mannerism

/ˈmænəˌrɪzəm//ˈmænərɪzəm/

معنی: اطوار و اخلاق شخصی، سبک بخصوص نویسنده
معانی دیگر: (ادبیات و هنر و سخن و رفتار) تصنع، خودنمایی، وانمودگری، (سخن و رفتار) ویژگی، عادت، ادا و اطوار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a distinctive and habitual behavioral characteristic.
مترادف: idiosyncrasy, quirk, trait
مشابه: air, characteristic, earmark, eccentricity, feature, hallmark, peculiarity, trademark, trick

- The comedian perfectly imitated all the actress's mannerisms, including the way she covered her mouth when she laughed.
[ترجمه گوگل] این کمدین به خوبی از تمام رفتارهای بازیگر زن، از جمله نحوه پوشاندن دهانش هنگام خندیدن، تقلید کرد
[ترجمه ترگمان] این کمدین کاملا تمام رفتارها را تقلید می کرد، از جمله روشی که او وقتی می خندید دهانش را می پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: affected style, as of speech, behavior, or art.
مترادف: affectation, airs, pretension, put-on
مشابه: exaggeration, insincerity

جمله های نمونه

1. the mannerism and false melancholy of his poem
تصنع و حزن دروغین شعر او

2. he has the mannerism of touching his ears when he talks
او عادت دارد موقع حرف زدن گوش هایش را لمس بکند.

3. His mannerisms bear a strong likeness to those of his father.
[ترجمه گوگل]رفتارهای او شباهت زیادی به رفتارهای پدرش دارد
[ترجمه ترگمان]رفتارش شبیه پدرش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's got some very strange mannerisms.
[ترجمه گوگل]او رفتارهای بسیار عجیبی دارد
[ترجمه ترگمان]رفتارش خیلی عجیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mannerism is characterized by a distortion of proportions and perspective.
[ترجمه گوگل]رفتارگرایی با تحریف نسبت ها و دیدگاه مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Mannerism با اعوجاج of و دورنما مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everyone has their own little quirks and mannerisms.
[ترجمه گوگل]هر کسی خصلت ها و رفتارهای کوچک خود را دارد
[ترجمه ترگمان]همه خصوصیات و رفتارشان را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's taken on some irritating mannerisms.
[ترجمه گوگل]او رفتارهای آزاردهنده ای به خود گرفته است
[ترجمه ترگمان]اون یه سری mannerisms آزار دهنده گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. John took off his boss's mannerisms.
[ترجمه گوگل]جان رفتارهای رئیسش را کنار زد
[ترجمه ترگمان]جان از رفتارش تقلید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His mannerisms are more those of a preoccupied math professor.
[ترجمه گوگل]رفتار او بیشتر شبیه یک استاد ریاضی است
[ترجمه ترگمان]رفتارش نسبت به آن استاد ریاضی پریشان و متفکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's copied that mannerism from his brother.
[ترجمه گوگل]او این رفتار را از برادرش کپی کرده است
[ترجمه ترگمان]از طرز رفتار برادرش کپی گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Roz has adopted one or two funny mannerisms since she's been away.
[ترجمه گوگل]رز از زمانی که دور بوده است، یکی دو رفتار خنده دار در پیش گرفته است
[ترجمه ترگمان]رز \"یکی دو هفته رو به سرپرستی قبول کرده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I found myself copying him and his mannerisms.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که از او و رفتارهایش کپی می کنم
[ترجمه ترگمان]خودم را پیدا کردم که از او و رفتارش تقلید می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her striking mannerisms detract from the reality of the character.
[ترجمه گوگل]رفتارهای چشمگیر او از واقعیت شخصیت می کاهد
[ترجمه ترگمان]رفتار striking او را از واقعیت متمایز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His eyes sparkled with delight as her mannerisms and voice reminded him of just how attractive he found Englishwomen.
[ترجمه گوگل]چشمانش از لذت می درخشید زیرا رفتار و صدایش به او یادآوری می کرد که چقدر زنان انگلیسی را جذاب می دید
[ترجمه ترگمان]چشمانش از خوشحالی برق می زد و رفتارش به او یادآوری می کرد که چقدر جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اطوار و اخلاق شخصی (اسم)
mannerism

سبک بخصوص نویسنده (اسم)
mannerism

تخصصی

[روانپزشکی] منریسم

انگلیسی به انگلیسی

• mode of behavior, particular way of acting; affectation, pretention
someone's mannerisms are gestures or ways of speaking which are typical of them.

پیشنهاد کاربران

a style of 16th - century Italian art that did not follow traditional rules of painting and tried to represent an image of beauty that was perfect rather than natural
سبکی از هنر ایتالیایی قرن شانزدهم که از قوانین سنتی نقاشی پیروی نمی کرد و سعی می کرد تصویری از زیبایی را به جای طبیعی نشان دهد که کامل باشد
...
[مشاهده متن کامل]

تَکَلُّف گرایی ( یا شیوه گرایی یا مَنِریسم ) که گاهی به عنوان رنسانس پسین نیز شناخته می شود، سبکی است که در هنر و ادبیات اروپا رایج شد که در سال های آخر رنسانس ایتالیایی در حدود سال ۱۵۲۰ ظهور کرد، در حدود سال ۱۵۳۰ گسترش یافت و تا پایان قرن شانزدهم در ایتالیا، زمانی که سبک باروک عمدتاً پابرجا بود، ادامه یافت.
منریسم به تدریج، به کاربستِ تصنعی، افراطی و تظاهرآمیز شگردهای هر سبک هنری گفته می شد.
شگردهای نقاشان تکلف گرا چون درازنمایی پیکرها، حرکتهای پر پیچ وتاب، اختلاف تناسب ها و مقیاس ها، رنگ های ناملایم، شلوغی وعدم تقارن ترکیب بندی با منطق زیبایی شناسی رنسانس تعارض داشته و به همین سبب هنرمندان سده هفدهم به دستاوردهای تکلف گرایان با تحقیر نگریستند و آن را مردود دانستند. اما سده بیستم نه فقط این قضاوت را نپذیرفت بلکه دوران تکلف گرایی را سرآغاز آگاهی هنرمند غربی از شخصیت، قدرت، تخیل و مهارت فنی خویش دانست.

mannerism
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/mannerism• https://en.wikipedia.org/wiki/Mannerism
به معنی ادا و اطوارهای شخص که منظور از ادا و اطوار حالات حرف زدن و حرکات بدنی شخص است. مثلا میگیم فلانی حالت حرف زدنش یا حالت حرکات بدنش شکل باباشه!
. He has the same mannerisms as his father
[هنر] تکلف گرایی، شیوه گرایی
عادات رفتاری
رفتاری
طرز رفتار فرد
طرز رفتار
ادا و اطوار

بپرس