masochism

/ˈmæsəˌkɪzəm//ˈmæsəkɪzəm/

معنی: لذت بردن از درد، مازوکیسم
معانی دیگر: (روان شناسی) آزار دوستی، آزار طلبی، لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: masochistic (adj.), masochistically (adv.), masochist (n.)
(1) تعریف: a condition in which one derives sexual arousal or satisfaction from one's own pain, humiliation, or other suffering imposed by oneself or by others.

(2) تعریف: an act or instance of, or preference for, deriving pleasure from being subjected to pain, humiliation, domination, or the like. (Cf. sadism.)

جمله های نمونه

1. Psychoanalysts tend to regard both sadism and masochism as arising from childhood deprivation.
[ترجمه گوگل]روانکاوان تمایل دارند هر دو سادیسم و ​​مازوخیسم را ناشی از محرومیت دوران کودکی بدانند
[ترجمه ترگمان]psychoanalysts تمایل دارند هر دو sadism و masochism را به عنوان ناشی از محرومیت از دوران کودکی در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tendency towards masochism is however always linked with elements of sadism.
[ترجمه گوگل]گرایش به مازوخیسم همیشه با عناصر سادیسم مرتبط است
[ترجمه ترگمان]با این حال، گرایش به masochism همیشه با عناصر of مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's a streak of masochism in his personality.
[ترجمه گوگل]رگه ای از مازوخیسم در شخصیت او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ردی از masochism در شخصیتش هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I reckon you need to be into masochism to run marathons.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم برای دویدن در ماراتن باید دچار مازوخیسم شوید
[ترجمه ترگمان]به نظر من تو باید در run شرکت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unconscious masochism seemed to drive her from one disaster to the next.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که مازوخیسم ناخودآگاه او را از فاجعه ای به فاجعه دیگر سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که masochism بی هوش او را از یک فاجعه به سوی دیگری سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can reject the masochism and still agree that love is worth the terrors that can sometimes come with it.
[ترجمه گوگل]شما می توانید مازوخیسم را رد کنید و همچنان بپذیرید که عشق ارزش ترس هایی را دارد که گاهی اوقات می تواند همراه آن باشد
[ترجمه ترگمان]شما می توانید the را رد کنید و هنوز هم موافق باشید که عشق به the که گاهی اوقات با آن برخورد می کند، ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Part of this is sheer masochism.
[ترجمه گوگل]بخشی از این مازوخیسم محض است
[ترجمه ترگمان]قسمتی از این masochism محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This would make the link between sadism and masochism more clear.
[ترجمه گوگل]این امر ارتباط بین سادیسم و ​​مازوخیسم را واضح تر می کند
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که پیوند بین sadism و masochism واضح تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is even a Spiked Paduka used for masochism.
[ترجمه گوگل]حتی یک پادوکا Spiked وجود دارد که برای مازوخیسم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]حتی یک Spiked Paduka هم وجود دارد که برای masochism استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This gives to feminine masochism a quite different import which can only be laid hold of by clearly grasping first what must be posited at the beginning, namely that it is a masculine phantasy.
[ترجمه گوگل]این امر به مازوخیسم زنانه اهمیت کاملاً متفاوتی می بخشد که تنها با درک واضح ابتدا آنچه را که باید در ابتدا مطرح کرد، یعنی اینکه این یک فانتزی مردانه است، قابل درک است
[ترجمه ترگمان]این امر به feminine یک معنی کاملا متفاوت می دهد که تنها می تواند با همان ابتدا همان چیزی را که باید در ابتدا فرض شود، یعنی این که آن یک phantasy مذکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is in a daze is the most dangerous masochism lonely is worst hell Gu Ye!
[ترجمه گوگل]در گیجی خطرناک ترین مازوخیسم است تنها بدترین جهنم گو یه!
[ترجمه ترگمان]آیا در این خیرگی خطرناک ترین masochism dangerous جهنم است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the late 1890s, sexologists considered human sexual masochism a natural evolution of that evidenced in lower mammals.
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1890، سکسولوژیست ها مازوخیسم جنسی انسان را یک تکامل طبیعی در پستانداران پایین تر می دانستند
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۱۸۹۰، sexologists یک تکامل طبیعی را در نظر گرفت که تکامل طبیعی آن در پستانداران پایین تر دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Masochism is for obtaining gratification or sexual arousal by having pain inflicted upon oneself.
[ترجمه گوگل]مازوخیسم برای به دست آوردن رضایت یا برانگیختگی جنسی از طریق تحمیل درد به خود است
[ترجمه ترگمان]Masochism برای به دست آوردن رضایت و یا برانگیختگی جنسی از آسیب زدن به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do I agree that masochism is a learned behavior?
[ترجمه گوگل]آیا موافقم که مازوخیسم یک رفتار آموخته شده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا من قبول دارم که masochism یک رفتار دانشمند است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لذت بردن از درد (اسم)
masochism

مازوکیسم (اسم)
masochism

انگلیسی به انگلیسی

• perversion (especially sexual) characterized by enjoyment of one's own abuse and pain
masochism involves getting pleasure from your own suffering.

پیشنهاد کاربران

خودآزاری/ آزار دوستی ( اسم ) : یک وضعیت جنسی که در آن فرد از آسیب دیدن یا بدرفتاری لذت می برد
masochism ( پزشکی )
واژه مصوب: خودآزاری
تعریف: ارضای میل جنسی و لذت بردن از تحمل درد و رنج یا فکر کردن دربارۀ آن
در خویشتن افتادن ؛ بخود حمله کردن و بد گفتن : سخت ضجر شده از فوت شدن این فرصت و درخویشتن و مردمان می افتد. ( تاریخ بیهقی ص 617 ) .
خود آزاری
مازوخیسم ، خود آزاری ، لذت بردن از درد، لذت بردن از جور و جفاى معشوق یا معشوقه

بپرس