maturate

/ˈmæt͡ʃəˌret//ˈmætjʊreɪt/

معنی: رسیدن، بالغ شدن، سرباز کردن
معانی دیگر: چرک کردن، شوخگین شدن، ریم آوردن، (کورک و غیره) سر باز کردن، سرباز کردن دمل

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: maturates, maturating, maturated
مشتقات: maturative (adj.)
(1) تعریف: to ripen or mature.

(2) تعریف: to discharge pus; suppurate.

جمله های نمونه

1. Negtive selection plays a very important role in maturate of T cell.
[ترجمه گوگل]انتخاب منفی نقش بسیار مهمی در بلوغ سلول T دارد
[ترجمه ترگمان]انتخاب Negtive نقش بسیار مهمی در maturate سلول تی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The present paper reports schistosome can maturate and oviposit in Apodemus agrarius infected the parasite primarily.
[ترجمه گوگل]مقاله حاضر گزارش می دهد که شیستوزوم می تواند به بلوغ و تخم گذاری در Apodemus agrarius آلوده به انگل در درجه اول برسد
[ترجمه ترگمان]در مقاله حاضر گزارش شده است که maturate can و oviposit در Apodemus agrarius به طور عمده به انگل آلوده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The culture technologies on intervertebral disc cell maturate gradually, however, the studies involved these technologies are insufficient in China.
[ترجمه گوگل]فناوری‌های کشت روی سلول دیسک بین مهره‌ای به تدریج بالغ می‌شوند، با این حال، مطالعات مربوط به این فناوری‌ها در چین کافی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، فن آوری های کشت بر روی سلول دیسک intervertebral به تدریج، مطالعات مربوط به این تکنولوژی ها در چین ناکافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It cost me two years to maturate this artistic creation, including the colors, the strokes, and the technique of expression_r, which puzzled my brain quite a lot.
[ترجمه گوگل]برای من دو سال هزینه شد تا این خلاقیت هنری از جمله رنگ‌ها، ضربه‌ها و تکنیک بیان_r را به بلوغ برسانم، که مغزم را بسیار متحیر کرد
[ترجمه ترگمان]دو سال طول کشید تا این خلق هنری، از جمله رنگ ها، ضربه ها، و تکنیک بیان r، که مغزم را به کلی گیج کرده بود، تجسم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maturate partly in French oak barrique and partly in Slovenian oak casks for about 12-1months.
[ترجمه گوگل]تا حدودی در باریک بلوط فرانسوی و قسمتی در چلیک های بلوط اسلوونیایی حدود 12 تا 1 ماه بالغ شود
[ترجمه ترگمان]تا حدودی در barrique بلوط فرانسوی و تا حدودی در بشکه های بلوطی اسلونی برای حدود ۱۲ تا ۱ ماه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nude oocytes and half nude oocytes hardly maturate and cleavage.
[ترجمه گوگل]تخمک های برهنه و تخمک های نیمه برهنه به سختی بالغ می شوند و جدا می شوند
[ترجمه ترگمان]عریان و نیمه برهنه و نیمه برهنه، به زحمت maturate و cleavage
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Retarded maturate is found among the children with behavior problems.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری در میان کودکان دارای مشکلات رفتاری، بالغ عقب مانده دیده می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Retarded maturate در میان کودکان دارای مشکلات رفتاری یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As the infrared detection and homing technology maturate daily, the study on infrared characterization of ship becomes more and more important.
[ترجمه گوگل]همانطور که تشخیص مادون قرمز و فناوری هومینگ روزانه به بلوغ می رسند، مطالعه در مورد خصوصیات فروسرخ کشتی اهمیت بیشتری پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان تکنولوژی ردیابی مادون قرمز و homing روزانه، مطالعه در مورد مشخصات مادون قرمز کشتی مهم تر و مهم تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Enriching the research in it could maturate the theory perspective, and guide both legislative and judicial practice in our country.
[ترجمه گوگل]غنی‌سازی پژوهش در آن می‌تواند دیدگاه تئوری را به بلوغ برساند و هم در عمل قانون‌گذاری و هم رویه قضایی کشور ما را هدایت کند
[ترجمه ترگمان]تحقیق در این زمینه می تواند دیدگاه تیوری را مورد بررسی قرار دهد و هم اعمال قانون گذاری و هم قضایی در کشور ما را هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Through utilization Research of Corn inbred line HE 344 to prove that HE 344 plays a vital role in the medium and late maturate corn breeding in Heilongjiang Province.
[ترجمه گوگل]از طریق تحقیق استفاده از خط همخون ذرت HE 344 برای اثبات اینکه HE 344 نقش حیاتی در پرورش ذرت متوسط ​​و دیررس در استان هیلونگجیانگ دارد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تحقیقات در مورد استفاده از محصول گندم، او ۳۴۴ حاصل کرد که ثابت کند که ۳۴۴ بازی حیاتی در محیط کشت ذرت و اواخر maturate در استان Heilongjiang بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Memory is real, because it can prove your growth and maturate.
[ترجمه گوگل]حافظه واقعی است، زیرا می تواند رشد و بلوغ شما را ثابت کند
[ترجمه ترگمان]حافظه واقعی است، چون می تواند رشد و رشد شما را ثابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The style of the c case_based teaching in the political class as a try in the teaching reform is not maturate, still need us to have a further research, and do some more improvement.
[ترجمه گوگل]سبک تدریس مبتنی بر مورد c در کلاس سیاسی به عنوان تلاشی در اصلاح آموزش پخته نشده است، هنوز نیاز به تحقیق بیشتر و بهبود بیشتر داریم
[ترجمه ترگمان]سبک آموزش مبتنی بر مورد در کلاس سیاسی به عنوان یک تلاش در اصلاحات آموزشی maturate نیست، هنوز به ما نیاز دارد که تحقیق بیشتری داشته باشیم و بهبود بیشتری انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the results of pilot scale trial showed that, The compost maturate in 10 days with this microbe combination, and the GI of pig excrement compost products had been increased by 2 7%.
[ترجمه گوگل]اما نتایج آزمایش در مقیاس آزمایشی نشان داد که کمپوست در 10 روز با این ترکیب میکروبی بالغ می شود و GI محصولات کمپوست فضولات خوک 27 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]اما نتایج آزمایش مقیاس آزمایشی نشان داد که کمپوست maturate ها در ۱۰ روز با این ترکیب میکروبی، و GI Joe excrement مدفوع خوک به میزان ۲ % افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meanwile, under guide of corporate social responsibility strategy, operation of cause related marketing(CRM) is maturate after years of explore.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تحت راهنمای استراتژی مسئولیت اجتماعی شرکتی، عملیات بازاریابی مرتبط با علت (CRM) پس از سال ها کاوش به بلوغ رسیده است
[ترجمه ترگمان]meanwile، تحت هدایت استراتژی مسئولیت اجتماعی شرکت، بهره برداری از بازاریابی خیرخواهانه (CRM)پس از سال ها اکتشاف، maturate است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسیدن (فعل)
accede, achieve, attain, get, arrive, come, gain, receive, land, aim, amount, maturate, pull up, strand, run up, ripen

بالغ شدن (فعل)
amount, average, maturate

سرباز کردن (فعل)
maturate, conscript, enlist, enroll

انگلیسی به انگلیسی

• mature, ripen, develop; secrete pus

پیشنهاد کاربران

بپرس