make good


معنی: موفق شدن
معانی دیگر: (آمریکا) موفق شدن، برآوردن، اثبات کردن

جمله های نمونه

1. To make good use of life. one should have in youth the experience of advanced years,and in old age the vigor of youth.
[ترجمه جواد خزائی] برای بهره برداری درست از عمر، انسان باید در جوانی تجربیات سالهای سپری شده را داشته باشد و در پیری نشاط جوانی را داشته باشد
|
[ترجمه گوگل]برای استفاده درست از زندگی انسان باید در جوانی تجربه سالهای بالا را داشته باشد و در پیری نشاط جوانی را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای استفاده خوب از زندگی باید در جوانی تجربه ساله ای پیشرفته را داشته باشد، و در سنین پیری نیروی جوانی را تجربه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fortune is good to him who knows to make good use of her.
[ترجمه جواد خزائی] ثروت برای کسی خوب است که می داند چگونه از آن بهره ببرد.
|
[ترجمه گوگل]ثروت برای کسی خوب است که می داند از او به خوبی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]تقدیر برای او خوب است که از او استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Naughty boys sometimmmes make good men.
[ترجمه گوگل]پسرهای شیطون گاهی اوقات مردان خوبی می شوند
[ترجمه ترگمان]بچه های شیطان مردان خوبی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Naughty boys sometimes make good men.
[ترجمه گوگل]پسرهای شیطون گاهی مردهای خوبی می شوند
[ترجمه ترگمان]بچه های شیطون بعضی اوقات آدمای خوبی میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, some of them try to make good use of their vacations in gaining their working experiences in summer.
[ترجمه گوگل]با این حال برخی از آنها سعی می کنند در تابستان از تعطیلات خود برای کسب تجربیات کاری خود به خوبی استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از آن ها تلاش می کنند تا از تعطیلات خود برای به دست آوردن تجربیات کاری خود در تابستان استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Like and like make good friends.
[ترجمه گوگل]لایک و لایک دوست خوب پیدا کن
[ترجمه ترگمان]مثل این میمونه که دوستای خوبی داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We should make good use of our time.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] ما باید استفاده ی خوبی بکنیم از وقتمان ( در این جملهphrasal verb وجود ندارد، اشتباها در این مدخل آورده شده است )
|
[ترجمه گوگل]ما باید از زمان خود به خوبی استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از زمان خود استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We must make good use of the available space.
[ترجمه گوگل]باید از فضای موجود به خوبی استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از فضای موجود خوب استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Good fences make good neighbours.
[ترجمه گوگل]حصارهای خوب همسایه های خوب را می سازند
[ترجمه ترگمان]حصارهای خوب، همسایه های خوبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sharp tools make good work.
[ترجمه گوگل]ابزارهای تیز کار خوبی می کنند
[ترجمه ترگمان]ابزار شارپ کار خوبی را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We see that freight railroads make good profits while rendering excellent service.
[ترجمه گوگل]می‌بینیم که راه‌آهن‌های حمل‌ونقل سود خوبی دارند در حالی که خدمات عالی ارائه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]ما مشاهده می کنیم که راه آهن باری، در حالی که خدمات بسیار خوبی برای آن انجام می دهد، سود خوبی خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It may cost several billion roubles to make good the damage.
[ترجمه گوگل]جبران خسارت ممکن است چندین میلیارد روبل هزینه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای جبران خسارت چندین میلیارد روبل هزینه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We will make good use of her talents.
[ترجمه گوگل]از استعدادهای او به خوبی استفاده خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]از استعداد او استفاده خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was confident the allies would make good on their pledges.
[ترجمه گوگل]او مطمئن بود که متحدان به تعهدات خود عمل خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]او مطمئن بود که متفقین به تعهدات خود عمل خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You should make good use of your time.
[ترجمه گوگل]شما باید از زمان خود به خوبی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید از زمان خودت استفاده کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موفق شدن (فعل)
get on, prosper, do well, succeed, get rich, make good, make out, thrive, make it

انگلیسی به انگلیسی

• correct a mistake; make up for; fulfill, carry out

پیشنهاد کاربران

to amend or correct something; to make something more accurate or fair, or return it to its desired position or status
جبران یا تصحیح کردن چیزی
The company promised to make good on the faulty product by replacing it with a new one
...
[مشاهده متن کامل]

The government is making good on its promise to provide free education for all children

موفق شدن هم معنی میده
If you are going to make good, you can't cut corners.
اگه میخوای موفق بشی نباید از سر و ته کار بزنی😊
خوب عمل کردن ( روی بدهی )
( یعنی تمهیداتی انجام داده که بتواندپرداخت کندیا کاملا پرداخت کرده است
When someone makes good something, they either pay for it, 🌹or make it 🌹happen:
My uncle owed thousands, but eventually he made good on all of his debts.
...
[مشاهده متن کامل]

عموی من هزاران ( دلار ) بدهکار بود اما بالاخره خوب عمل کرد روی بدهی اش
. . . . . . . . . .
to become successful and usually rich:
عملکرد خوبی داشتن ( پولدار شدن )
He’s a boy from a poor background who made good on Wall Street.
او یک پسر از یک پیشینه ی فقیرانه است که عملکرد خوبی داشته است روی وال استریت
( یعنی پولدار شده است )

اصلاح کردن
درست کردن
1. [خسارت و. . ] جبران کردن
2. [قرض] پس دادن, دادن
3. [قول و. . ] عمل کردن به
4. [تهدید] عملی کردن
5. برای خود کسی شدن

بپرس