maquette

/mæˈket//mæˈket/

معنی: ماکت، شکل کوچک چیزی
معانی دیگر: ریزمونه، نمونک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small model of a planned building, sculpture, or the like.

- Potential investors were impressed with the architect's maquette of the opera house.
[ترجمه گوگل] سرمایه گذاران بالقوه تحت تأثیر ماکت معمار خانه اپرا قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان] سرمایه گذاران بالقوه از the معمار خانه اپرا تحت تاثیر قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Preparatory work of maquettes, photographs and drawings form the basis of this exhibition.
[ترجمه گوگل]کار آماده سازی ماکت، عکس و طراحی اساس این نمایشگاه را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]کار مقدماتی of، عکس ها و drawings اساس این نمایشگاه را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That maquette was pushed away, like a plate of cold eggs.
[ترجمه گوگل]آن ماکت مثل بشقاب تخم مرغ سرد کنار زده شد
[ترجمه ترگمان]طوری که انگار یک بشقاب تخم مرغ سرد از آن دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In another maquette, the Shoggoth had sprouted two heads, each extending from brontosaurus-like necks.
[ترجمه گوگل]در ماکت دیگری، شوگوت دو سر جوانه زده بود که هر کدام از گردن‌های برونتوزاروس مانند بیرون می‌آمدند
[ترجمه ترگمان]در maquette دیگر، Shoggoth دو سر درآورده بودند که هر کدام از گردن brontosaurus کشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of the architects reached for the maquette with the spiral staircase.
[ترجمه گوگل]یکی از معماران به سمت ماکت با پلکان مارپیچ رسید
[ترجمه ترگمان]یکی از the با پلکان مارپیچی به شکل کوچکی در امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The maquette gives an idea of the layout of the apartments and the amount of light that occupants will enjoy.
[ترجمه گوگل]ماکت ایده ای از چیدمان آپارتمان ها و میزان نوری که ساکنان از آن لذت خواهند برد به دست می دهد
[ترجمه ترگمان]The ایده طرح چیدمان آپارتمان ها و میزان نوری که ساکنان از آن لذت می برند را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I hope to get maquette visitation rights.
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که حقوق بازدید از ماکت را دریافت کنم
[ترجمه ترگمان] امیدوارم از حق visitation چیزی پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One maquette was a disorienting twist on classic Lovecraftian form.
[ترجمه گوگل]یکی از ماکت‌ها یک پیچ و تاب بی‌معنی در فرم کلاسیک لاوکرافت بود
[ترجمه ترگمان]یک چیزی که شکل disorienting را به صورت Lovecraftian شکل و شکل Lovecraftian شکل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Del Toro climbed in and headed toward the freeway; a seat-belted maquette of Mr. Wink rode shotgun.
[ترجمه گوگل]دل تورو بالا رفت و به سمت آزادراه حرکت کرد یک ماکت کمربند ایمنی از آقای وینک سوار تفنگ ساچمه ای شد
[ترجمه ترگمان]دل Toro سوار شد و به طرف بزرگراه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماکت (اسم)
maquette

شکل کوچک چیزی (اسم)
maquette

انگلیسی به انگلیسی

• preliminary model or sketch (of a building or other or piece of architecture, of a sculpture etc.)

پیشنهاد کاربران

maquette ( عمومی )
واژه مصوب: نمونَک
تعریف: نمونۀ کوچک دستگاه و تأسیسات و ساختمان برای بررسی و ارزیابی یا نمایش
نمونه نمایشی ، نمونه کوچک نمایشی

بپرس