make a hit

جمله های نمونه

1. He stayed me to make a hit.
[ترجمه گوگل]او در من ماند تا ضربه بزنم
[ترجمه ترگمان] اون از من موند تا یه ضربه بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He made a hit at the man's face, but missed.
[ترجمه گوگل]او ضربه ای به صورت مرد زد، اما از دست داد
[ترجمه ترگمان]او ضربه ای به صورت مرد زد، اما تیرش خطا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He struggled his way to make a hit in his novel.
[ترجمه گوگل]او برای موفقیت در رمانش تلاش کرد
[ترجمه ترگمان]او راه خود را برای رسیدن به رمان خود در پیش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Alice was so happy that her boyfriend made a hit with her parents.
[ترجمه گوگل]آلیس به قدری خوشحال بود که دوست پسرش با پدر و مادرش برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]آلیس خیلی خوشحال بود که دوست پسرش با والدینش تصادف کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lesson 2: Don't make a hit then say you're sorry.
[ترجمه گوگل]درس 2: ضربه ای وارد نکنید و بگویید متاسفید
[ترجمه ترگمان]درس ۲: یک ضربه درست نکنید سپس بگویید که متاسف هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These three films starring their more make a hit.
[ترجمه گوگل]این سه فیلم با نقش آفرینی بیشترشان به موفقیت رسیدند
[ترجمه ترگمان]این سه فیلم با بازی بیشتر بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We got to make a hit.
[ترجمه گوگل]باید ضربه بزنیم
[ترجمه ترگمان] باید یه ضربه بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are bound make a hit.
[ترجمه گوگل]ما ملزم به ایجاد یک ضربه هستیم
[ترجمه ترگمان] باید یه ضربه بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You will make a hit at the party in your new dress.
[ترجمه گوگل]شما با لباس جدیدتان در مهمانی موفق خواهید شد
[ترجمه ترگمان] تو یه مهمونی توی لباس جدیدت درست می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although he wants to make a hit, I think he hasn't got much to show off.
[ترجمه گوگل]اگرچه او می‌خواهد موفق شود، اما فکر می‌کنم چیز زیادی برای نشان دادن ندارد
[ترجمه ترگمان]اگر چه او می خواهد یک ضربه بزند، فکر می کنم چیز زیادی برای خودنمایی پیدا نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He struggled his way make a hit in his novel.
[ترجمه گوگل]او در راه موفقیت در رمانش تلاش کرد
[ترجمه ترگمان]او در تلاش خود برای رسیدن به یک ضربه در رمان خود تقلا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I know the film will make a hit.
[ترجمه گوگل]می دانم که فیلم موفق خواهد شد
[ترجمه ترگمان]می دانم که فیلم مورد اصابت قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In southeast - Asia countries, the diligence helps Chinese make a hit.
[ترجمه گوگل]در کشورهای جنوب شرقی - آسیایی، سخت کوشی به چینی ها کمک می کند تا موفق شوند
[ترجمه ترگمان]در کشورهای جنوب شرقی آسیا، دلیجان به چینی ها کمک می کند تا ضربه بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• succeed, be a great success

پیشنهاد کاربران

achieve a success, esp. a popular one
if you make a hit with sb, they like you or are impressed by you when they meet you

بپرس