masseuse

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a woman who provides massages professionally.

جمله های نمونه

1. A masseuse started to attack Joujou's right calf.
[ترجمه گوگل]یک ماساژور شروع به حمله به ساق پای راست جوجو کرد
[ترجمه ترگمان]یک ماساژور پا به سمت راست گوساله حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If only I could find a masseuse as good as Pauline in London, I would be happy!
[ترجمه علی] اگر فقط می توانستم یک ماساژور به خوبی پاءولین در لندن پیدا کنم، خوشحال میشدم
|
[ترجمه گوگل]فقط اگر می توانستم یک ماساژور خوب مثل پائولین در لندن پیدا کنم، خوشحال می شدم!
[ترجمه ترگمان]کاش می توانستم پولی مثل پول ین در لندن پیدا کنم، خوشحال می شدم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A masseuse can be requested at any time.
[ترجمه گوگل]در هر زمانی می توان درخواست ماساژور داد
[ترجمه ترگمان]یک masseuse می تواند در هر زمانی درخواست شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wench & amp ; Masseuse : Here is found rank and file massage and wenching for rank and file pirates.
[ترجمه گوگل]Wench, amp; Masseuse: در اینجا ماساژ درجه و فایل و wenching برای دزدان دریایی رتبه و فایل یافت می شود
[ترجمه ترگمان]wench & و masseuse: در اینجا رتبه و ماساژ فایل پیدا شده است و برای رتبه بندی و file دزدان دریایی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gavin is lying on the massage table. A masseuse, Anne, is talking with him.
[ترجمه گوگل]گاوین روی میز ماساژ دراز کشیده است یک ماساژور، آن، با او صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]گوین روی تخت ماساژ داره دروغ میگه \"یه ماساژور،\" ان داره باه اش حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Right now I'm laying down a masseuse table getting ready for tomorrow's match.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر میز ماساژور را می چینم و برای مسابقه فردا آماده می شوم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر من یه میز ماساژور دارم که برای مسابقه فردا آماده میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A school has brought in a masseuse to calm stressed pupils preparing for GCSEs (General Certificate of Secondary Education) and boost their performance in the exams.
[ترجمه گوگل]مدرسه ای یک ماساژور را برای آرام کردن دانش آموزان استرسی که برای GCSE (گواهی عمومی آموزش متوسطه) آماده می شوند، آورده و عملکرد آنها را در امتحانات تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]مدرسه ای برای آرام کردن دانش آموزان در حال آماده شدن برای GCSEs (گواهی عمومی آموزش متوسطه)و افزایش عملکرد آن ها در امتحانات آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That's when the masseuse walks on your back and massages you with her feet.
[ترجمه گوگل]آن وقت است که ماساژور روی پشت شما راه می رود و با پاهایش شما را ماساژ می دهد
[ترجمه ترگمان]اون موقع بود که ماساژور پا پشت تو گذاشت و تو رو با پاهاش ماساژ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Markoff is accused of killing a masseuse whom he may have met through Craigslist.
[ترجمه گوگل]مارکوف متهم به کشتن یک ماساژور است که ممکن است از طریق کریگزلیست با او آشنا شده باشد
[ترجمه ترگمان]Markoff متهم به قتل a است که ممکن است از طریق Craigslist ملاقات کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That's when the masseuse walks on walk on your back and massages you with her feed.
[ترجمه گوگل]آن وقت است که ماساژور روی پشت شما راه می رود و با خوراکش شما را ماساژ می دهد
[ترجمه ترگمان]همین است که ماساژور پا پشت سرت راه می رود و با غذا تو را ماساژ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I need a masseuse.
[ترجمه گوگل]به یک ماساژور نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]من یه ماساژور احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I went regularly to a nutritionist, a barber, and a masseuse.
[ترجمه گوگل]مرتب پیش متخصص تغذیه، آرایشگر و ماساژور می رفتم
[ترجمه ترگمان]من مرتب رفتم سراغ یه متخصص تغذیه، یه آرایشگر و یه ماساژور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Philip Markoff has pleaded not guilty in the slaying of the masseuse.
[ترجمه گوگل]فیلیپ مارکف در قتل این ماساژور بی گناه است
[ترجمه ترگمان]فیلیپ Markoff در قتل of مجرم شناخته نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• female professional massager
a masseuse is a woman whose job is to give people massages.

پیشنهاد کاربران

/maˈsəːz/
The term masseuse is a French word that refers to a female who practices massage/ a female masseur
ماساژور زن ( این کلمه فرانسوی است )
ماساژ دهنده حرفه ای
زنی که ماساژ می دهد
ماساژور ( ماساژ دهنده ) زن

بپرس