make off with


دزدیدن

جمله های نمونه

1. He made off with all the old man's savings.
[ترجمه 🌠MM93🌠] او تمام پس انداز پیرمرد را دزدید و فرار کرد.
|
[ترجمه گوگل]با تمام پس انداز پیرمرد راه افتاد
[ترجمه ترگمان]پس از آن همه پس انداز پیرمرد به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They broke in and made off with all the furniture.
[ترجمه Mohammad] آنها دزدکی وارد خانه شده و تمام اثاثیه ها را دزدیدند.
|
[ترجمه گوگل]آنها وارد شدند و با تمام اثاثیه بیرون آمدند
[ترجمه ترگمان]از هم جدا شدند و با تمام اثاثه اتاق را ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He made off with my dictionary.
[ترجمه گوگل]با فرهنگ لغت من راه افتاد
[ترجمه ترگمان]او فرهنگ لغت من را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Masked robbers broke in and made off with $000.
[ترجمه گوگل]سارقان نقابدار وارد شدند و با 000 دلار فرار کردند
[ترجمه ترگمان]دزدان نقاب دار وارد شدند و ۵۰،۰۰۰ دلار درآمد داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Masked robbers broke in, tied him up, and made off with $000.
[ترجمه گوگل]دزدان نقابدار وارد شدند، او را بستند و با 000 دلار فرار کردند
[ترجمه ترگمان]دزدهای ماسک زده وارد شدن و اونو بستن و با ۱۰۰۰ دلار پول در آوردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Two boys made off with our cases while we weren't looking.
[ترجمه گوگل]دو پسر در حالی که ما به دنبال آن نبودیم از کیف ما خارج شدند
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما نگاه نمی کردیم، دو پسر با پرونده های ما حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thieves broke into the school and made off with computer equipment worth £40,000.
[ترجمه گوگل]دزدان وارد مدرسه شدند و با تجهیزات کامپیوتری به ارزش 40000 پوند به مدرسه رفتند
[ترجمه ترگمان]دزدان وارد مدرسه شدند و با تجهیزات رایانه ای به ارزش ۴۰،۰۰۰ پوند شروع به کار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thief dived his hand into my handbag and made off with my purse.
[ترجمه گوگل]دزد دستش را در کیف دستی من فرو کرد و با کیفم بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]دزد دستش را در کیف دستی من فرو کرد و با کیفم راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Somebody broke into the shop and made off with several TVs and videos.
[ترجمه گوگل]یک نفر وارد مغازه شد و با چندین تلویزیون و فیلم از آنجا خارج شد
[ترجمه ترگمان]یک نفر وارد مغازه شد و چندین تلویزیون و یک ویدئو پخش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The money has been made off with her.
[ترجمه گوگل]پول با او در آمده است
[ترجمه ترگمان]پول از او جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The children have made off with the whole cake.
[ترجمه گوگل]بچه ها کل کیک را کنار گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]بچه ها همه کیک را درست کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He made off with the girl.
[ترجمه گوگل]با دختر رفت
[ترجمه ترگمان]اون با دختره فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She soon made off with the fortune which she had gained when his father died.
[ترجمه گوگل]او به زودی با ثروتی که با مرگ پدرش به دست آورده بود، رفت
[ترجمه ترگمان]به زودی پولی را که پدرش در دست داشت از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Work, rest and steal SWEET-TOOTHED thieves made off with 230,000 Mars Bars in a cheeky raid on the world-famous chocolate factory.
[ترجمه گوگل]کار کنید، استراحت کنید و دزدی کنید دزدان شیرین دندان با 230000 میله مریخ در یورش گستاخانه به کارخانه معروف شکلات سازی جهان خارج شدند
[ترجمه ترگمان]کار، استراحت و سرقت دزدان دریایی - toothed در یک یورش گستاخانه به کارخانه شکلات معروف به مقدسات از ۲۳۰،۰۰۰ مارس به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pond purloined: A Scarborough school's nature garden has been scuppered by thieves who made off with their fish pond.
[ترجمه گوگل]حوضچه: باغ طبیعت مدرسه اسکاربرو توسط دزدانی که با حوض ماهی خود را ترک کردند، تخریب شده است
[ترجمه ترگمان]Pond purloined: یک باغ در طبیعت Scarborough توسط دزدان ساخته شده است که با استخر ماهی خود فرار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• steal and escape

پیشنهاد کاربران

To steal sth and run away
escape with sth, especially sth stolen
پا به فرار گزاشتن با. . . .
( دزدیدن و ) پابه فرار گزاشتن با. . . .
Somebody broke into the shop and made off with several TVs
یکنفر دستبرد زد به مغازه و پا به فرار گزاشت با تلویزیون های متعدد
کش رفتن
دزدیدن و فرار کردن
دزدیدن
make off with درسته
به معنی دزدیدن
to steal something and take it away with you

بپرس