misinformation


خبر نادرست

جمله های نمونه

1. This was a deliberate piece of misinformation.
[ترجمه شهریار] این یک دروغ رسانی عامدانه بود.
|
[ترجمه شان] این یک خبر نادرست عمدی ( عامدانه ) بود.
|
[ترجمه گوگل]این یک اطلاعات غلط عمدی بود
[ترجمه ترگمان] این یه دروغ محض بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His election campaign was based on misinformation about the rival candidates.
[ترجمه شهریار] کارزار انتخاباتی او بر اساس ارائه ی اطلاعات نادرست درباره نامزدهای انتخاباتی رقیب شکل گرفته بود.
|
[ترجمه شان] کارزار انتخاباتی او ، بر اساس ارائه خبر های نادرست در باره نامزد های رقیب ) استوار بود.
|
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی او بر اساس اطلاعات نادرست در مورد نامزدهای رقیب بود
[ترجمه ترگمان]مبارزات انتخاباتی او بر پایه اطلاعات نادرست درباره کاندیداهای رقیب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's a lot of misinformation about AIDS that needs to be corrected.
[ترجمه شهریار] اطلاعات نادرست بسیاری درباره ی بیماری ایدز وجود دارد که باید اصلاح شوند.
|
[ترجمه گوگل]اطلاعات غلط زیادی در مورد ایدز وجود دارد که باید اصلاح شود
[ترجمه ترگمان]اطلاعات نادرست زیادی درباره ایدز وجود دارد که باید اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The public have been fed misinformation about the health risks.
[ترجمه شهریار] در زمینه ی خطرات بهداشتی، به مردم اطلاعات نادرستی ارائه شده است.
|
[ترجمه گوگل]اطلاعات غلط در مورد خطرات سلامتی به مردم داده شده است
[ترجمه ترگمان]مردم اطلاعات نادرست درباره خطرات بهداشتی را تغذیه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Half the time they specialize in misinformation, undercutting their message with their pictures.
[ترجمه گوگل]نیمی از اوقات آنها در اطلاعات نادرست تخصص دارند و پیام خود را با تصاویر خود کم رنگ می کنند
[ترجمه ترگمان]نیمی از اوقات که آن ها در اطلاعات نادرست تخصص دارند، پیام خود را با تصاویر خود به خطر می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As editor, Stein did more than bring misinformation about leprosy to his audience.
[ترجمه گوگل]استاین به عنوان ویراستار، کاری بیش از ارائه اطلاعات نادرست درباره جذام به مخاطبان خود انجام داد
[ترجمه ترگمان]شتاین به عنوان ویراستار، بیش از آنکه اطلاعات نادرست درباره جذام را به مخاطب وارد کند، بیش از این عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her foster brother's misinformation must be dispelled, but what did she say?
[ترجمه گوگل]اطلاعات غلط برادر رضاعی او باید از بین برود، اما او چه گفت؟
[ترجمه ترگمان]اطلاعات غلط برادر ناتنی - ش باید از بین رفته باشه، اما اون چی گفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Often, negative attitudes are based on misinformation.
[ترجمه گوگل]اغلب، نگرش های منفی مبتنی بر اطلاعات نادرست است
[ترجمه ترگمان]اغلب، نگرش های منفی مبتنی بر اطلاعات نادرست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Misinformation from bureaucrats or phony experts who have never crawled into a collapsed building kills you.
[ترجمه گوگل]اطلاعات نادرست از بوروکرات ها یا کارشناسان ساختگی که هرگز به داخل ساختمان فروریخته خزیده اند شما را می کشد
[ترجمه ترگمان]اخراج از کارمندان دولت یا متخصصان دروغین که هرگز وارد یک ساختمان ویران نشده اند، شما را می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is much misinformation on both sides, particularly surrounding Islam,(sentence dictionary) the religion of many Turks.
[ترجمه گوگل]اطلاعات نادرست زیادی از هر دو طرف وجود دارد، به ویژه در مورد اسلام، (فرهنگ جملات) مذهب بسیاری از ترک ها
[ترجمه ترگمان]اطلاعات نادرست زیادی در هر دو طرف، به خصوص در اطراف اسلام، (فرهنگ لغت مجازات)و مذهب بسیاری از ترک ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is much misinformation and propaganda that the government puts out.
[ترجمه گوگل]اطلاعات غلط و تبلیغاتی که دولت انجام می دهد زیاد است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بسیار زیادی در مورد وجود اطلاعات نادرست و تبلیغاتی وجود دارد که دولت مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The most important element, however, was the misinformation provided to the Germans by double agents.
[ترجمه گوگل]اما مهمترین عنصر، اطلاعات نادرستی بود که توسط ماموران دوگانه به آلمانی ها ارائه شد
[ترجمه ترگمان]با این حال مهم ترین عامل، اطلاعات نادرست ارائه شده توسط عوامل دو جانبه برای آلمانی ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Misinformation about Forum East was nothing new.
[ترجمه گوگل]اطلاعات نادرست در مورد فروم شرق چیز جدیدی نبود
[ترجمه ترگمان]Misinformation در مورد شرق هیچ چیز جدیدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unnecessary anxiety has been caused by media hysteria and misinformation.
[ترجمه گوگل]اضطراب بی مورد ناشی از هیستری رسانه ای و اطلاعات نادرست است
[ترجمه ترگمان]اضطراب غیر ضروری ناشی از جنون رسانه ها و اطلاعات نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Their feelings were that black history was so falsified by whites that misinformation about Drew seemed unimportant.
[ترجمه گوگل]احساس آنها این بود که تاریخ سیاه پوستان چنان توسط سفیدپوستان جعل شده است که اطلاعات نادرست درباره درو بی اهمیت به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]احساس آن ها این بود که تاریخ سیاه آن قدر جعلی است که سفیدپوستان در مورد درو بی اهمیت جلوه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mistaken information or data, incorrect information
misinformation is incorrect information which is deliberately given to people in order to deceive them.

پیشنهاد کاربران

"غلط رسانی" یا "دروغ رسانی"
اطلاعات نادرستی که ساختن آن ها عمدی نبوده است و نمی توان شخصی را مسئول ایجاد این نوع اطلاعات دانست. برای مثال، بسیاری از عقاید عامه را در مسائل مختلف می توان در زمره ی این گونه اطلاعات به حساب آورد.
غلط پراکنی. باید بین disinformation و misinformation به معنای دروغ پراکنی تفاوت قائل شد.
دروغ
غلط رسانی
misinformation ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کژاطلاعات
تعریف: اطلاعات نادرستی که الزاماً به قصد گمراه کردن کاربر عرضه نمی شود|||متـ . اطلاعات نادرست false information
اطلاعات نادرست، اطلاعات نادقیق، اطلاعات غلط
شایعه
خبر نادرست به خصوص گمراه کننده
اطلاعات غلط

بپرس