make a splash


سر و صدا ایجاد کردن، جلب توجه کردن، گرفتن

جمله های نمونه

1. Now she's made a splash in the American television show "Civil Wars".
[ترجمه گوگل]اکنون او در برنامه تلویزیونی آمریکایی "جنگ های داخلی" سروصدا کرده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر او در برنامه تلویزیون آمریکا \"جنگ های داخلی\" را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Parents still like to make a splash for a daughter's wedding.
[ترجمه گوگل]والدین هنوز هم دوست دارند برای عروسی دخترشان سروصدا کنند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرها هنوز هم دوست دارند که برای عروسی یک دختر آب به پا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You could always make a splash at your local pool.
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید در استخر محلی خود غوغا کنید
[ترجمه ترگمان] همیشه می تونی تو استخر local یه جا بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To make a splash in this town it takes a revolutionary concept or a multimillion-dollar decor.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد سر و صدا در این شهر به یک مفهوم انقلابی یا یک دکور چند میلیون دلاری نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد پاشیدن آب در این شهر، این شهر یک مفهوم انقلابی یا یک دکور چند میلیون دلاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How could such a one as Hatton restrain himself from making a splash?
[ترجمه گوگل]چگونه کسی مانند هاتون می تواند خود را از ایجاد یک چلپ چلوپ مهار کند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن است کسی بتواند خود را از آب بیرون بکشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was going to make a splash the nature of which was still to be determined.
[ترجمه گوگل]او قرار بود غوغایی کند که ماهیت آن هنوز مشخص می شد
[ترجمه ترگمان]می خواست a را که هنوز می بایست تعیین شود، باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now get out there and make a splash!
[ترجمه گوگل]حالا برو بیرون و غوغا کن!
[ترجمه ترگمان]حالا برو اون بیرون و یه splash بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But is that enough to make a splash in this competitive segment?
[ترجمه گوگل]اما آیا این برای ایجاد سر و صدا در این بخش رقابتی کافی است؟
[ترجمه ترگمان]اما آیا این برای ایجاد پاشیدن آب در این بخش رقابتی کافی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It did not make a splash in the scientific world until after the end of the first world war and then it made a very big splash.
[ترجمه گوگل]تا پس از پایان جنگ جهانی اول سر و صدایی در دنیای علم ایجاد نکرد و سپس سروصدای بسیار بزرگی به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]تا بعد از پایان جنگ جهانی اول، پاشیدن آب در دنیای علمی صورت نگرفت و بعد صدای شلپ شلپ بزرگی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Water Cube is set to make a splash for the 2008 Olympics.
[ترجمه گوگل]مکعب آب قرار است برای المپیک 2008 سروصدا کند
[ترجمه ترگمان]مکعب آب قرار است برای المپیک ۲۰۰۸ آبی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tom Cruise loves make a splash in Windy City.
[ترجمه گوگل]تام کروز دوست دارد در شهر بادگیر سروصدا کند
[ترجمه ترگمان]تام کروز عاشق ایجاد پاشیدن آب در شهر Windy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I don't blame the young guys for trying to make a splash.
[ترجمه گوگل]من بچه های جوان را سرزنش نمی کنم که سعی دارند سر و صدا ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]من اون جوان ها رو سرزنش نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Raines's ecommerce site will go live in early January, well ahead of March's Boston Seafood Show, where he hopes to make a splash with potential customers.
[ترجمه گوگل]سایت تجارت الکترونیک Raines در اوایل ژانویه، بسیار قبل از نمایشگاه غذاهای دریایی بوستون در ماه مارس، راه اندازی می شود، جایی که او امیدوار است با مشتریان بالقوه سروصدا کند
[ترجمه ترگمان]وب سایت تجارت الکترونیک Raines در اوایل ژانویه و قبل از نمایشگاه غذاهای دریایی بوستون، جایی که او امیدوار است با مشتریان احتمالی برخورد کند، ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has been holding back on advertising spending and is ready to make a splash.
[ترجمه گوگل]او از مخارج تبلیغاتی خودداری کرده است و آماده است که سروصدا کند
[ترجمه ترگمان]او به هزینه های تبلیغات بازگشته است و برای ایجاد پاشیدن آب آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attract attention, spellbind

پیشنهاد کاربران

✍ ( در اصطلاح عامیانه ) ترکوندن!
❗️منظور از ترکوندن در اینجا، سریعاً به موفق رسیدن است. . .
✅ مثال: The new restaurant took the town by storm with its unique flavors and innovative dishes.
به سرعت محبوب و مورد توجه عام و خاص قرار گرفتن
مترادف : to be a hit
موفق شدن و جلب توجه کردن^. ^
بسرعت مشهور شدن

خودی نشان دادن، جلب توجه ، چشم ها را خیره کردن

بپرس