صفت ( adjective )
• : تعریف: of medium size; neither large nor small.
medium sized
به اندازه ی متوسط، میان اندازه
بررسی کلمه
پیشنهاد کاربران
اینها صفت هستند adj.
Small - sized: کوچک اندازه، ریز اندام،
Medium - sized: متوسط اندام، متوسط اندازه
Large - sized: بزرگ اندام، بزرگ جثه
مثال:
1 ) A small - sized company/business/industry
2 ) A medium - sized town/city
3 ) large - sized farms/ equipment
Small - sized: کوچک اندازه، ریز اندام،
Medium - sized: متوسط اندام، متوسط اندازه
Large - sized: بزرگ اندام، بزرگ جثه
مثال:
متوسط مقیاس
مثل شرکت متوسط مقیاس ( medium - sized company )
مثل شرکت متوسط مقیاس ( medium - sized company )
متوسط
small and medium - sized firms : شرکت های کوچک و متوسط
small and medium - sized firms : شرکت های کوچک و متوسط