metacognition

انگلیسی به انگلیسی

• awareness of one's own cognition

پیشنهاد کاربران

فراخودآگاهی، فراخودشناختی
شناخت عمیق خویشتن
دانستنِ دانستن
آگاهی از شناخت خویش؛
فراشناخت
شناخت فرایند شناخت را فرا شناخت گوییم

- تفکر درباره ی تفکر
- دانستنِ دانستن
فراشناختی زمان اتفاق می افتد که ذهن مسئولِ نظارت و جهت دهی بر روی فرآیندها و کارکردهای خودش است.
metacognition=
thinking about one’s own thinking
"فکر کردن در باره تفکر خود شخص"
cognition هم " فعالیت ذهنی برای افزایش دانش و فهم"
فراشناخت

بپرس