mending


معنی: مرمت
معانی دیگر: 1- تعمیر (به ویژه جوراب و لباس)، وصله پینه 2- هرچیز وصله پینه شده، تعمیر، نوسازی، بازسازی، التیام (زخم و استخوان شکسته و غیره)، خوب شدن، بهبود (از بیماری)، بهبودی

جمله های نمونه

1. mending shoes
تعمیر کفش

2. mending
1- تعمیر (به ویژه جوراب و لباس)،وصله پینه 2- هرچیز وصله پینه شده

3. The fishermen were mending their nets.
[ترجمه ارمان] ماهیگیر تور خودرا تعمیر کرد
|
[ترجمه گوگل]ماهیگیران تورهای خود را ترمیم می کردند
[ترجمه ترگمان]ماهیگیر تور خود را رفو می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fence mending is what she is best at; she's a wonderful listener.
[ترجمه گوگل]تعمیر حصار کاری است که او در آن بهترین است او شنونده فوق العاده ای است
[ترجمه ترگمان]Fence از بهبود او بهترین چیزی است که او در آن می بیند، شنونده خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fishermen are mending their nets.
[ترجمه گوگل]ماهیگیران در حال ترمیم تورهای خود هستند
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران تورهای خود را تعمیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His leg isn't mending as quickly as he'd expected.
[ترجمه گوگل]پای او به سرعتی که انتظار داشت خوب نمی شود
[ترجمه ترگمان]پایش به همان سرعتی که انتظارش را داشت مرمت نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We all assisted in mending the roof.
[ترجمه گوگل]همه ما در تعمیر سقف کمک کردیم
[ترجمه ترگمان]ما همه به تعمیر پشت بوم کمک کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fishermen with sunburnt faces sat on the beach mending their nets.
[ترجمه گوگل]ماهیگیرانی با چهره های آفتاب سوخته در ساحل نشسته بودند و تورهای خود را تعمیر می کردند
[ترجمه ترگمان]fishermen با صورت های آفتاب سوخته روی ساحل نشسته بودند و nets را رفو می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I have a pile of mending to do.
[ترجمه گوگل]من انبوهی از تعمیرات برای انجام دادن دارم
[ترجمه ترگمان]من کلی کار دارم که باید انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How much do you charge for mending shoes?
[ترجمه گوگل]برای تعمیر کفش چقدر می گیرید؟
[ترجمه ترگمان]برای تعمیر کفش چقدر هزینه دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was up a ladder mending the roof.
[ترجمه گوگل]او از یک نردبان بالا رفته بود و سقف را تعمیر می کرد
[ترجمه ترگمان]او از نردبان بالا رفته بود و سقف را تعمیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's mending nicely after his operation.
[ترجمه گوگل]او بعد از عمل به خوبی در حال بهبود است
[ترجمه ترگمان]بعد از عمل او حالش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll have a go at mending your bike today.
[ترجمه گوگل]من امروز دوچرخه شما را تعمیر می کنم
[ترجمه ترگمان]امروز a را تعمیر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You're only laying up trouble by not mending that roof now.
[ترجمه گوگل]شما فقط با تعمیر نکردن سقف اکنون مشکل ایجاد می کنید
[ترجمه ترگمان]تو فقط با سر گذاشتن اون پشت بوم دچار مشکل شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرمت (اسم)
repair, mending, reparations

تخصصی

[نساجی] رفوگری - اصلاح پارگی پارچه

انگلیسی به انگلیسی

• mending is clothes that you have collected together to be mended.

پیشنهاد کاربران

بپرس