manipulator

/məˈnɪpjəˌletər//məˈnɪpjuleɪtə/

اهل دوز و کلک، سو استفاده چی، متقلب

جمله های نمونه

1. Jean Brodie is a manipulator. She cons everybody.
[ترجمه ali] جین برودی یک مسخره کننده است. او ( او زن ) سر به سره همه میگذارد
|
[ترجمه گوگل]ژان برودی یک دستکاری است او با همه مخالفت می کند
[ترجمه ترگمان]Jean Brodie است اون همه رو به خطر انداخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Perhaps the Form Manipulator was trying to influence all those around the victims to give up their faith.
[ترجمه گوگل]شاید Form Manipulator سعی می کرد بر همه اطرافیان قربانیان تأثیر بگذارد تا از ایمان خود دست بکشند
[ترجمه ترگمان]شاید فرم Manipulator سعی داشت همه کسانی که در اطراف قربانیان بودند را تحت تاثیر قرار دهد تا ایمان خود را تسلیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Associates describe him as a deft manipulator of the media and of the young women he turns into pop superstars.
[ترجمه گوگل]همکاران او را به عنوان یک دستکاری ماهر رسانه ها و زنان جوانی که به سوپراستارهای پاپ تبدیل می کند، توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]همکاران او را به عنوان یک مهارت ماهر در رسانه ها و زنان جوان توصیف می کنند که او به سوپر superstars تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Imagine having your own self-contained knowledge manipulator in a portable package the size and shape of an ordinary notebook.
[ترجمه گوگل]تصور کنید که دستکاری کننده دانش خود را در یک بسته قابل حمل به اندازه و شکل یک نوت بوک معمولی دارید
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که در یک بسته قابل حمل، اندازه و شکل یک دفترچه معمولی را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Belief is a great manipulator of the mind and the heart. Religion makes people believe in something imaginative, incomprehensible and inconceivable. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]باور یک دستکاری بزرگ ذهن و قلب است دین باعث می شود مردم به چیزی تخیلی، غیرقابل درک و غیرقابل تصور ایمان بیاورند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]ایمان دست زدن بزرگ ذهن و قلب است دین باعث می شود مردم به چیزی خلاق، غیرقابل تصور و غیرقابل تصور اعتقاد داشته باشند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The starboard manipulator is operated by a series of switches located near the viewport.
[ترجمه گوگل]مانیپولاتور سمت راست توسط یک سری سوئیچ که در نزدیکی درگاه دید قرار دارند کار می کند
[ترجمه ترگمان]بازوی راست سمت راست توسط مجموعه ای از سوییچ ها در نزدیکی the عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Indeed from the standpoint of a cynical manipulator we could even invert his logic.
[ترجمه گوگل]در واقع از منظر یک دستکاری بدبین، ما حتی می‌توانیم منطق او را وارونه کنیم
[ترجمه ترگمان]در واقع از دیدگاه یک فرد بدبین، ما حتی می توانستیم منطق او را برعکس کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each switch feels different and controls a different manipulator function.
[ترجمه گوگل]هر سوئیچ احساس متفاوتی دارد و عملکرد دستکاری کننده متفاوتی را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]هر سوییچ، متفاوت است و یک کار دستی متفاوت را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I remember that the Form Manipulator will try and deceive.
[ترجمه گوگل]به یاد دارم که Form Manipulator سعی خواهد کرد فریب دهد
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که فرم Manipulator امتحان و فریب خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The combination of manipulator's standard positioning with counting control of step motor can keep the manipulator in long time operation without accumulated error.
[ترجمه گوگل]ترکیبی از موقعیت استاندارد مانیپولاتور با کنترل شمارش موتور پله ای می تواند کنترل کننده را در مدت زمان طولانی بدون خطای انباشته نگه دارد
[ترجمه ترگمان]ترکیب جایگاه استاندارد دست زدن با کنترل شمارشی موتور پله ای می تواند دست زدن به عملیات مدتی طولانی بدون خطای انباشته ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Saleh is a consummate manipulator of Yemen's complex tribal society and still has the loyalty of the armed forces.
[ترجمه گوگل]آقای صالح یک دستکاری تمام عیار در جامعه پیچیده قبیله ای یمن است و هنوز هم وفاداری نیروهای مسلح را دارد
[ترجمه ترگمان]آقای صالح یک مهارت کامل در جامعه قبیله ای پیچیده یمن است و هنوز وفاداری نیروهای مسلح را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some key technologies to develop space manipulator are discussed, some practical methods are proposed, and based on these methods, 6-DOF modular space manipulator has been developed successfully.
[ترجمه گوگل]برخی از فن‌آوری‌های کلیدی برای توسعه دستکاری‌کننده فضا مورد بحث قرار گرفته‌اند، برخی از روش‌های عملی پیشنهاد شده‌اند، و بر اساس این روش‌ها، دستکاری‌کننده فضایی مدولار 6-DOF با موفقیت توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]برخی از فن آوری های کلیدی برای توسعه مهارت حرفه ای فضا مورد بحث قرار می گیرند، برخی از روش های عملی پیشنهاد شده اند، و براساس این روش ها ۶ - dof manipulator فضای مدولار با موفقیت توسعه داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this paper, a discretely actuated snake like manipulator is taken as subject investigated, the representation of workspace for revolute discretely actuated manipulator is developed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک مار به طور مجزا مانند دستکاری کننده به عنوان موضوع مورد بررسی در نظر گرفته شده است، نمایش فضای کاری برای دستکاری کننده گسسته فعال چرخشی توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک مار به صورت مجزا عمل می کند مثل دست زدن به عنوان موضوع مورد بررسی قرار می گیرد، نمایش فضای کاری برای revolute به صورت مجزا عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The experimental station of flexible manipulator has been designed .
[ترجمه گوگل]ایستگاه آزمایشی دستکاری کننده انعطاف پذیر طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]ایستگاه آزمایشی حرفه ای انعطاف پذیر طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] بازو مکانیزمی که معمولاً از یک سری بخشها، مفصلها یا تکه های مربوط به یکدیگر برای شکل دهی و حرکت دادن اجسام تشکیل شده است معمولاً حداقل دارای سه درجه ی آزادی است . مفصلها را می توان با موتورهای الکتریکی، هیدرولیکی یا پنوماتیکی حرکت داد. بازو را می توان از راه دور و به صورت بلادرنگ مانند تله چریک یا با کامپیوترهای برنامه ریزی شده مانند روباتها کنترل کرد.
[صنعت] بازوی مکانیکی - ماشینی است که شباهت کاری آن مانند بازوی انسان است و در جابجا کردن جسم و یا قطعه ای در فضا از یک نقطه به نقطه ای دیگر به کار گرفته می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• one who works with his hands; one who exploits and controls people to suit his ends
a manipulator is a person who skilfully controls events, systems, or people.

پیشنهاد کاربران

manipulator
manipulator
کنترل کننده ذهن ، سلطه گر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : manipulate
✅️ اسم ( noun ) : manipulation / manipulator
✅️ صفت ( adjective ) : manipulative
✅️ قید ( adverb ) : _
متخصص، درمانگر
بازوی رباتیک
دست اندرکار، ماهر، تنظیم کننده، دغلباز
کنترل کننده ی با مهارت
حقه باز، نیرنگ باز، شیاد
بازوی مکانیکی

بپرس