meditator


تفکرکننده

جمله های نمونه

1. But the meditators maintain they have scientific proof that it does work and they can bring peace to a troubled world.
[ترجمه گوگل]اما مدیتیشن‌گران ادعا می‌کنند که شواهد علمی دارند که کار می‌کند و می‌توانند صلح را به جهانی آشفته بیاورند
[ترجمه ترگمان]اما مراقبه meditators ثابت می کنند که آن ها مدرک علمی دارند که این کار را انجام می دهد و آن ها می توانند صلح را به دنیای آشفته بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The meditator is required to focus their mind upon the mantra in an effortless, relaxed way.
[ترجمه گوگل]مدیتیشن کننده باید ذهن خود را بر روی مانترا به روشی بی دردسر و آرام متمرکز کند
[ترجمه ترگمان]نیاز به تمرکز بر روی این شعار در یک روش بدون تلاش و راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This practice then allows the meditator to begin to transform the Intentions held in the body as a residue of past experiences, to ones that are progressively more evolved.
[ترجمه گوگل]سپس این تمرین به مراقبه‌گر اجازه می‌دهد تا نیت‌هایی را که در بدن به‌عنوان باقی‌مانده‌ای از تجربیات گذشته حفظ می‌شود، به اهدافی تبدیل کند که به تدریج تکامل یافته‌اند
[ترجمه ترگمان]این عمل به the اجازه می دهد تا Intentions را که در بدن به عنوان باقیمانده از تجربیات گذشته، به آن هایی که به طور تدریجی تکامل یافته اند تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a meditator, you focus your attention on that single spot of sensation inside the nose.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مراقبه، شما توجه خود را بر روی آن نقطه از حس درون بینی متمرکز می کنید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک meditator، شما توجه خود را بر آن نقطه احساس در داخل بینی متمرکز می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A serious meditator pays bare attention to occurrences all the time, day in, day out(Sentence dictionary), whether formally sitting in meditation or not.
[ترجمه گوگل]یک مراقبه جدی همیشه، هر روز، روز به روز به اتفاقات توجه می کند (فرهنگ لغت جملات)، چه به طور رسمی در مراقبه نشسته باشد یا نه
[ترجمه ترگمان]یک meditator جدی به اتفاقات در تمام مدت روز، روز به روز (فرهنگ لغت نامه)، چه به طور رسمی در تفکر نشسته یا نه توجه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the meditator becomes increasingly aware of their own inner state of being through meditation, they are also enabled to take greater notice of their psychic environment.
[ترجمه گوگل]همانطور که مراقبه کننده از طریق مراقبه به طور فزاینده ای از وضعیت درونی خود آگاه می شود، همچنین قادر است به محیط روانی خود توجه بیشتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که the به طور فزاینده ای از حالت درونی خود از طریق مدیتیشن آگاه می شود، آن ها همچنین قادر به توجه بیشتر به محیط ذهنی خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In some types of meditation, the meditator learns to observe the rising and falling of thoughts and emotions as they spontaneously occur.
[ترجمه گوگل]در برخی از انواع مدیتیشن، مراقبه‌گر یاد می‌گیرد که بالا و پایین شدن افکار و احساسات را هنگام وقوع خود به خود مشاهده کند
[ترجمه ترگمان]در برخی از انواع مدیتیشن، the یاد می گیرد که رشد و سقوط اندیشه ها و احساسات به خودی خود را مشاهده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The meditator learns to pay bare attention to the birth, growth, and decay of all the phenomena of the mind.
[ترجمه گوگل]مراقبه کننده می آموزد که به تولد، رشد و زوال همه پدیده های ذهن توجه کند
[ترجمه ترگمان]The یاد می گیرد که به تولد، رشد و واپاشی همه پدیده های ذهنی توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And to find out, to understand what the meditator is about, is far more necessary, far more important than to say 'Please teach me how to meditate'.
[ترجمه گوگل]و فهمیدن اینکه مراقبه‌گر در چه موردی است، بسیار ضروری‌تر، بسیار مهم‌تر از گفتن «لطفاً به من یاد بده چگونه مراقبه کنم» است
[ترجمه ترگمان]و برای فهمیدنش، فهمیدن آنچه که meditator در مورد آن است، بسیار مهم تر از آن است که بگوییم \" لطفا به من یاد دهید چطور مدیتیشن انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the meditator finally reaches to the heart.
[ترجمه گوگل]اما مدیتیشن کننده سرانجام به قلب می رسد
[ترجمه ترگمان]اما the بالاخره به قلب می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For example, the meditator may focus on a mantra (a specially chosen word or set of words), an object, or the breath.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مراقبه کننده ممکن است بر روی یک مانترا (کلمه یا مجموعه ای از کلمات خاص انتخاب شده)، یک شی یا نفس تمرکز کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، meditator ممکن است بر روی یک شعار (یک کلمه یا مجموعه ای از کلمات)، یک جسم، یا نفس تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even more importantly, the meditator gains greater awareness of their own patterns of feeling and thought, as well as the Intentions which underlie them.
[ترجمه گوگل]مهم‌تر از آن، مراقبه‌گر نسبت به الگوهای احساس و تفکر خود و همچنین اهدافی که زیربنای آنها هستند، آگاهی بیشتری به دست می‌آورد
[ترجمه ترگمان]مهم تر اینکه، meditator آگاهی بیشتری از الگوهای احساس و تفکر خود، و همچنین the که بر آن ها تاثیر می گذارد، کسب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once the meditator achieves a strong and powerful concentration, his mind is ready to penetrate and see into the ultimate nature of reality, eventually obtaining release from all suffering.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مراقبه کننده به تمرکز قوی و قدرتمندی دست می یابد، ذهن او آماده نفوذ و دیدن در ماهیت نهایی واقعیت است و در نهایت رهایی از تمام رنج ها را به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که meditator به غلظت قوی و قدرتمندی دست می یابد، ذهن او آماده است تا به ماهیت نهایی واقعیت نفوذ کرده و در نهایت از همه رنج ها رهایی یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Whether you are a musician, businessman, or meditator, we have the gong for you.
[ترجمه گوگل]فرقی نمی‌کند موسیقی‌دان، تاجر یا مراقبه باشید، ما گونگ را برای شما داریم
[ترجمه ترگمان]چه شما موسیقی دان، تاجر، یا meditator باشید، زنگ را برای شما داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In fact we have now precisely a way to know when the Kundalini is rising or when it is in a risen state, in any Meditator.
[ترجمه گوگل]در واقع، ما اکنون دقیقاً راهی داریم که بدانیم چه زمانی کندالینی در حال افزایش است یا چه زمانی در حالت برخاسته است، در هر مدیتیوری
[ترجمه ترگمان]در حقیقت ما در حال حاضر دقیقا راهی برای دانستن زمانی داریم که the در حال افزایش است یا زمانی که در یک حالت افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who thinks; one who contemplates

پیشنهاد کاربران

مراقبه گر، مراقبه کننده، تأمل کننده، غورکننده، متدبر، متفکر، ژرف اندیش
شخصی که مراقبه می کند

بپرس