metrology

/mɪˈtrɑːlədʒiː//meˈtrɒlədʒɪ/

معنی: علم اوزان ومقادیر، علم مقیاسات وپیمانهها
معانی دیگر: (علم سنجش وزن و درازا و ابعاد و غیره) سنجه شناسی، سنجش شناسی

جمله های نمونه

1. The move follows the closure of Ferranti International's metrology systems division at Dalkeith in January last year.
[ترجمه گوگل]این اقدام به دنبال بسته شدن بخش سیستم‌های اندازه‌شناسی Ferranti International در Dalkeith در ژانویه سال گذشته صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]این حرکت پس از بسته شدن بخش سیستم های metrology در ماه ژانویه سال گذشته در Dalkeith ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A review of step height metrology techniques used in nanotechnology applications presented.
[ترجمه گوگل]مروری بر تکنیک های اندازه گیری ارتفاع پله مورد استفاده در کاربردهای فناوری نانو ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]مروری بر تکنیک های اندازه گیری ارتفاع و تکنیک های توسعه یافته در کاربردهای نانوتکنولوژی ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The metrology of optical radiation is the most elementary part in optic metrology.
[ترجمه گوگل]مترولوژی تابش نوری ابتدایی ترین بخش در مترولوژی نوری است
[ترجمه ترگمان]در نظر گرفته شده است که میزان تولید پرتو نوری در کشورهای مختلف تولیدی در کشورهای مختلف تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A metrology instrument, such as a probe, probe head, stylus or stylus arm, for mounting on a coordinate position apparatus.
[ترجمه گوگل]ابزار اندازه گیری، مانند پروب، سر پروب، قلم یا بازوی قلم، برای نصب بر روی دستگاه موقعیت مختصات
[ترجمه ترگمان]یک ابزار metrology مانند کاوشگر، بررسی سر، سوزن یا بازوی سوزن برای سوار شدن بر دستگاه مختصات مختصات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bachelor degree of Metrology, Mechanical or Electrical Engineering.
[ترجمه گوگل]لیسانس مترولوژی، مکانیک یا مهندسی برق
[ترجمه ترگمان]مدرک کارشناسی، مهندسی برق یا الکتریکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Since the hospital metrology station is the principal part of military metrology system, its handwrought operation greatly affects the working efficiency and implementation effects.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ایستگاه مترولوژی بیمارستان بخش اصلی سیستم اندازه شناسی نظامی است، عملیات دست ساز آن تا حد زیادی بر راندمان کاری و اثرات اجرا تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که این ایستگاه به عنوان بخشی اصلی از سیستم تولیدی صنایع تولیدی در چین محسوب می شود، عملکرد عملیاتی آن تا حد زیادی بر بهره وری کاری و اثرات اجرایی تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Groups at the Federal Institute of Physics and Metrology in Braunschweig and elsewhere are experimenting with uncharged calcium atoms.
[ترجمه گوگل]گروه‌هایی در مؤسسه فدرال فیزیک و مترولوژی در براونشوایگ و جاهای دیگر مشغول آزمایش اتم‌های کلسیم بدون بار هستند
[ترجمه ترگمان]گروه هایی در موسسه فدرال فیزیک و Metrology در Braunschweig و جاه ای دیگر در حال آزمایش اتم های کلسیم uncharged هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Develop and support metrology equipment management, document the relative operation and PM.
[ترجمه گوگل]توسعه و پشتیبانی از مدیریت تجهیزات اندازه‌شناسی، مستندسازی عملیات نسبی و PM
[ترجمه ترگمان]توسعه و پشتیبانی از مدیریت تجهیزات metrology، اسناد مربوط به عملیات نسبی و PM
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Implement routines in the Metrology Lab, including identification and management of equipment.
[ترجمه گوگل]اجرای روال در آزمایشگاه اندازه گیری، از جمله شناسایی و مدیریت تجهیزات
[ترجمه ترگمان]اجرای برنامه های روتین در آزمایشگاه Metrology شامل شناسایی و مدیریت تجهیزات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Excel is widely applied in the vacuum metrology.
[ترجمه گوگل]Excel به طور گسترده ای در اندازه گیری خلاء استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در این سبک تولیدی کمی از اکسل استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Responsible for identifying product quality control and metrology management.
[ترجمه گوگل]مسئول شناسایی کنترل کیفیت محصول و مدیریت اندازه گیری
[ترجمه ترگمان]مسیول تشخیص کنترل کیفیت محصول و مدیریت metrology
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Metrology Building, which houses the US national standards for the volt, ohm, and farad, among other electrical quantities, resides on the NIST campus northwest of Washington, DC.
[ترجمه گوگل]ساختمان مترولوژی، که دارای استانداردهای ملی ایالات متحده برای ولت، اهم و فاراد، در کنار سایر مقادیر الکتریکی است، در پردیس NIST در شمال غربی واشنگتن، دی سی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]ساختمان Metrology که استانداردهای ملی آمریکا برای ولت، اهم و farad را در میان مقادیر الکتریکی دیگر قرار می دهد، در محوطه NIST در شمال غربی واشنگتن دی سی زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Familiar with parts process and basic metrology skills including ability to use coordinate measuring machine.
[ترجمه گوگل]آشنا به فرآیند قطعات و مهارت های اولیه اندازه گیری از جمله توانایی استفاده از دستگاه اندازه گیری مختصات
[ترجمه ترگمان]آشنایی با فرآیند اجزا و مهارت های اولیه تولیدی در این زمینه از جمله توانایی استفاده از دستگاه اندازه گیری مختصات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To manage the utility equipment metrology work and work as calibration coordinator.
[ترجمه گوگل]برای مدیریت کار اندازه گیری تجهیزات ابزار و کار به عنوان هماهنگ کننده کالیبراسیون
[ترجمه ترگمان]برای مدیریت تجهیزات صنعتی و کار و کار به عنوان هماهنگ کننده درجه بندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علم اوزان و مقادیر (اسم)
metrology

علم مقیاسات وپیمانهها (اسم)
metrology

تخصصی

[ریاضیات] تخصص اندازه گیری، علم اندازه گیری، سنجه شناسی

انگلیسی به انگلیسی

• science of measures and weights

پیشنهاد کاربران

بپرس