make noise


صدا کردن، سروصدا کردن، تلق تلوق کردن

جمله های نمونه

1. The government makes noises about better relations with its neighbouring countries.
[ترجمه گوگل]دولت از روابط بهتر با کشورهای همسایه خود سر و صدا می کند
[ترجمه ترگمان]دولت در مورد روابط بهتر با کشورهای همسایه خود صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He screamed at the children for making noise.
[ترجمه گوگل]او سر بچه ها فریاد می زد که سر و صدا می کنند
[ترجمه ترگمان]به بچه ها که سر و صدا می کردند جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company has been making noises about closing several factories.
[ترجمه گوگل]این شرکت در مورد تعطیلی چندین کارخانه سر و صدا می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال ایجاد صداهایی درباره بستن چندین کارخانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government makes noises about better relations with its neighboring countries.
[ترجمه گوگل]دولت از روابط بهتر با کشورهای همسایه خود سر و صدا می کند
[ترجمه ترگمان]دولت در مورد روابط بهتر با کشورهای همسایه خود صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His mother had also started making noises about it being time for him to leave home.
[ترجمه گوگل]مادرش نیز شروع به سر و صدا کرده بود که زمان خروج او از خانه فرا رسیده است
[ترجمه ترگمان]مادرش هم شروع به صحبت کردن درباره این موضوع کرده بود که وقت رفتن به خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is now making noises about starting his own business.
[ترجمه گوگل]او اکنون در مورد راه اندازی کسب و کار خود سر و صدا می کند
[ترجمه ترگمان]حالا دارد درباره شروع کار خودش سر و صدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was extended, but the Provisionals continued to make noises about renewing the violence.
[ترجمه گوگل]تمدید شد، اما نیروهای موقت همچنان درباره تجدید خشونت سر و صدا می کردند
[ترجمه ترگمان]آن تمدید شد، اما Provisionals همچنان در مورد تجدید خشونت سخن به میان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jekub made noises, even with the engine stopped.
[ترجمه گوگل]جکوب حتی با خاموش شدن موتور صدا می کرد
[ترجمه ترگمان]صدای Jekub به گوش رسید، حتی با موتور خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is it doing anything strange, such as leaking, making noises or not keeping water as hot as it used to?
[ترجمه گوگل]آیا کار عجیبی انجام می دهد، مانند نشتی، ایجاد صدا یا گرم نگه نداشتن آب مانند گذشته؟
[ترجمه ترگمان]آیا این کار، چیز عجیبی است، مثل چکه کردن، درست کردن صدا یا اینکه آب را به همان اندازه که قبلا داغ بود نگه نداشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I made noises about the absence of a bank in this so-called international airport; but what choice did I have?
[ترجمه گوگل]من در مورد عدم وجود بانک در این به اصطلاح فرودگاه بین المللی سروصدا کردم اما من چه انتخابی داشتم؟
[ترجمه ترگمان]من در مورد نبودن یک بانک در این منطقه به اصطلاح فرودگاه بین المللی سر و صدا کردم؛ اما چه انتخابی داشتم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At one time he was always making noises like a chicken.
[ترجمه گوگل]یک زمانی مثل مرغ همیشه صدا می کرد
[ترجمه ترگمان]در یک آن همیشه صداهایی مثل یک مرغ را در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There in the dark, little Peter all alone, and the words made noise in his head and kept him company.
[ترجمه گوگل]آنجا در تاریکی، پیتر کوچولو کاملاً تنها بود و کلمات در سرش سروصدا کردند و او را همراهی کردند
[ترجمه ترگمان]ان جا در تاریکی، پیتر کوچک تنها ماند و کلمات سر او صدا کرد و او را همراهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her mouth makes noises and I interpret.
[ترجمه گوگل]دهانش صدا می دهد و من تعبیر می کنم
[ترجمه ترگمان]دهانش صدا می کند و من آن را تفسیر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The government sponsored Meadowell Initiative makes noises in the north of the estate - but does pitifully little, painfully slowly.
[ترجمه گوگل]ابتکار Meadowell که از سوی دولت حمایت می‌شود، در شمال املاک سروصداهایی ایجاد می‌کند - اما به طرز تاسف‌آوری کم و به طرز دردناکی آهسته است
[ترجمه ترگمان]دولت از ابتکار Meadowell حمایت مالی می کند که در شمال این ملک سر و صدا ایجاد می کند - اما به طرز رقت انگیزی آرام و به طور دردناکی آرام انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be clamorous, be very loud; make a big deal out of something, make a scene

پیشنهاد کاربران

سرو صدا کردن . صحبت کردن.

خبر رسانی کردن، علنی کردن، اطلاع رسانی
صحبت کردن، شکایت کردن، اعتراض کردن

بپرس