measures


اقدامت، پیشگیریها علوم نظامى : پیش بینیها

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: things that are done to get a particular result.

- The police are taking new measures to fight crime.
[ترجمه امیررضا محمدی] پلیس در حال ارزیابی های جدیدبرای مبارزه با جرایم است.
|
[ترجمه گوگل] پلیس اقدامات جدیدی را برای مبارزه با جرایم انجام می دهد
[ترجمه ترگمان] پلیس در حال انجام اقدامات تازه ای برای مبارزه با جرائم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• means, steps, action

پیشنهاد کاربران

مقادیر
Measure: اندازه گیری کردن، وزن کردن
برای مثال:
My sister measures herself every month
خواهرم هر ماه خودش را وزن/اندازه گیری می کند.
وزن کردن - اندازه گرفتن
تدابیر، پیش گیری ها، اقدامات
سنجه ها
معیار ها، اقدامات، ( تخصصی )
تمهیدات
اقدامات، تدابیر، مقیاسات، معیارها، درجات، اندازه گیری ها، برآوردها، ارزیابی ها، میزان ها، اوزان
معیارهای اندازه گیری
1 تدابیر
2 مقیاسات
اندازه گرفتن
اندازه گیری
اقدامات
وزن کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس