max out


به حداکثر رسیدن، بیشینه شدن

جمله های نمونه

1. The car maxed out at 150 mph.
[ترجمه گوگل]حداکثر سرعت ماشین 150 مایل در ساعت بود
[ترجمه ترگمان]ماشین با سرعت ۱۵۰ مایل بر ساعت افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I maxed out my Visa.
[ترجمه گوگل]من ویزای خود را به حداکثر رساندم
[ترجمه ترگمان] من ویزا م رو پر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Not turkey again - I maxed out on it at Thanksgiving.
[ترجمه Figure] بوقلمون دیگه نه! من تو جشن شکرگذاری خیلی خوردم. To OD on something ( OverDose )
|
[ترجمه گوگل]دوباره نه بوقلمون - من در روز شکرگزاری از آن لذت بردم
[ترجمه ترگمان] دیگه بوقلمون نیست توی جشن شکرگزاری هم حساب می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Maxed out and running on all cylinders might be more accurate.
[ترجمه گوگل]حداکثر کردن و کارکردن روی همه سیلندرها ممکن است دقیق تر باشد
[ترجمه ترگمان]بیرون کشیدن و دویدن بر روی همه سیلندرها ممکن است دقیق تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This upgrade will max out once you reach level
[ترجمه گوگل]پس از رسیدن به سطح، این ارتقا به حداکثر می رسد
[ترجمه ترگمان]این ارتقا به محض رسیدن به سطح حداکثر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even the beefiest max out at around an embarrassing 260 pounds.
[ترجمه گوگل]حتی بی‌نقص‌ترین ماکسیله در حدود 260 پوند خجالت‌آور است
[ترجمه ترگمان]حتی حداکثر beefiest که از حدود یک ۲۶۰ پوند شرمسار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you max out your retirement savings while holding on to high-interest debt, you'll get stuck wasting dollars on high interest payments rather than saving more for your future.
[ترجمه گوگل]اگر پس انداز دوران بازنشستگی خود را به حداکثر برسانید و در عین حال بدهی های با بهره بالا را حفظ کنید، به جای پس انداز بیشتر برای آینده خود، دلارها را با پرداخت سود بالا هدر خواهید داد
[ترجمه ترگمان]اگر هنگام نگه داشتن بدهی با بهره بالا، پس انداز بازنشستگی خود را حداکثر کنید، به جای پس انداز کردن پول بیشتر برای آینده خود، پول خود را به هدر می دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Only spending enough points to max out one skill from each tier.
[ترجمه گوگل]صرف امتیاز کافی برای حداکثر کردن یک مهارت از هر سطح
[ترجمه ترگمان]فقط به اندازه کافی به مکس اشاره می کند که یک مهارت را از هر ردیف اول بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We max out our credit card to save money!
[ترجمه م] ما برای اینکه کمتر خرج کنیم ( پول ذخیره کیم ) ، موجودی کارت را زیاد میکنیم ( پول نقد را کم میکنیم )
|
[ترجمه گوگل]برای صرفه جویی در هزینه، کارت اعتباری خود را حداکثر می کنیم!
[ترجمه ترگمان]ما از کارت اعتباریش برای نجات پول استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the pending demands of business - to - business e - commerce will likely max out these older technologies.
[ترجمه گوگل]اما تقاضاهای معلق تجارت الکترونیکی تجارت به تجارت احتمالاً این فناوری های قدیمی را به حداکثر می رساند
[ترجمه ترگمان]اما تقاضاهای معوقه تجارت تجارت الکترونیک به احتمال زیاد از این فن آوری های قدیمی تر استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't think you have to enroll a 100 people to make money. . . in fact(sentence dictionary), you can max out the Pay Plan with just TWO personally enrolled people.
[ترجمه گوگل]فکر نکنید که برای کسب درآمد باید 100 نفر را ثبت نام کنید در واقع (فرهنگ لغت جملات)، شما می توانید تنها با دو نفر که شخصاً ثبت نام کرده اند، طرح پرداخت را به حداکثر برسانید
[ترجمه ترگمان]فکر نکنید که شما باید ۱۰۰ نفر را ثبت نام کنید تا در حقیقت (فرهنگ لغت به فرهنگ لغت مراجعه کنید)، می توانید برنامه پرداخت را تنها با دو نفر شخصا ثبت نام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Deciding whether to go with a shared or switched fast LAN technology, once you start to max out your shared Ethernet or token-ring LAN, is a tough call.
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری در مورد استفاده از فناوری LAN سریع مشترک یا سوئیچ، هنگامی که شروع به حداکثر کردن اترنت مشترک یا شبکه توکن-ring خود می کنید، کار سختی است
[ترجمه ترگمان]تصمیم گیری در مورد این که آیا با یک تکنولوژی به اشتراک گذاشته شده و یا به اشتراک گذاری سریع LAN حرکت کنید یا نه، زمانی که شما شروع به حداکثر کردن اترنت مشترک یا token - رینگ LAN می کنید، یک تماس سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is often a good place to start, but at some point it becomes non-productive -- or just not possible, if you max out the JVM.
[ترجمه گوگل]این اغلب مکان خوبی برای شروع است، اما در برخی مواقع غیرمولد می شود - یا اگر JVM را حداکثر کنید ممکن نیست
[ترجمه ترگمان]این مکان معمولا جای خوبی برای شروع است، اما در برخی موارد، اگر بیش ترین بازدهی را داشته باشید، غیر - - و یا غیر ممکن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reach the highest limit; reach the point which cannot be exceeded (slang)

پیشنهاد کاربران

به معنای سقفی یا سقف مجاز
به بیشترین پیشرفت ممکن رسیدن، به بالاترین سطح دست یافتن
به بیشترین حد مجاز چیزی رسیدن

انی و سریع

1. همه زور خود را زدن
2. زیاده روی کردن
The car maxed out at 85 mph ماشین به حداکثر سرعت 85 مایل بر ساعت رسید

بپرس