menu

/ˈmenjuː//ˈmenjuː/

معنی: صورت غذا، منو، فهرست انتخاب، فهرست خوراک
معانی دیگر: (کامپیوتر و غیره) گزین فهرست، فهرست امکانات، (رستوران و غیره) فهرست خوراک

جمله های نمونه

1. menu selection
گزینش از روی منو

2. She elaborated on the next day's menu.
[ترجمه ناشناس] او منوی روز بعد را به تفصیل شرح داد.
|
[ترجمه گوگل]او منوی روز بعد را توضیح داد
[ترجمه ترگمان]او در منوی روز بعد به تفصیل شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Could I have a menu, please?
[ترجمه DJ BINAM] میتونم منو ( همان فهرست ) را داشته باشم لطفا ؟
|
[ترجمه ناشناس] لطفا صورت غذا رو بدین ؟
|
[ترجمه مسعود کرد] میشه یک تصویر ( کوپی ) از منو را داشته باشم؟لطفا
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک منو داشته باشم، لطفا؟
[ترجمه ترگمان]میشه منو رو بهم بدی لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Select 'New Mail' from the 'Send' menu.
[ترجمه مسعود کرد] ایمیل جدید را از قسمت ( ارسال ) فرستاده شده انتخاب کن
|
[ترجمه گوگل]"ایمیل جدید" را از منوی "ارسال" انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]انتخاب نامه جدید از منوی بفرستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The waiter brought the menu and the wine list.
[ترجمه گوگل]گارسون منو و لیست شراب را آورد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت غذا و فهرست شراب را آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The restaurant has an extensive menu and daily specials.
[ترجمه گوگل]این رستوران دارای منوی گسترده و غذاهای ویژه روزانه است
[ترجمه ترگمان]رستوران دارای منوی کامل و پیشنهادهای ویژه روزانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Move the mouse pointer to the menu bar.
[ترجمه گوگل]نشانگر ماوس را به نوار منو ببرید
[ترجمه ترگمان]اشاره گر موس را به نوار منو ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A waiter offered him the menu.
[ترجمه گوگل]یک پیشخدمت منو به او پیشنهاد داد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمتی غذا را به او پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. May I see a menu in Japanese?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک منو به زبان ژاپنی ببینم؟
[ترجمه ترگمان]ممکن است منو در ژاپن منو ببینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The restaurant has a long menu of about 50 items.
[ترجمه گوگل]این رستوران دارای یک منوی طولانی با حدود 50 غذا است
[ترجمه ترگمان]رستوران دارای منوی بلندی از حدود ۵۰ مورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Every beer on the menu was brewed locally.
[ترجمه مسعودکرد] هر آبجوی روی لیست منو به طریقه محلی تخمیر میشد
|
[ترجمه گوگل]هر آبجو در منو به صورت محلی دم می شد
[ترجمه ترگمان]هر آبجوی روی منو به طور محلی تولید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was tempted by the dessert menu.
[ترجمه Fatemeh] من توسط منوی دسر وسوسه شدم.
|
[ترجمه گوگل]منوی دسر وسوسه شدم
[ترجمه ترگمان] من توسط منوی دسر وسوسه شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a vegetarian alternative on the menu every day.
[ترجمه گوگل]هر روز یک جایگزین گیاهی در منو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هر روز یک جایگزین گیاهی در منوی غذا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do you have a Japanese menu?
[ترجمه گوگل]آیا منوی ژاپنی دارید؟
[ترجمه ترگمان]شما منوی ژاپنی دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The menu is based on classic French cooking.
[ترجمه گوگل]منو بر اساس آشپزی کلاسیک فرانسوی است
[ترجمه ترگمان]منوی غذا مبتنی بر پخت وپز کلاسیک فرانسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She peeked over the top of her menu.
[ترجمه گوگل]او به بالای منوی خود نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]نگاهی به فهرست غذا انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صورت غذا (اسم)
bill of fare, menu

