mightily

/ˈmaɪtəli//ˈmaɪtɪli/

با توانایی، بزور، بسیار، خیلی

جمله های نمونه

1. I was mightily relieved when we landed at Manchester airport.
[ترجمه گوگل]وقتی در فرودگاه منچستر فرود آمدیم، خیلی راحت شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد فرودگاه منچستر شدیم خیلی خوشحال شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had given a mightily impres-sive performance.
[ترجمه گوگل]او عملکرد فوق العاده چشمگیری ارائه کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به طور محکم به عملکرد impres دست یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He feigned disappointment. Secretly, he was mightily relieved.
[ترجمه گوگل]او تظاهر به ناامیدی کرد مخفیانه، او به شدت راحت شد
[ترجمه ترگمان]او نا امید شده بود به طور قطع نفس راحتی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have struggled mightily to win back lost trade.
[ترجمه گوگل]ما برای بازگرداندن تجارت از دست رفته سخت تلاش کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما به زور تلاش کردیم که تجارت رو از دست بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She strove mightily to put Mike from her thoughts.
[ترجمه گوگل]او با قدرت تلاش کرد تا مایک را از افکارش دور کند
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد مایک را از افکارش بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They complained mightily about the way they had been treated.
[ترجمه گوگل]آنها به شدت از نحوه برخورد با آنها شکایت کردند
[ترجمه ترگمان]از طرز رفتار و رفتار آن ها شکوه و شکوه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He struck it mightily with his sword.
[ترجمه گوگل]او با شمشیر خود آن را محکم زد
[ترجمه ترگمان]با شمشیرش به آن ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The good news pleased the family mightily.
[ترجمه گوگل]خبر خوب خانواده را به شدت خوشحال کرد
[ترجمه ترگمان]خبر خوش همگی را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He spent ten years struggling mightily with the bureaucracy.
[ترجمه گوگل]او ده سال را صرف مبارزه شدید با بوروکراسی کرد
[ترجمه ترگمان]او ده سال را صرف مبارزه با بوروکراسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We laboured mightily to rebuild the walls.
[ترجمه گوگل]ما برای بازسازی دیوارها سخت تلاش کردیم
[ترجمه ترگمان]کوشش کردیم تا دیوارها را از نو بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ipswich chief George Burley was mightily relieved after five defeats.
[ترجمه گوگل]جرج برلی، رئیس ایپسویچ پس از پنج شکست، به شدت آسوده خاطر شد
[ترجمه ترگمان]جورج برلی، سرپرست ایپسویچ، پس از پنج شکست، به شدت برکنار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Taylor has struggled mightily to help her daughter.
[ترجمه گوگل]تیلور برای کمک به دخترش سخت تلاش کرده است
[ترجمه ترگمان]تیلور برای کمک به دخترش تلاش زیادی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Activity in the slate quarries continues with a mightily impressive new route at Hodge Close from Paul Cornforth.
[ترجمه گوگل]فعالیت در معادن تخته سنگ با یک مسیر جدید بسیار چشمگیر در هاج کلوز از پل کورنفورث ادامه می یابد
[ترجمه ترگمان]فعالیت در سنگ لوح با یک مسیر جدید بسیار موثر در هاج از پل Cornforth ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was mightily impressive bowling by any standards, and with his left hand in plaster it was quite remarkable.
[ترجمه گوگل]بولینگ با هر معیاری بسیار چشمگیر بود و با دست چپش در گچ کاملاً قابل توجه بود
[ترجمه ترگمان]بولینگ چشمگیر با هر استانداردی بود و با دست چپش در گچ، بسیار قابل توجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with great strength, powerfully, forcefully; very much
mightily means to a great extent or degree; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس