miscegenation

/ˌmɪsɪdʒɪˈneɪʃn̩//ˌmɪsɪdʒɪˈneɪʃn̩/

ازدواج دو نفر از دو نژاد مختلف (به ویژه سفید و سیاه)، زناشویی میان نژادی، ازدواج سفید پوست با فردی از نژاد دیگر

جمله های نمونه

1. Faced with this living miscegenation, I had spells of getting all minimalist, which rendered things a bit tense.
[ترجمه گوگل]در مواجهه با این اختلاط زنده، طلسم هایی داشتم که همه چیز را مینیمالیسم می کردم، که همه چیز را کمی متشنج می کرد
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با این miscegenation زنده، افسون آن را داشتم که همه چیز را کمی عصبی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tragedies of miscegenation have never been simple - ever since Othello did what he had to do to Desdemona.
[ترجمه گوگل]از زمانی که اتللو همان کاری را که باید با دزدمونا انجام می داد، تراژدی های بدجنسی هرگز ساده نبودند
[ترجمه ترگمان]تراژدی of هرگز ساده نبوده است - از زمانی که اتللو آن کاری را که با دزد مونا انجام داده بود انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Miscegenation, he says, is "essentially unnatural and destructive", and mixed-race children "are the most tragic victims of enforced multi-racism".
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که نژادپرستی «اساساً غیرطبیعی و مخرب است» و کودکان مخلوط نژاد «تراژیک‌ترین قربانیان چند نژادپرستی اجباری هستند»
[ترجمه ترگمان]او می گوید، Miscegenation، \"اساسا غیر طبیعی و مخرب\" است و کودکان نژاده ای مختلط \"most قربانیان مبارزه با نژادپرستی هستند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a Chinese female, I find miscegenation dispicable.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک زن چینی، بدجنسی را ناپسند می دانم
[ترجمه ترگمان]، بعنوان یه زن چینی من \"miscegenation dispicable\" رو پیدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In time, intermarriage between whites and blacks or American Indians was defined as "miscegenation" and forbidden by law through much of the country.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، ازدواج میان سفیدپوستان و سیاهپوستان یا سرخپوستان آمریکایی به عنوان «همزادی» تعریف شد و توسط قانون در بسیاری از نقاط کشور ممنوع شد
[ترجمه ترگمان]به مرور زمان، ازدواج بین سفیدها و سفیدها و یا سرخپوستان آمریکا به عنوان \"miscegenation\" تعریف شد و توسط قانون از طریق بسیاری از کشورها ممنوع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sorry to burst your bubble, but miscegenation does not "promote understanding between people. "
[ترجمه گوگل]متاسفم که حباب شما را ترکاندم، اما بدجنسی باعث "تشویق بین مردم نمی شود "
[ترجمه ترگمان]متاسفم که حباب خود را متلاشی کنم، اما miscegenation درک بین مردم را ترویج نمی کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mixing of races (or miscegenation) was usually considered as something to be avoided in the name of racial purity.
[ترجمه گوگل]اختلاط نژادها (یا بدجنسی) معمولاً به عنوان چیزی که باید از آن به نام خلوص نژادی اجتناب شود در نظر گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]مخلوط کردن نژادها (یا miscegenation)معمولا به عنوان چیزی در نظر گرفته می شد که از نام پاکی نژادی اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their 500-year history of miscegenation was an unhappy one, the result of European colonisation, exploitation of the native Amerindian population and a long history of African slavery.
[ترجمه گوگل]تاریخ 500 ساله آنها در رابطه جنسی ناخوشایند، نتیجه استعمار اروپا، استثمار جمعیت بومی آمریکا و سابقه طولانی برده داری آفریقایی بود
[ترجمه ترگمان]تاریخ پانصد ساله آن ها یکی از one، نتیجه استعمار اروپا، بهره برداری از جمعیت بومی Amerindian و سابقه طولانی برده داری آفریقایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chinese ancient marriage system had come through the historical changes form miscegenation, communal marriage, allelomorph marriage to plunder marriage of patriarchy.
[ترجمه گوگل]نظام ازدواج باستانی چینی از طریق تغییرات تاریخی به شکل اختلاط، ازدواج مشترک، ازدواج آللومورف به غارت ازدواج پدرسالاری آمده بود
[ترجمه ترگمان]سیستم ازدواج باستانی چین از طریق تغییرات تاریخی، ازدواج دسته جمعی، ازدواج عرفی، ازدواج فامیلی برای غارت ازدواج مردسالاری به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The BNP says that it does not, nor will it ever, "accept miscegenation as moral or normal".
[ترجمه گوگل]BNP می‌گوید که «تغییر را به‌عنوان اخلاقی یا عادی نمی‌پذیرد، و هرگز نخواهد پذیرفت»
[ترجمه ترگمان]حزب ملی عوامی می گوید که نه، و نه هرگز، \"miscegenation را بعنوان اخلاقی یا نرمال قبول می کند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In "the Book of Songs", there are multiple primogenitor's images in Huaxia nations. Their marriages reflect the marital system of immemorial miscegenation and monogamy.
[ترجمه گوگل]در «کتاب ترانه‌ها» تصاویر متعددی از نخست‌زادگان در ملل Huaxia وجود دارد ازدواج آنها منعکس کننده نظام زناشویی از قدیم الایام و تک همسری است
[ترجمه ترگمان]در \"کتاب ترانه های\"، چندین تصویر primogenitor در کشورهای Huaxia وجود دارد ازدواج های آن ها نشان دهنده نظام زناشویی of و تکگانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was only in 1967 that the United States finally struck down1 its anti miscegenation laws.
[ترجمه گوگل]تنها در سال 1967 بود که ایالات متحده سرانجام قوانین ضد اختلاط خود را لغو کرد
[ترجمه ترگمان]تنها در سال ۱۹۶۷ بود که آمریکا سرانجام با down۱ قوانین مبارزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another equally important factor is Brazil's rich history of miscegenation.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عواملی که به همان اندازه مهم است، تاریخ غنی برزیل در رابطه جنسی است
[ترجمه ترگمان]یک عامل مهم دیگر، تاریخ غنی برزیل از miscegenation است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chinese ancient marriage system had come through the historical changes form miscegenation, communal marriage, allelomorph marriage to plural marriage of patriarchy.
[ترجمه گوگل]نظام ازدواج باستانی چینی از طریق تغییرات تاریخی به شکل اختلاط، ازدواج مشترک، ازدواج آللومورف تا ازدواج متکثر پدرسالاری آمده بود
[ترجمه ترگمان]سیستم ازدواج باستانی چین از طریق تغییرات تاریخی، ازدواج دسته جمعی، ازدواج عرفی، ازدواج عرفی با ازدواج دسته جمعی زنان تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mixing of races or interracial marriage

پیشنهاد کاربران

بپرس