mathematical

/ˌmæθəˈmætɪkl̩//ˌmæθəˈmætɪkl̩/

معنی: ریاضی، وابسته به ریاضیات
معانی دیگر: وابسته به ریاضی، ریاضیاتی، گزمری، دقیق و صحیح، بسیار دقیق و حساب شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: mathematic (adj.), mathematically (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or expressed in mathematics.
مشابه: algebraic, arithmetic, geometric, numerical, statistical

(2) تعریف: having precision; exact.
مترادف: accurate, exact, precise, strict
مشابه: correct, particular, rigid, rigorous

جمله های نمونه

1. mathematical characters
نشانه های (علامت های) ریاضی

2. mathematical ideas have to be formulated
اندیشه های ریاضی را باید به صورت فرمول بیان کرد.

3. mathematical notations
نشانه های ریاضی

4. a mathematical equation
برابره ی ریاضی

5. a mathematical formula
یک فرمول ریاضی

6. a mathematical problem
یک مسئله ی ریاضی

7. a mathematical textbook
کتاب درسی ریاضیات

8. basic mathematical skills
مهارت های بنیادین در ریاضیات

9. each mathematical formula is accompained by verbal explanations
هریک از فرمول های ریاضی با توضیحات واژی همراه است.

10. the mathematical center of the target
مرکز دقیقا حساب شده ی هدف

11. myriads of mathematical possibilities
هزاران امکان (احتمال) ریاضی

12. a book of mathematical tests, complete with key
کتاب مسایل ریاضی به همراه پاسخنامه

13. a very complex mathematical problem
مسئله ی ریاضی بسیار بغرنج

14. to solve a mathematical problem
یک مسئله ی ریاضی را حل کردن

15. the solution of this mathematical problem
حل این مسئله ی ریاضی

16. ali rallied his senses once again and read the mathematical problem
علی یکبار دیگر حواس خود را جمع کرد و مسئله ی ریاضی را خواند.

17. Mathematical astronomy was the great innovation by the Greeks of the 5th century BC.
[ترجمه گوگل]نجوم ریاضی نوآوری بزرگ یونانیان قرن پنجم قبل از میلاد بود
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسی ریاضی توسط یونانیان قرن پنجم پیش از میلاد ابداع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. This theory can only be expressed in mathematical language.
[ترجمه گوگل]این نظریه فقط با زبان ریاضی قابل بیان است
[ترجمه ترگمان]این نظریه فقط می تواند در زبان ریاضی بیان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The test has scores for verbal skills, mathematical skills, and abstract reasoning skills.
[ترجمه گوگل]این آزمون دارای نمرات مهارت های کلامی، مهارت های ریاضی و مهارت های استدلال انتزاعی است
[ترجمه ترگمان]این آزمون نمره مناسبی برای مهارت های کلامی، مهارت های ریاضی و مهارت های استدلال انتزاعی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Computers have been used to prove mathematical theorems.
[ترجمه گوگل]برای اثبات قضایای ریاضی از رایانه استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها برای اثبات قضایای ریاضی به کار رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. She gave us 20 mathematical problems to solve.
[ترجمه گوگل]او 20 مسئله ریاضی را به ما داد تا حل کنیم
[ترجمه ترگمان]او ۲۰ مساله ریاضی برای حل این مساله به ما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. He developed a mathematical formula describing the distances of the planets from the Sun.
[ترجمه گوگل]او یک فرمول ریاضی برای توصیف فاصله سیارات از خورشید ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او یک فرمول ریاضی برای شرح فواصل سیاره ها از خورشید توسعه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. She has a natural feeling for mathematical ideas.
[ترجمه گوگل]او یک احساس طبیعی نسبت به ایده های ریاضی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک احساس طبیعی برای ایده های ریاضی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریاضی (صفت)
mathematical

وابسته به ریاضیات (صفت)
mathematical

تخصصی

[برق و الکترونیک] ریاضی
[ریاضیات] از راه ریاضی، به طریق ریاضی، ریاضی
[آمار] ریاضی

انگلیسی به انگلیسی

• concerning or according to mathematics, arithmetical; precise, certain
mathematical means relating to numbers and calculations.

پیشنهاد کاربران

بطور محاسباتی
عددی !! حسابی !!
وابسته به ریاضیات
ریاضی 🧲🧲
She solved my mathematical problems easily
او مسائل ریاضی مرا به راحتی حل کرد

بپرس