت در حالی که دختر طلایی را زیر بادبان اصلی بالا می‌برد، قایق بادبانی موتوری را تماشا کرد که به آرامی در باد می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]یک دختر طلایی با بادبان بزرگ، ترنت، قایق موتوری را تماشا کرد که به نرمی در باد حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fully battened mainsail is loose-footed and stands a bold roach which has to brush past the backstay during a tack.
[ترجمه گوگل]بادبان اصلی که به طور کامل چفت شده، پا شل است و یک سوسک جسور ایستاده است که باید در حین حرکت از پشتی عبور کند
[ترجمه ترگمان]این سوسک به طور کامل در حال حرکت است و یک سوسک برجسته است که باید در طی مسیری از the عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With mainsail set and at full throttle we steamed for home.
[ترجمه گوگل]با تنظیم بادبان اصلی و دریچه گاز به سمت خانه بخار شدیم
[ترجمه ترگمان]ما با وضع حمل و نقل کامل و با فشار کامل، برای بازگشت به خانه بخار آب به راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With just the mainsail out, the boat heeled hard off the wind on to a port reach.
[ترجمه گوگل]تنها با بیرون آمدن بادبان اصلی، قایق به سختی از باد به سمت بندرگاه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]قایق با بادبان بزرگ بادبان را از آب بیرون آورد و قایق را به یک بندر نزدیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Winches are typically used to raise the mainsail and to trim in jib sheets.
[ترجمه گوگل]وینچ ها معمولاً برای بالا بردن بادبان اصلی و برش دادن ورق های بازویی استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]Winches به طور معمول برای بالا بردن سطح دریا و تغییر در صفحات اصلی به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Definition: The control line that pulls the mainsail in or out.
[ترجمه گوگل]تعریف: خط کنترلی که بادبان اصلی را به داخل یا خارج می کند
[ترجمه ترگمان]تعریف: خط کنترل که the را به داخل یا خارج می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A ketch therefore uses three primary sails: the mainsail and head sail, as on a sloop, plus the mizzen sail aft.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک کچ از سه بادبان اصلی استفاده می کند: بادبان اصلی و بادبان سر، به علاوه بادبان میزن در عقب
[ترجمه ترگمان]پس از آن پس از سه بادبان، بادبان بزرگ بادبان بزرگ بادبان بزرگ بادبان بزرگ بادبان بادبان کشتی را به همراه بادبان دکل کشتی به کشتی می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This means that the mainsail and head sail of a ketch are generally smaller than on a sloop, but the mizzen sail roughly makes up the difference.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که بادبان اصلی و بادبان سر یک کچ معمولاً کوچکتر از یک شیب دار هستند، اما بادبان میزن تقریباً تفاوت را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این بدان معناست که بادبان بادبان و بادبان معمولا کوچک تر از یک کشتی است، اما کشتی بادبانی به تندی تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mainsail of a cat rig may have a traditional boom or, as in this boat, a loose-footed mainsail attached at the aft corner to what is called a wishbone boom.
[ترجمه گوگل]بادبان اصلی یک دکل گربه ممکن است دارای یک بوم سنتی باشد یا مانند این قایق، یک بادبان اصلی با پای شل که در گوشه عقب به چیزی که به آن بوم جناغی گفته می شود متصل است
[ترجمه ترگمان]The یک rig ممکن است یک جهش سنتی داشته باشد یا، مثل این قایق، یک mainsail با پا سست که در انتهای عقبی کشتی، به چیزی که یک استخوان جناق نامیده می شود، متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On a mainsail, the luff attaches to the mast.
[ترجمه گوگل]روی یک بادبان اصلی، لوف به دکل می‌چسبد
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ بادبان بزرگ به دکل نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The mizzen sail functions much like a second mainsail.
[ترجمه گوگل]بادبان میزن بسیار شبیه بادبان اصلی دوم عمل می کند
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ پس از نیمه کشتی مانند a ثانیه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بادبان اصلی کشتی (اسم)
mainsail

انگلیسی به انگلیسی

• sail on the lower part of the mainmast (nautical)

پیشنهاد کاربران

بپرس