master stroke


معنی: هنر، استادی، شاهکار، نازک کاری هنری، هنر نمایی
معانی دیگر: استادی، هنر نمایی، شاهکار، شیرین کاری، شاهکار، کار ماهرانه، هنر، استادی، هنر نمایی، نازک کاری هنری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an extremely clever or skillful action or accomplishment.

جمله های نمونه

1. That ad campaign was an absolute masterstroke.
[ترجمه گوگل]آن کمپین تبلیغاتی یک شاهکار مطلق بود
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ تبلیغاتی یک masterstroke مطلق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Graham pulled a masterstroke by playing Paul Merson in the centre of midfield.
[ترجمه گوگل]گراهام با بازی دادن به پل مرسون در مرکز خط هافبک، یک ضربه استادانه انجام داد
[ترجمه ترگمان]گراه ام با بازی پل Merson در میانه میانه یک masterstroke را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His Ministers are telling him it's a masterstroke.
[ترجمه گوگل]وزرای او به او می گویند که این یک ضربه استادانه است
[ترجمه ترگمان]Ministers دارد به او می گوید که این یک هنرمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At the time it looked like a masterstroke, a piece of breath-taking audacity.
[ترجمه گوگل]در آن زمان به نظر می رسید که یک ضربه استادانه، یک تکه جسارت نفس گیر
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، مثل یک هنرمند بود، یک تکه نفس عمیق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His action may prove a masterstroke of symbolism.
[ترجمه گوگل]اقدام او ممکن است نشان دهنده یک شاهکار نمادگرایی باشد
[ترجمه ترگمان]عمل او ممکن است نشانه ای از نمادگرایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fred Plumb now pulled a masterstroke.
[ترجمه گوگل]فرد پلامب اکنون یک ضربه مستتر کشید
[ترجمه ترگمان]\"فرد\" Plumb \"الان یه هنر درست کرده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Politically, it was a masterstroke that rivaled Nixon's visit to China.
[ترجمه گوگل]از نظر سیاسی، این یک ضربه استادانه بود که رقیب دیدار نیکسون از چین بود
[ترجمه ترگمان]از لحاظ سیاسی، a بود که با سفر نیکسون به چین رقابت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It proved a masterstroke despite the 20-1defeat.
[ترجمه گوگل]علیرغم شکست 20-1، شاهکار بود
[ترجمه ترگمان]با وجود شکست ۲۰ - ۱، یک masterstroke ثابت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Contemporary system economics basically is along two academic masterstroke development.
[ترجمه گوگل]اقتصاد سیستم معاصر اساساً در امتداد دو پیشرفت آکادمیک است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد سیستم معاصر به طور اساسی در دو مرحله توسعه دانشگاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to time masterstroke, this paper tidy up the correlation literature firstly.
[ترجمه گوگل]با توجه به زمان مستر استروک، این مقاله ابتدا ادبیات همبستگی را مرتب می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به زمان masterstroke، این مقاله ابتدا ادبیات همبستگی را مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As the energy flowage a masterstroke, the paper protracted the energy flowing mode of wetland ecology in Shouguang City, and analyzed its nutrition structure character.
[ترجمه گوگل]همانطور که جریان انرژی یک ضربه اصلی بود، مقاله حالت جریان انرژی اکولوژی تالاب در شهر شوگوانگ را طولانی کرد و ویژگی ساختار تغذیه آن را تجزیه و تحلیل کرد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که انرژی flowage یک masterstroke است، این مقاله حالت جریان انرژی در بوم شناسی تالاب را در شهر Shouguang به مدت طولانی ادامه داد و ساختار مواد غذایی خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But what today looks like a masterstroke that has catapulted BarCap from being an also-ran on Wall Street into a credible competitor could easily have turned out disastrously.
[ترجمه گوگل]اما چیزی که امروز شبیه یک ضربه بزرگ است که BarCap را از یک رقیب معتبر در وال استریت تبدیل کرده است، به راحتی می تواند فاجعه بار باشد
[ترجمه ترگمان]اما چیزی که امروزه شبیه به یک masterstroke است که BarCap را از یک خیابان وال استریت به یک رقیب معتبر تبدیل کرده است، به راحتی می تواند به out تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The relation of politics and economy is a masterstroke of historical gradual progress.
[ترجمه گوگل]رابطه سیاست و اقتصاد شاهکار پیشرفت تدریجی تاریخی است
[ترجمه ترگمان]رابطه سیاست و اقتصاد نشانه ای از پیشرفت تدریجی تاریخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This article is developed with "GMRA" as its masterstroke, making an in-depth research into the OTC securities repurchase agreement system as well as its force in China's legal system.
[ترجمه گوگل]این مقاله با «GMRA» به‌عنوان کار اصلی آن توسعه یافته است و یک تحقیق عمیق در مورد سیستم قرارداد بازخرید اوراق بهادار فرابورس و همچنین قدرت آن در سیستم حقوقی چین انجام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با \"GMRA\" به عنوان masterstroke خود توسعه یافت و تحقیق عمیقی را در سیستم قرارداد خرید مجدد OTC (OTC)و نیز نیروی آن در سیستم قانونی چین انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هنر (اسم)
accomplishment, art, craft, forte, artifice, mystery, master stroke

استادی (اسم)
skill, art, artifice, professorship, workmanship, master stroke, wonderwork

شاهکار (اسم)
performance, feat, exploit, master stroke, masterwork, masterpiece, stunt

نازک کاری هنری (اسم)
master stroke

هنرنمایی (اسم)
master stroke

انگلیسی به انگلیسی

• wise move, masterly move, brilliant idea, very intelligent maneuver
wise move, masterly move, brilliant idea, very intelligent maneuver
a masterstroke is something you do which is unexpected but very clever and which helps you to achieve something.

پیشنهاد کاربران

( ایده یا مهارت و یا تدبیر ) ممتاز؛ برجسته؛ عالی؛ هنرمندانه
Your idea is a masterstroke ( Collins Dictionary )
KING: Thomas, An extraordinary idea is creeping into my mind, a masterstroke. I’m suddenly very intelligent. ( Becket - MOVIE, 1964, Screenplay: Edward Anhalt, Director: Peter Glenville. )
...
[مشاهده متن کامل]

فوت گوزه گری
شگرد، ترفند، اقدام ردندانه

بپرس