misalignment

/ˌmɪsəˈlaɪnmənt//ˌmɪsəˈlaɪnmənt/

(مکانیک) لنگی، میزان بندی بد، کژ میزانی، ناراستگی، ناهمترازی

جمله های نمونه

1. End effects and errors due to misalignment are very important in torsion testing.
[ترجمه گوگل]اثرات نهایی و خطاهای ناشی از عدم تراز در تست پیچشی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]اثرات و خطاهای پایانی ناشی از misalignment در تست پیچشی بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sure, the bathroom door is weak with misalignment and it will not shut.
[ترجمه گوگل]مطمئناً درب حمام به دلیل ناهماهنگی ضعیف است و بسته نمی شود
[ترجمه ترگمان] البته، در دستشویی ضعیفه و بسته نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Influence of misalignment between SMF and FMF on depth of modulation(DM)was calculated.
[ترجمه گوگل]تأثیر عدم تراز بین SMF و FMF بر عمق مدولاسیون (DM) محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]تاثیر of بین SMF و FMF بر عمق مدولاسیون (DM)محاسبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lugs should not be used to adjust misalignment in piping.
[ترجمه گوگل]برای تنظیم ناهماهنگی در لوله کشی نباید از لول ها استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]lugs نباید برای سازگاری با لوله کشی مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Axial motion and misalignment (radial and angular offset) between the encoder shaft and the drive shaft are compensated by the coupling.
[ترجمه گوگل]حرکت محوری و ناهماهنگی (افست شعاعی و زاویه ای) بین شفت رمزگذار و محور محرک توسط کوپلینگ جبران می شود
[ترجمه ترگمان]حرکت Axial و misalignment (آفست شعاعی و زاویه ای)بین شفت رمزگذار و شفت درایو به وسیله کوپلینگ جبران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There may also be misalignment between words, tone and body language, such as gestural slips, which are physical equivalents of speech errors and indicate internal conflicting thoughts.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است بین کلمات، لحن و زبان بدن ناهماهنگی وجود داشته باشد، مانند لغزش های اشاره، که معادل فیزیکی خطاهای گفتاری هستند و نشان دهنده افکار متضاد درونی هستند
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است بین کلمات، لحن و زبان بدنی، مانند slips حرکت، که معادل فیزیکی خطاهای گفتاری و نشان دهنده افکار متناقض درونی هستند، ارتباط برقرار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Without the misalignment, coupling efficiency increases with the decreasing of taper length.
[ترجمه گوگل]بدون ناهماهنگی، راندمان کوپلینگ با کاهش طول مخروطی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]بدون the، بازده کوپلینگ با کاهش طول شمع افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Additionally, the misalignment of the system could make the stability have a tendency to deteriorate.
[ترجمه گوگل]به‌علاوه، ناهماهنگی سیستم می‌تواند باعث شود که ثبات تمایل به زوال داشته باشد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، توازن سیستم می تواند باعث شود که ثبات گرایش به تضعیف داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper, misalignment sensitivity of resonators for slab solid - state lasers has been studied.
[ترجمه گوگل]در این مقاله حساسیت ناهماهنگی تشدیدگرها برای لیزرهای حالت جامد دال مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، حساسیت resonators برای slab حالت جامد در حالت جامد مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The identification result of the gyro misalignment angle in inertial platform is unsatisfactory for the static multiposition test scheme.
[ترجمه گوگل]نتیجه شناسایی زاویه ناهماهنگی ژیروسکوپ در سکوی اینرسی برای طرح تست چند موقعیت ایستا رضایت بخش نیست
[ترجمه ترگمان]نتیجه شناسایی زاویه misalignment ژیرو در پلت فرم اینرسی برای طرح آزمایش multiposition استاتیک رضایت بخش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unique taper lock design avoids the misalignment problems that are common with traditional taper lock clamps.
[ترجمه گوگل]طراحی منحصر به فرد قفل مخروطی از مشکلات ناهماهنگی رایج در گیره های قفل مخروطی سنتی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]طراحی کلید سازی منحصر به فرد، از مشکلات misalignment که با استفاده از گیره قفل سنتی متداول هستند اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Misalignment of teeth between the upper and lower jaws can grind down the teeth and cause problems in chewing. Elsewhere, it is a cosmetic problem.
[ترجمه گوگل]ناهماهنگی دندان ها بین فک بالا و پایین می تواند باعث ساییدگی دندان ها و ایجاد مشکل در جویدن شود در جای دیگر، مشکل زیبایی است
[ترجمه ترگمان]دندان دندان بین فک بالایی و پایینی می تواند دندان را به هم فشرده و باعث ایجاد مشکلاتی در جویدن شود در جای دیگر، این یک مشکل آرایشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thrust vector misalignment is an important factor, which causes trajectory scatter and affects missile reliability.
[ترجمه گوگل]ناهماهنگی بردار رانش عامل مهمی است که باعث پراکندگی مسیر و بر قابلیت اطمینان موشک می شود
[ترجمه ترگمان]misalignment برداری Thrust عامل مهمی است که باعث پراکنده شدن مسیر و تاثیر بر قابلیت اطمینان موشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Floating action compensates for mating hole misalignment, Available with locking or non-locking threads.
[ترجمه گوگل]عملکرد شناور ناهماهنگی سوراخ جفت گیری را جبران می کند، با نخ های قفل کننده یا غیر قفل کننده موجود است
[ترجمه ترگمان]عمل شناور برای اتصال سوراخ جفت گیری، موجود در قفل کردن و یا رشته های غیر قفل کننده جبران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Palpation a step - off, or gross misalignment of the spinous processes may also reveal extensive underlying injury.
[ترجمه گوگل]لمس یک قدم، یا ناهماهنگی شدید فرآیندهای خاردار نیز ممکن است آسیب زمینه ای گسترده را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]عدم توازن یک گام، یا misalignment ناخالص فرایندهای spinous نیز ممکن است آسیب های اساسی گسترده را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] غیر هم محور - نامیزان
[برق و الکترونیک] ناهم راستایی

انگلیسی به انگلیسی

• unsuccessful or improper arrangement

پیشنهاد کاربران

ناترازی
misalignment ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: ناهم راستایی
تعریف: میزان هم راستا نبودن قطعات در ریشۀ اتصال
ناهمسویی
نا متقارن
ناهم محوری
انحراف
ناهماهنگی
بدراستایی - ناهنجاری ( در بدن )
ناشاقول

بپرس