mildew

/ˈmɪlˌduː//ˈmɪldjuː/

معنی: بادزدگی، زنگ گیاهی، کپک، پرمک، کپک زدن
معانی دیگر: کپک دار شدن یا کردن

جمله های نمونه

1. a part of the bread was covered by mildew
بخشی از نان از کپک پوشیده شده بود.

2. Mildew and mushrooms are fungi.
[ترجمه مملی] زنگ ها و قارچ های خوراکی جز سلسله قارچ ها هستند
|
[ترجمه گوگل]کپک و قارچ قارچ هستند
[ترجمه ترگمان]قارچ و قارچ ها قارچ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are patches of mildew on the walls.
[ترجمه گوگل]لکه های کپک روی دیوارها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]روی دیوارها لکه های کپک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The vines had been attacked by mildew.
[ترجمه حسین] درختان تاک مورد هجوم کپک قرار گرفته بودند
|
[ترجمه گوگل]انگورها مورد حمله کپک قرار گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]پیچک ها از آن ها مورد حمله قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He examined them carefully for signs of mildew before putting them on.
[ترجمه گوگل]او قبل از پوشیدن آنها را از نظر علائم کپک به دقت بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه آن ها را روشن کند آن ها را با دقت بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the bathroom, mildew had invaded the grout, and red towels hung over orange towels.
[ترجمه گوگل]در حمام، کپک به دوغاب نفوذ کرده بود و حوله های قرمز روی حوله های نارنجی آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]در حمام، کپک به دوغاب زده می شد و حوله های سرخ بر روی حوله های نارنجی اویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A nightmare of wilt and mildew, of fungus and blackspot.
[ترجمه گوگل]کابوس پژمردگی و کپک، قارچ و لکه سیاه
[ترجمه ترگمان]یک کابوس تیره و کپک، قارچ و قارچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The room smelled of mildew.
[ترجمه گوگل]اتاق بوی کپک می داد
[ترجمه ترگمان]اتاق بوی کپک می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mildew and mold grow on the peeling paint like gray fur.
[ترجمه گوگل]کپک و کپک روی رنگ پوست کنده مانند خز خاکستری رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]Mildew و قالب به رنگ خاکستری مانند موی خاکستری رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is my hot little bedroom, heavy with mildew and mauve, and most of all, it is the bed.
[ترجمه گوگل]این اتاق خواب کوچک من است، سنگین از کپک و ارغوانی، و بیشتر از همه، تخت است
[ترجمه ترگمان]اتاق خواب کوچولوی سکسی من است، با کپک و بنفش و بیشتر از همه، این تخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To remove mildew from a shower stall or bathtub, combine 3 parts bleach and 1 part water in a spray bottle. Spray the solution on mildew areas and the grime will virtually disappear.
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن کپک از کابین دوش یا وان حمام، 3 قسمت سفید کننده و 1 قسمت آب را در یک بطری اسپری ترکیب کنید محلول را روی نواحی کپک زده اسپری کنید و کثیفی عملاً از بین می رود
[ترجمه ترگمان]برای از بین بردن کپک از یک آخور یا وان حمام، ۳ بخش سفید کننده و ۱ قسمت آب را در یک بطری اسپری ترکیب کنید محلول را بر روی نواحی کپک اسپری کرده و دوده به طور مجازی ناپدید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was already asleep in the bed, which smelled faintly of mildew.
[ترجمه گوگل]او قبلاً روی تخت خوابیده بود که بوی کم رنگ کپک می داد
[ترجمه ترگمان]او در رختخواب خوابیده بود و بوی کپک می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The one thing that can be said with certainty about mildew is that it is unpredictable.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که می توان با قطعیت در مورد کپک گفت غیرقابل پیش بینی بودن آن است
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می تواند با قطعیت در مورد کپک گفته شود این است که غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One of the varieties of seed will also be treated with a fungicide against mildew.
[ترجمه گوگل]یکی از انواع بذر نیز با قارچ کش ضد کپک درمان می شود
[ترجمه ترگمان]یکی از انواع بذر نیز با یک علف کش fungicide در برابر کپک درمان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The second hazard is that old bugaboo, moisture, encouraging mildew growth and eventual decay.
[ترجمه گوگل]خطر دوم این است که بوگابو قدیمی، رطوبت، تشویق رشد کپک و در نهایت پوسیدگی
[ترجمه ترگمان]خطر دوم این است که bugaboo، رطوبت، تشویق رشد کپک و پوسیدگی احتمالی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بادزدگی (اسم)
blast, mildew, windburn

زنگ گیاهی (اسم)
mildew, loose smut

کپک (اسم)
mildew, mold, mould

پرمک (اسم)
mildew

کپک زدن (فعل)
mildew, mold, mould

تخصصی

[صنایع غذایی] پرمک، کپک، بادزدگی، زنگ گیاهی، کپک زدن . : ایجاد حالتی خاص در اثر رشد کپک ها در شرایط مرطوب
[نساجی] کپک

انگلیسی به انگلیسی

• soft green or black area (often fuzzy) caused by a fungus that sometimes grows on things if there is excessive moisture; fungal growth on plants
cover with mildew; affect with mildew; become mouldy from excessive exposure to moisture
mildew is a soft white fungus that grows in warm and damp places.

پیشنهاد کاربران

mildew ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: سفیدک
تعریف: نوعی بیماری قارچی که در آن عامل بیماری به صورت پوششی سفید در سطح گیاه نمایان می شود

بپرس