mercantilism

/mərˈkæntəˌlɪzəm//mərˈkæntəˌlɪzəm/

معنی: سیاست موازنه بازرگانی کشور، سیاست بازرگانی
معانی دیگر: (اروپای پس از قرون وسطی - این گرایش اقتصادی: حمایت از فراورده های داخلی از طریق تعرفه ی گمرکی و انحصار و خودکفایی و افزایش صادرات بر واردات و گردآوری شمش طلا) بازارگرایی، بازاربست گرایی، مکتب سوداگری، مرکانتیلیسم

جمله های نمونه

1. Third semester: The rise of mercantilism, the free market, economic growth, science and technology, and the bankingsystem.
[ترجمه گوگل]ترم سوم: ظهور مرکانتیلیسم، بازار آزاد، رشد اقتصادی، علم و فناوری و سیستم بانکی
[ترجمه ترگمان]ترم سوم: افزایش of، بازار آزاد، رشد اقتصادی، علم و فن آوری و the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mercantilism both helped and hurt the American colonists.
[ترجمه گوگل]مرکانتیلیسم هم به استعمارگران آمریکایی کمک کرد و هم به آنها آسیب رساند
[ترجمه ترگمان]Mercantilism هر دو به استعمارگران آمریکایی کمک کردند و آن ها را زخمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mercantilism views international trade as a zero sum game.
[ترجمه گوگل]مرکانتیلیسم تجارت بین‌الملل را یک بازی حاصل جمع صفر می‌داند
[ترجمه ترگمان]Mercantilism تجارت بین المللی را به عنوان یک بازی مجموع صفر تلقی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mercantilism period is sex of capitalist production plan set sth afoot period.
[ترجمه گوگل]دوره مرکانتیلیسم جنسیت طرح تولید سرمایه داری است که در این دوره آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]دوره Mercantilism رابطه جنسی با برنامه تولید سرمایه داری است که در یک دوره در حال وقوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The appearance of modern business mode and mercantilism laid the foundation of the inchoation of commercial spirit.
[ترجمه گوگل]ظهور شیوه کسب و کار مدرن و مرکانتیلیسم، شالوده تلقین روح تجاری را بنا نهاد
[ترجمه ترگمان]ظهور سبک تجارت مدرن و mercantilism اساس the روح تجاری را پی ریزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At closer range, it more closely resembles mercantilism.
[ترجمه گوگل]در فاصله نزدیک تر، بیشتر شبیه مرکانتیلیسم است
[ترجمه ترگمان]در محدوده نزدیک تر، بیشتر شبیه به mercantilism mercantilism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Historically, this process has experienced five stages: mercantilism, laissez faire, infant industry protection, Keynesianism and the strategic trade policy.
[ترجمه گوگل]از لحاظ تاریخی، این فرآیند پنج مرحله را تجربه کرده است: مرکانتیلیسم، آزادسازی، حمایت از صنعت نوزادان، کینزگرایی و سیاست تجاری استراتژیک
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تاریخی، این فرآیند پنج مرحله را تجربه کرده است: mercantilism، رهبری اقتصاد آزاد، حفاظت صنعت نوزاد، Keynesianism و سیاست تجاری استراتژیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the abandonment of mercantilism and the grant of oversea state trading monopolies, paternalism gave way to private enterprise.
[ترجمه گوگل]با کنار گذاشتن مرکانتیلیسم و ​​اعطای انحصارات تجاری دولتی در خارج از کشور، پدرگرایی جای خود را به شرکت خصوصی داد
[ترجمه ترگمان]با رها کردن mercantilism و اعطای حق انحصار تجارت ایالتی، paternalism به شرکت های خصوصی راه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The threat of financial mercantilism can be overstated.
[ترجمه گوگل]تهدید سوداگری مالی را می توان اغراق آمیز دانست
[ترجمه ترگمان]تهدید به mercantilism مالی می تواند اغراق آمیز جلوه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Characterized by mercantilism, the First Empire in British history started from the Glory Revolution to the North American War of Independence.
[ترجمه گوگل]اولین امپراتوری در تاریخ بریتانیا که با مرکانتیلیسم مشخص می شود، از انقلاب شکوه تا جنگ استقلال آمریکای شمالی آغاز شد
[ترجمه ترگمان]نخستین امپراتوری در تاریخ بریتانیا از انقلاب افتخار تا جنگ استقلال آمریکا آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As cities and their monetary systems organized further into city-states and then into nations, an economic system called mercantilism developed.
[ترجمه گوگل]با سازماندهی بیشتر شهرها و سیستم های پولی آنها در دولت شهرها و سپس به ملت ها، یک سیستم اقتصادی به نام مرکانتیلیسم توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]همانطور که شهرها و سیستم های پولی آن ها بیشتر در کشورهای شهری و سپس به ملت ها سازماندهی شدند، یک سیستم اقتصادی بنام mercantilism توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet China had already begun to emphasize exporting. The reason may lie in John Maynard Keynes's analysis of mercantilism.
[ترجمه گوگل]با این حال چین قبلاً بر صادرات تاکید کرده بود دلیل ممکن است در تحلیل جان مینارد کینز از مرکانتیلیسم نهفته باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، چین شروع به تاکید بر صادرات کرده است دلیل این امر ممکن است در تجزیه و تحلیل سیاست تجاری جان ماینارد به نام \"جان ماینارد\" واقع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. First, they measure China's mercantilist trade policies. A country that practices mercantilism strives to increase exports at the expense of its trading partners.
[ترجمه گوگل]اول، آنها سیاست های تجاری مرکانتیلیستی چین را می سنجند کشوری که مرکانتیلیسم را اعمال می کند، تلاش می کند تا صادرات را به قیمت شرکای تجاری خود افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]اول، آن ها سیاست های تجاری mercantilist چین را اندازه می گیرند کشوری که برای افزایش صادرات به هزینه شرکای تجاری خود تلاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The need to change the pattern of growth in the world economy should not become an excuse for mercantilism fraudulently to present itself in a superficially more constructive form.
[ترجمه گوگل]نیاز به تغییر الگوی رشد در اقتصاد جهانی نباید بهانه ای شود برای مرکانتیلیسم که خود را به شکلی ظاهرا سازنده تر نشان دهد
[ترجمه ترگمان]نیاز به تغییر الگوی رشد اقتصاد جهان نباید بهانه ای برای fraudulently mercantilism برای ارائه خود به شکل ظاهری بیشتر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیاست موازنه بازرگانی کشور (اسم)
mercantilism

سیاست بازرگانی (اسم)
mercantilism

انگلیسی به انگلیسی

• economic system that developed after the demise of feudalism and was based on the federal accumulation of gold and silver, policy which protects small industry and strives to export much and import little, commercialism (economics)

پیشنهاد کاربران

سوداگرایی؛ سیاستی اقتصادی مبنی افزایش صادرات و کاهش واردات
شیوه ای است که برای حداکثر سازی صادرات و حداقل کردن واردات
افزایش صادرات و کنترل واردات

بپرس