midbrain


(رویان شناسی) میان مغز، مغز سوم، مغز سوم رجوع شود به: mesencephalon، پل دماه، پل م

جمله های نمونه

1. The distribution of GABAergic neurons in the midbrain of quail(Coturnix coturnix japonica) was studied by immunohistochemical method.
[ترجمه گوگل]توزیع نورون های GABAergic در مغز میانی بلدرچین (Coturnix coturnix japonica) با روش ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]توزیع نورون های GABAergic در the of (Coturnix coturnix japonica)با روش immunohistochemical مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To investigate the effects of midbrain reticular formation injury on the conscious status and vital signs of cats, and reveal the mechanism of unconsciousness caused by midbrain injury .
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات آسیب تشکیل شبکه‌ای مغز میانی بر وضعیت هوشیاری و علائم حیاتی گربه‌ها و آشکارسازی مکانیسم بی‌هوشی ناشی از آسیب مغز میانی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد اثرات آسیب تشکیل midbrain بر وضعیت آگاه و علایم حیاتی گربه ها و آشکار کردن مکانیسم بی هوشی ناشی از آسیب midbrain
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The midbrain; the division of the brain between the diencephalons and the metencephalon .
[ترجمه گوگل]مغز میانی؛ تقسیم مغز بین دو انسفالون و متانسفالون
[ترجمه ترگمان]The، تقسیم مغز میان the و the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nuclear oculomotor nerve palsies were seen in the midbrain infarction, in which medial rectus weakness(8 cases)was dominant compared with other ocular muscles.
[ترجمه گوگل]فلج عصب چشمی حرکتی هسته ای در انفارکتوس مغز میانی مشاهده شد که در آن ضعف رکتوس داخلی (8 مورد) در مقایسه با سایر عضلات چشمی غالب بود
[ترجمه ترگمان]palsies هسته ای oculomotor هسته ای در the infarction دیده شدند که در آن ضعف rectus میانی (۸ مورد)در مقایسه با سایر ماهیچه های شبکیه حاکم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vertebrate brains consist of the hindbrain (rhombencephalon), midbrain (mesencephalon), and forebrain (prosencephalon).
[ترجمه گوگل]مغز مهره داران از مغز عقبی (Rhombencephalon)، مغز میانی (mesencephalon) و جلو مغز (prosencephalon) تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مغز vertebrate از the (rhombencephalon)، midbrain (mesencephalon)و forebrain (prosencephalon)تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In midbrain slices from rats treated with saline or a single dose of cocaine, LTP could not be induced in VTA dopamine neurons unless GABA-mediated inhibition was reduced by bicuculline or picrotoxin.
[ترجمه گوگل]در برش‌های مغز میانی از موش‌هایی که با سالین یا یک دوز کوکائین درمان شده‌اند، LTP نمی‌تواند در نورون‌های دوپامین VTA القا شود، مگر اینکه مهار با واسطه گابا توسط بیکوکولین یا پیکروتوکسین کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]در بخش های midbrain از موش های عفونی شده با نمک یا یک دز کوکائین، LTP ممکن است در نورون های دوپامین (vta)تحریک شود مگر این که مهار آنزیم بازدارنده توسط bicuculline یا picrotoxin کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The neural connections of vocal control nuclei of midbrain and forebrain in hawfinch were studied by using HRP tracing method.
[ترجمه گوگل]اتصالات عصبی هسته های کنترل صوتی مغز میانی و پیش مغز در هافینچ با استفاده از روش ردیابی HRP مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اتصال های عصبی هسته های کنترل صوتی of و forebrain در hawfinch با استفاده از روش ردیابی HRP مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lesioning and psychopharmacological studies suggest a wide range of behavioral functions for ascending midbrain dopaminergic systems.
[ترجمه گوگل]ضایعات و مطالعات روان‌پزشکی طیف وسیعی از عملکردهای رفتاری را برای سیستم‌های دوپامینرژیک بالارونده مغز میانی پیشنهاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مطالعات Lesioning و psychopharmacological طیف وسیعی از توابع رفتاری را برای سیستم های ascending midbrain ascending نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. MRI showed that the most important pathological festures of TOB was infection included, midbrain, thalami, cerebellum, occipital lobe, temporal lobe.
[ترجمه گوگل]MRI نشان داد که مهمترین علائم پاتولوژیک TOB شامل عفونت، مغز میانی، تالامی، مخچه، لوب پس سری و لوب تمپورال بود
[ترجمه ترگمان]MRI نشان داد که مهم ترین festures pathological عفونت شامل عفونت، midbrain، thalami، مخچه، بخش پس سر و لوب گیجگاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When the pressor effect was the highest, monoamine metabolites did not change significantly in CSF sampled from the terminal of midbrain aquaduct.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اثر پرسور بالاترین بود، متابولیت های مونوآمین به طور قابل توجهی در CSF نمونه برداری شده از ترمینال قنات مغز میانی تغییر نکرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اثر pressor بالاترین بوده، متابولیت های monoamine به طور قابل توجهی در CSF از ترمینال of aquaduct تغییر نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The projections from nucleus laminaris (NL) to the pons and midbrain in Emberiza elegans were studied with anterograde HRP tracing techniques.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی‌ها از هسته لامیناریس (NL) به پونز و مغز میانی در Emberiza elegans با تکنیک‌های ردیابی HRP انتروگراد مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]The از هسته laminaris (NL)تا the و midbrain در Emberiza elegans با تکنیک های ردیابی anterograde HRP مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Parkinson s disease ( PD ) is a degenerative disorder characterized by a loss of midbrain dopamine ( DA ) neurons.
[ترجمه گوگل]بیماری پارکینسون (PD) یک اختلال دژنراتیو است که با از دست دادن نورون های دوپامین مغز میانی (DA) مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]بیماری پارکینسون (PD)یک اختلال فاسد کننده است که با از دست دادن نورون های دوپامین (DA)مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results Crossed hemiparesis was found in all patients with midbrain infarction or medulla oblongata infarction, pontine infarction had variety of clinical feature.
[ترجمه گوگل]همی پارزی Results Crossed در تمام بیماران مبتلا به انفارکتوس مغز میانی یا انفارکتوس بصل النخاع یافت شد، انفارکتوس پونتین دارای ویژگی های بالینی مختلفی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج به طور متقاطع در تمام بیماران با midbrain infarction یا medulla oblongata infarction یافت شد که pontine infarction دارای ویژگی بالینی متفاوتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. ROMANCE (right): In newly-in-love couples, romantic feelings light up the ventral tegmental area in the midbrain (not shown) — also activated by cocaine and chocolate.
[ترجمه گوگل]عاشقانه (سمت راست): در زوج‌هایی که به تازگی عاشق شده‌اند، احساسات عاشقانه ناحیه تگمنتال شکمی در مغز میانی را روشن می‌کند (نشان داده نمی‌شود) - همچنین توسط کوکائین و شکلات فعال می‌شود
[ترجمه ترگمان]ROMANCE (راست): در زوج های عاشق به تازگی، احساسات رمانتیک در ناحیه شکمی tegmental در midbrain (که نشان داده شده)- همچنین توسط کوکائین و شکلات فعال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• central section of the brain (anatomy)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] میان مغز = mesencephalon
مغز میانی
بخشی از ساقه ی مغز در آناتومی مغز است
مغز میانی ( پزشکی )

بپرس