منو (اسم)
menu

فهرست انتخاب (اسم)
menu

فهرست خوراک (اسم)
menu

تخصصی

[کامپیوتر] منو، فهرست، گزینش فهرستی از گزینه ها که در واکنش به عملیات کاربر بر رذوی صفحه ظاهر می شود . اکثر پنجره ها دارای خط منو یا menu bar . زیر خط عنوان یا title bar هستند . وقتی گزینه ای را روی خط منو انتخاب می کننید . منوی مربوطه ظاهر می شود . با حرکت دادن اشاره گر ماوس، می توانید فرمان مناسب را انتخاب کنید . فرمانهایی با نقاط مقطع ( ...) پس از آنها، کادر گفتگویی برای شما باز می کنند که بتوانید دستورهای دیگری را برای اجرای فرمان به کامپیوتر ارائه دهید . اگر کلید های دستورهای دیگری را برای اجرای فران به کامپیوتر ارائه دهید . اگر کلید های میانبر برای هر فرمانی وجود داشته باشد . معمولاً در سمت راست فرمان فهرست می شوند . منوها استفاده از برنامه را اسان می کنند .یادگیری و به ارگیری نرم افزاری که از منوها برای اجرای فرمان استفاده یم کند . بسیار ساده است . اشکال منو در مقدار زمانی است که صرف به کارگیری آنها می شود . کاربران با تجربه از کیدهای میانبر برای تسریع در کار استفاده می کنند . همچنین اگر دقت کافی نداشته باشید . ممکن است در میان منوهای در هم مسیر را گم کنید . بسیاری از جزوه های راهنما، منوها را به صورت یک ساختار درختی نشان می دهند تا کاربر به آسانی بتواند از آنها استفاده کرده و با نرم افزار جدید آشنا شود . - فهرست انتخاب، منو .
[برق و الکترونیک] فهرست، منو - صفحه ی انتخاب در فناوری کامپیوتر، فرمانهای انتخابی که به شکل یک سطر از نمادها یا یک فهرست نوشتاری در اختیار کاربر کامپیوتر قرار داده می شود .
[زمین شناسی] منو، نوعی رابطه یا واسطه رایانه ای که در آن فهرستی از انتخاب ها نمایش داده می شود
[ریاضیات] فهرست

انگلیسی به انگلیسی

• list of choices; list of foods that can or will be served at a meal; list of commands or options which may be selected (computers)
a menu is a list of the food that you can order to eat in a particular restaurant.

پیشنهاد کاربران

منو، فهرست غذا
مثال: Have you decided what to order from the menu?
آیا تصمیم گرفته اید که از منو چی بخورید؟
Menu ممکن است در فروشگاههای مختلف بکار رود و فقط در مورد اغذیه نباشد لذا واژه "لیست محصولات" را پیشنهاد می کنم.
menu ( n ) ( mɛnyu ) =a list of the food that is available at a restaurant or to be served at a meal, e. g. to ask for the menu. to look at the menu.
menu
�ماحضر� را برای menu پیشنهاد میکنم
menu در جامعه شناسی و رایانه و غیرو نیز کاربُرد دارد که �ماحضر� را میتوان بشکل استعاری ( انگاری ) در آنها بکار برد. بطور مثال:
این �ماحضر� ویرانی است. This is a menu for destruction
...
[مشاهده متن کامل]

فرمان های چسباندن و حذف در �ماحضر� ویرایش قرار دارند.
. Paste and Delte are in the Edit menu
[مثال ها از حقیر هستند. ]

منابع• https://twitter.com/WhyEyed
Menu
منو ، فهرست غذا ، فهرست خوراک های رستوران ، فهرست
On the menu is true?
menu ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: صورت‏غذا 1
تعریف: فهرستی از غذاها و نوشیدنی ها و پی‏غذاهای عرضه‏شده در غذاخوری/ رستوران که به صورت های گوناگون ارائه می‏شود|||متـ . منو 1
برابر پارسی واژه منو :
۱ ) گزینگِان
۲ ) فهرست
نمونه ۱ : صدای رایانه را میتوان از گزینگان تنظیم صدا، بالا و پایین کرد.
نمونه ۲ : در فهرست خوراک ها، نام قورمه سبزی نیز به چشم میخورد.
سلام. گروه واژه گزینی تخصصی رایانه و فناوری اطلاعات فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، برابر نهاده های زیر را پیشنهاد کرده که در نهایت تصویب شده اند:
۴۲۰ ) menu : گزینگان
۴۲۱ ) menu - driven : گزینگانی

لیست غذا
فهرست غذا
- لیست امکانات، آپشن ها یا گزینه ها
غذاهایی که در رستوران موجود هست
"the food available or to be served in a "restaurant or at a meal
گزینه گان
هر چیزی که دارای فهرست باشد مانند منوی غذا که دارای فهرستی از غذا ها و توضیحاتی چون قیمت و غیره دارد یا منوی استارت ( منوی شروع ) در رایانه که با کلیک کردن روی آن فهرستی باز می شود که می توان هر یک را
...
[مشاهده متن کامل]
انتخاب کرد که کار خاصی انجام می دهند یا منوبار که در زیر نوار عنوان در برنامه هایی چون word ( ورد ) و پاورپوینت و غیره قرار دارد که نوار منو دارای منو هایی است مانند منوی فایل، منوی هوم ( خانه ) و منوی اینسرت ( ایجاد ) و غیره که اگر روی هر یک از این منوها کلیک کنیم فهرستی باز می شود که دارای گزینه هایی است که می توان هر یک را انتخاب کرد که طبیعتا کار خاصی انجام می دهند.

Food options
لیست غذا
منو غذا ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس