mental reservation

/ˈmentəlˌrezərˈveɪʃən//ˈmentəlˌrezəˈveɪʃən/

کتمان فکری، شرط ذهنی، خودداری از ذکر مطلبی باداشتن توجه ذهنی نسبت به ان

جمله های نمونه

1. Surely they must have some doubts, made some mental reservations to the creed they so confidently recited morning and night.
[ترجمه گوگل]مطمئناً آنها باید شک و تردیدهایی داشته باشند، در مورد اعتقادی که با اطمینان صبح و شب می خواندند، احتیاط های ذهنی ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]مسلما باید شک داشته باشند، به عقیده the که آن همه اطمینان داشتند صبح و شب را به خاطر داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She outwardly approved of the plan with the mental reservation that she would change it to suit herself.
[ترجمه گوگل]او ظاهراً طرح را با این احتیاط ذهنی تأیید کرد که آن را مطابق با خودش تغییر خواهد داد
[ترجمه ترگمان]او در ظاهر با این شرط موافق بود که می تواند آن را برای خودش عوض کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also have no dulcify of reason mental reservation heart.
[ترجمه گوگل]همچنین هیچ غلیظی از عقل قلب ذخیره ذهنی ندارند
[ترجمه ترگمان] همچنین هیچ دلیلی برای حفظ قلب تو وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now that the other party has intention to mental reservation, I want to bring up this matter for the inconvenience, so I set up for what matter don't also take place of appearance.
[ترجمه گوگل]حالا که طرف مقابل قصد رزرو ذهنی دارد، می‌خواهم این موضوع را برای ناراحتی مطرح کنم، بنابراین برای چیزی که ظاهراً جای آن را ندارد، تنظیم می‌کنم
[ترجمه ترگمان]حالا که حزب دیگری قصد دارد رزرو کند، می خواهم این موضوع را به خاطر این دردسر بزرگ کنم، بنابراین تصمیم گرفتم که موضوع را عوض نکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some have learnt many Tricks of sly Evasion, Instead of Truth they use Equivocation, and eke it out with mental Reservation, Which is to good Men an Abomination.
[ترجمه گوگل]برخی ترفندهای فرار حیله گرانه را یاد گرفته اند، به جای حقیقت از ابهام استفاده می کنند و آن را با رزرو ذهنی، که برای مردان خوب یک نفرت است، انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]بعضی از ترفندهای many را یاد گرفته اند، به جای اینکه حقیقت از equivocation استفاده کنند و آن را با Reservation ذهنی باز کنند که برای مردان خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Head son, you can't be doubting that I have mental reservation?
[ترجمه گوگل]سر پسر، نمی‌توانی شک کنی که من محفوظات ذهنی دارم؟
[ترجمه ترگمان]پسر ارشد، شما نمی تونید شک داشته باشین که من رزرو روانی دارم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Be just-I can not face a circumferential person, I want mental reservation, being discovered by the person is still end.
[ترجمه گوگل]فقط باش - من نمی توانم با یک فرد محیطی روبرو شوم، من رزرو ذهنی می خواهم، کشف شدن توسط شخص هنوز پایان دارد
[ترجمه ترگمان]فقط - من نمی توانم با یک شخص پیرامونی شوم، می خواهم رزرو ذهنی را که توسط فرد به دست می آید، حفظ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This looks very much like lying, but it is speaking the truth under a mental reservation.
[ترجمه گوگل]این به نظر خیلی شبیه دروغ است، اما حقیقت را تحت یک شرط ذهنی می گوید
[ترجمه ترگمان]این خیلی شبیه دروغ گفتن به نظر می رسه، اما حقیقت داره حقیقت رو زیر میز رزرو می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

شرط ذهنی ( یا ابهام ذهنی ) : یک نظریۀ اخلاقی و یک آموزه در الهیات اخلاقی است که "دروغ به ضرورت" را به رسمیت می شناسد و معتقد است که وقتی بین عدالت و راستی تعارض وجود دارد، این عدالت است که باید غالب شود. این دکترین شاخه خاصی از قضاوت ( استدلال مبتنی بر مورد ) است که در اواخر قرون وسطی و رنسانس توسعه یافت.
...
[مشاهده متن کامل]

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[معادل پیشنهادی دکتر مسعود عُلیا:
قید و شرط نهادن ذهنی، توریه – افزودن قید و شرطی به گفتهٔ خویش در ذهن، یا بهره جستن از ابهامی در گفتهٔ خویش، یا در باطن اعتقادی به جدی بودن گفتهٔ خویش نداشتن. برخی از قائلان به مورد نگری ( casuists ) استدلال کرده اند که افزودن چنین قید و شرطی در ذهن ممکن است کاری را که در غیر این صورت دروغ به نظر می رسید جایز کند. ]

بپرس